کرب و بلا: «مهدی امین فروغی»، مترجم و عاشورا پژوه، در تحلیل قیام های اعتراضی شیعی پس از عاشورا بر موضع گیری ائمه معصومین در قبال این مبارزات و قیام‌ها تاکید کرده و معتقد است: نکته حائز اهمیت در قیام‌های بعد از عاشورا، موضع ائمه (ع) در قبال چنین قیام‌هایی است، چراکه واکنش مثبت یا منفی یا بی طرفی امامان شیعه در برابر این قیام‌ها، برای شیعیان میزانی برای سنجش حقانیت این نهضت‌هاست، بنابراین در بررسی تاریخی این قیام‌ها، دیدگاه ائمه (ع) در برابر این حرکت‌ها، برای شیعه بسیار مهم است، بعد از واقعه عاشورا و شهادت حضرت اباعبدالله (ع)، جامعه اسلامی با واکنش‌هایی روبرو شد که برخی از آنها به صورت اعتراض‌های فردی و برخی هم به صورت قیام‌های جمعی و فراگیر به ظهور رسید.

 

وی با اشاره با نخستین جرقه‌های پس از واقعه عاشورا، تصریح کرد: اولین بانگ اعتراضی توسط «عبدالله بن عفیف» بلافاصله پس از واقعه عاشورا در کوفه بلند شد. زمانی که اسرای اهل‌بیت (ع) را از کربلا به کوفه آوردند، مورخان نوشته‌اند، «هنگامی که ابن زیاد در مسجد جامع کوفه بر منبر رفت و گفت، خدا را شکر که حق و اهلش را آشکار ساخت و امیرمومنان یزید و حزب او را یاری داد و دروغگو و پسر دروغگو و یاران او را کشت، عبدالله بن عفیف که پیرمردی نابینا بود برخواست و فریاد زد: ای پسر مرجانه، دروغگو و پسر دروغگو، تو و پدرت هستید و کسی که تو را عمارت داد، ای پسر مرجانه فرزندان پیامبر را می‌کشی و آنگاه مانند مؤمنان و راستگویان سخت می‌گویی! ابن زیاد با شنیدن این کلمات خشمگین شد و گفت گوینده این جملات که بود، گفتند عبدالله بن عفیف، آنگاه دستور داد او را دستگیر کنند، اما عبدالله را به کمک افراد قبیله، از مسجد خارج و از چنگ مأموران نجات دادند و به خانه بردند، مأموران به خانه او هجوم آورند و خانه وی محاصره کردند و از در و دیوار وارد شدند و پیرمرد نابینا را که دلاورانه می‌جنگید، دستگیر و نزد ابن زیاد بردند و او هم به گردن زدن او دستور داد. این نخستین بانگ اعتراضی بود که پس از واقعه عاشورا، از کوفه برخاست.

 

به گفته این پژوهشگر عاشورایی، بعد از عاشورا اعتراض‌های فردی در شام و در حضور یزید دیده می‌شود، از جمله نوشته‌اند زمانی که سر مقدس اباعبدالله (ع) را مقابل یزید گذاشتن و او شادمانه بر لب و دندان اباعبدالله جسارت می‌کرد، در این حال کسانی مانند، «ابوبرزه اسلمی»، «زید بن ارقم»، که همه از اصحاب پیامبر بودند و در مجلس حضور داشتند، بانگ اعتراض برداشتند و یزید را ملامت کردند. همچنین اعتراض «انس بن مالک» که در کوفه مانند این جملات را به ابن زیاد گفت، واکنش‌های فردی نسبت به شهادت امام حسین (ع) و اعتراض نسبت به عملکرد یزید بود، اما این اعتراضات رفته رفته فراگیر شد و باعث شکل گیری قیام‌هایی بعد از واقعه عاشورا شد.

 

وی در تشریح قیام‌های گروهی بعد از عاشورا اظهار داشت: اولین قیامی که بعد از واقعه عاشورا شکل گرفت؛ قیام مردم مدینه در سال 63 هجری بود که طبق روایت مورخان بعد از اینکه یزید «عثمان بن محمد» را به جای «ولید بن عقبه»، والی مدینه کرد، عثمان با توجه به اینکه مردم مدینه داغدار شهادت امام حسین (ع) بودند، برای اینکه حوزه حکومت خود را در امان نگاه دارد، گروهی از بزرگان مدینه را به شام فرستاد تا با خلیفه ملاقات کنند و از بذل و بخشش‌های او برخوردار شوند، این گروه به شام رفتند و با یزید ملاقات کردند و یزید هدایای بسیاری به همراه درهم و دینار فراوان به آن‌ها داد، این گروه وقتی فساد اخلاقی و جنایت‌های یزید را از نزدیک دیدند، بعد از بازگشت به مدینه بر علیه کارگذار یزید شورش کردند و او و عمال بنی‌امیه را از شهر بیرون راندند، سپس یزید را از خلافت برکنار و با «عبدالله بن حنظله» بیعت کردند، خبر شورش مردم مدینه به شام رسید و یزید سپاهی مرکب از 12 هزار نفر به فرماندهی «مسلم بن عقبه» به مدینه فرستاد، سپاه شام، شهر مدینه را محاصره کرد؛ اما «عبدالله بن حنظله» و شورشیان، مقاومت را تاب نیاوردند و عاقبت شهر سقوط کرد و سپاه «مسلم بن عقبه» وارد شهر مدینه شد و به دستور مسلم سه روز جان و مال و ناموس مردم مدینه بر سپاهیان حلال شد، مورخان گزارش‌هایی از قتل عام مردم مدینه و هتک حرمت‌های سپاه شام دارند که موجب شرم تاریخ است و این اولین قیام عمومی بر علیه یزید بعد از شهادت امام حسین (ع) بود.

 

به گفته امین فروغی، یکی دیگر از مهمترین قیام‌هایی که پس از واقعه عاشورا شکل گرفت، قیام «توابین» بود که شیعیان کوفه بعد از شهادت امام حسین (ع)، دچار احساس ندامت و پشیمانی شدیدی شدند و تصمیم گرفتند با انتقام گرفتن از قاتلان آن حضرت، کوتاهی‌های خود را جبران کنند، از این رو به رهبری «سلیمان بن صرد خزاعی» و چند نفر دیگر از بزرگان شیعه مانند «مسیب بن نجبه» «رفاعه بن شداد»، مردم کوفه را به قیام فراخواندند و در تدارک سپاه برآمدند، توابین که تعداد آنها 4 هزار نفر گزارش شده، یک‌سال پس از مرگ یزید، با شعار «یا لثارات الحسین» از کربلا به طرف شام حرکت کردند، مورخان نوشته‌اند که «در منطقه «عین الورده»، جنگ سختی بین توابین و سپاه شام به فرماندهی «عبید الله بن زیاد» در گرفت، توابین در این جنگ با اینکه از حیث تعداد افراد وادوات جنگی در برای سپاه عبیدالله، ضعیف بودند، اما توانستند تلفات سنگینی بر سپاه شام وارد کنند، اما سرانجام با کشته شدن سلیمان و تعداد زیادی از بزرگان توابین و نیروهای آنها جنگ به سود عبیدالله خامه یافت و باقی مانده توابین، برخی متواری و برخی به کوفه بازگشتند.

 

قیام مختار از مهمترین قیام‌های پس از واقعه عاشورا بود که این عاشوراپژوه به آن اشاره کرد و اظهار داشت: یکی دیگر از مهم‌ترین قیام‌های شیعه پس از واقعه عاشورا قیام «مختار بن ابوعبید ثقفی» است که یک سال پس از قیام توابین و با شعار «یا لثارات الحسین» و «یا منصور اَمت» صورت گرفت. مهمترین اقدام مختار در طول حکومت خود، کشتن بسیاری از قاتلین امام حسین (ع) بود.

 

امین فروغی در بخش دیگری از سخنان خود به تبیین موضع گیری ائمه اطهار (ع) نسبت به هریک از قیام‌های شیعی پس از عاشورا پرداخت و اظهار داشت: با مطالعه منابع تاریخی به روشنی در می‌یابیم که هیچ‌یک از ائمه و اهل‌بیت (ع)، در زمان حیات خود دستور قیامی را صادر نکردند و در قیام‌های پس از عاشورا شرکت نداشتند، اگر چه روایاتی در تجلیل از شخصیت‌های سران این قیام‌ها در دست داریم، اما این‌ها تجلیل از شخص آن هاست و نه تشویق و ترغیب افراد به قیام کردن.

به عنوان مثال، در قیام توابین می‌بینیم که این قیام یک قیام شیعی محض بود، چراکه توابین همه از شیعیان و محبان اهل‌بیت (ع) بودند که از تقصیر و قصور خود در برابر امام حسین (ع) پشیمان شده و در صدد جبران تقصیر خود بوده‌اند، اگر بخواهیم نقش امام سجاد (ع) را در این قیام بررسی کنیم، باید بگوییم گرچه برخی ادعا کردند که توابین امامت علی بن حسین (ع) را پذیرفته بودند، اما در بررسی دقیق منابع تاریخی، هیچ‌گونه رابطه بین امام سجاد (ع) و توابین در تاریخ ثبت نشده، توابین بی تردید ارادتمند به خاندان رسالت و اهل بیت عصمت و طهارت (ع) بودند، اما اینکه این قیام به توصیه امام سجاد (ع) شکل گرفته باشد، قابل اثبات نیست، توابین سفارش و توصیه‌ای از طرف امام (ع) برای قیام خود نداشتند و از ایشان هم دعوتی به عمل نیاورده بودند تا رهبری آن‌ها را برعهده بگیرد، کما اینکه سندی مبنی بر مخالفت امام (ع) با قیام آن‌ها و نهی کردن ایشان هم در تاریخ وجود ندارد. توابین در واقع مردم را به سوی اهل بیت (ع) فرا می‌خواندند و اهمیت برگرداندن امامت و رهبری جامعه به اهل بیت (ع) در کلمات آن‌ها فراوان به چشم می‌خورد. توابین در خطابه‌های خود در میدان جنگ اهداف خود را اینگونه بیان می‌کردند و می‌گفتند «رهبری امت را به اهل بیت پیامبر بازمی گردانیم، همان خاندانی که خداوند به واسطه ایشان به ما نعمت و کرامت ارزانی داشته»، بنابراین با توجه به منابع تاریخی می‌توانیم بگوییم، قیام توابین حرکتی شیعی بود که از مایه‌های عاطفی زیادی برخوردار بود و در آن گروهی از بزرگان شیعه در صدد جبران کوتاهی‌های خود در یاری امام حسین (ع) برآمدند و در این راه خالصانه و عاشقانه تا پای جان ایستادگی کردند و شهید شدند.

 

فروغی افزود: درباره موضع امام سجاد (ع) در قبال قیام مختار هم باید در نظر داشته باشیم شرایط اجتماعی دوران امامت حضرت (ع) فراهم نبود و حتی تأیید حمایت علنی از قیام‌های مسلحانه علیه حکومت هم به مصلحت امام و شیعیان نبود و اساساً ما امروز نمی‌دانیم حضرت قیام مسلحانه را جایز می‌دانسته یا خیر، اما در سیره امام سجاد (ع) و امامان پس از ایشان، به روشنی می‌بینیم که با قیام‌های مسلحانه موافق نبودند. ما تنها می‌توانیم از لابه‌لای اسناد تاریخی باقی مانده از آن دوران به تحلیل برسیم،

 

به عنوان مثال در مورد قیام مختار، از فرزند امام سجاد (ع) روایت شده که وقتی مختار سر بریده ابن زیاد و عمر سعد را برای امام سجاد (ع) فرستاد، حضرت سجده شکر به جای آورد و فرمود «خدای را سپاس که انتقام مرا از دشمنانم گرفت و خداوند به مختار جزای خیر مرحمت فرماید. نگاه امام سجاد (ع) را به مختار می‌توانید در برخی دیگر از روایت‌های تاریخی ببینیم، مانند این روایت که یکی از اصحاب امام باقر (ع)، نقل می‌کند که آن حضرت درباره مختار فرمود، «از مختار بدگویی نکنید چرا که او قاتلان ما را کشت و انتقام خون ما را گرفت و در زمان تنگدستی ما را یاری داد».  البته باید توجه داشته باشیم هیچکدام از این دو روایت دلیل محکمی بر تأیید قیام مختار از سوی اهل‌بیت (ع) نیست، بلکه تجلیل شخصیت اوست،

 

وی همچنین با اشاره به قیام «زید بن علی» گفت: در مورد «زید بن علی» و قیام او، روایات ضد و نقیض فراوانی نقل شده که ما را در داوری در خصوص او با سختی مواجه می‌کند، در برخی روایات زید تأیید شده و در برخی دیگر مورد تردید و حتی نکوهش دیده می‌شود، یکی از مهمترین روایات از امام رضا (ع) نقل شده که آن حضرت از قول پدرش موسی بن جعفر (ع) و آن حضرت هم از قول پدرش امام صادق (ع) روایت کرده که فرمود، خداوند عمویم زید را رحمت کند او با شعار «الرضا من آل محمد» یعنی (ما راضی به حکومت آل محمد هستیم) مردم را دعوت کرد و اگر پیروز می‌شد حتماً به وعده خود وفا می‌کرد، او درباره قیامش با من مشورت کرد، به او گفتم عمو جان اگر به این خشنودی که کشته شده و به دار آویخته باشی، مانعی ندارد و راه تو همین است»، از این روایت در می‌یابیم که اولاً اشاره به جمله «الرضا من آل محمد» دلالت بر این دارد که زید مردم را به خود دعوت نمی‌کرد، ثانیاً در این روایت نهی تحریمی وجود ندارد اما نهی ارشادی دیده می‌شود که همین بیانگر موضع منفی امام صادق (ع) است و همین نهی ارشادی برای منصرف کردن زید از قیام کفایت می‌کرد. بنابراین نمی‌توانیم اینگونه برداشت کنیم که «زید بن علی» قیام خود را با موافقت یا دستور امام صادق (ع) انجام داده، چراکه حضرت در زمان خود قیام‌های مسلحانه را به صلاح شیعیان نمی‌دانست و در روایات تنها جنبه ظلم‌ستیزی و نیت خیر زید ستوده شده است.

 

این عاشورا پژوه در خصوص «محمد نفس زکیه» و قیام او گفت: در ارتباط با قیام وی نظرات مختلفی وجود دارد، برخی او را مدعی امامت و حتی مخالف ائمه دانستند اما در برخی دیگر از منابع تاریخی، او را از اتهامات برکنار دانستند، روایت‌هایی از پیامبر (ص) و امیرالمومنین (ع) در دست است که در آن از کشته شدن «محمد و ابراهیم»، خبر داده شده، و روایاتی هم در ذم آن دو قیام در دست داریم، اما با در نظر گرفتن تمامی اسناد تاریخی در می‌یابیم، جنبه ظلم ستیزی قیام محمد و ابراهیم مورد تأیید ائمه بوده اما اصل قیام، براساس منابع تاریخی، مورد تأیید ائمه اهل‌بیت (ع) نبوده است.

 

به گفته فروغی مهمترین نکاتی که در جریان‌شناسی هر یک از این قیام‌ها می‌توانیم ببینیم، نخست، فضای سیاسی و اجتماعی جامعه در آن دوران است که نشان از ظلم و ستم حاکمان خودکامه در عصر بنی‌امیه و بنی‌عباس دارد، حاکمانی که عنوان جعلی خلیفه رسول الله را با خود داشتند اما هیچ نشانی از اسلام پیامبر (ص) و سیره آن حضرت در حکومت آن‌ها دیده نمی‌شد، اینکه حاکم جامعه در ظاهر خود را مسلمان بداند، اما هیچ نشانه‌ای از اسلام و تعالیم قرآن در حکومت وی او دیده نشود، کافی است تا اعتراض هر انسانی را برانگیزد، اما در فضای پر اختناق اموی و عباسی، عموم مردم عادی و قشر ضعیف و فرودست جامعه به ناچار خاموش بودند و تنها کسانی بانگ اعتراض بر می‌داشتند، که دلی بیدار داشتند و در کنار آن از جایگاه اجتماعی برخوردار بودند.

 

انگیزه قیام‌های بعد از عاشورا موضوع دیگری بود که امین فروغی به تبیین آن پرداخت و اظهار داشت: مهمترین انگیزه‌ای که در قیام‌های پس از عاشورا دیده می‌شود، نخست، ظلم‌ستیزی است که در نهاد هر انسان آزاده ای وجود دارد، این انگیزه در شعارهای همه قیام کنندگان شیعه در عهد اموی و عباسی دیده می‌شود. هدف دیگری که این نهضت‌ها دنبال می‌کردند و در شعارهای آنان وجود داشت، امر و به معرف و و نهی از منکر بود،

 

وی افزود: خونخواهی اباعبدالله الحسین (ع) دیگر انگیزه قیام‌های پس از عاشورا بود که در شعار یا لثارات الحسین دیده می‌شود. واقعه عاشورا و جنایتی که یزید در حق اهل بیت پیامبر (ص) روا داشت به راستی دل شیعیان را به درد آورده بود و پیوسته یاد آن جامعه را ملتهب می‌کرد، بنابراین در خصوص قیام توابین و قیام مختار، این شعار هدف اصلی قیام کنندگان بود. انگیزه دیگری هم که در قیام کنندگان شیعی بعد از عاشورا وجود داشت، بازگرداندن رهبری امت به اهل بیت پیامبر (ص) بود که این هدف را در شعار «الرضا من آل محمد» می‌بینیم.

 

به گفته این عاشورپژوه، قیام‌های بعد از واقعه عاشورا با هم تفاوت‌هایی داشتند که به شرایط هر دوره بر می‌گردد، اما مهمترین ویژگی مشترک آن قیام‌ها، ظلم ستیزی، اقامه حق، عدل، امر به معرف و نهی از منکر و نیز خونخواهی اباعبدالله بود که در عمده آن‌ها دیده می‌شود. البته یکی دیگر از مهمترین ویژگی‌های مشترک این نهضت‌ها این بود که همه آن‌ها شکست خوردند و رهبران قیام هم کشته شدند و نتوانستند به اهداف خود برسند.

 

مهدی امین فروغی، مترجم و عاشوراپزوه در خاتمه سخنان خود تصریح کرد:  بی تردید این قیام‌ها در زنده نگاه داشتن یاد و خاطره اباعبدالله و داستان کربلا نقش مهمی داشتند و نگذاشتند این حادثه به فراموشی سپرده شود، اما اینکه تا چه اندازه به اهداف امام حسین (ع) و اهل‌بیت (ع) نزدیک بوده‌اند و توانسته‌اند مکتب اهل بیت (ع) را گسترش بدهند، جای بحث و بررسی دارد، اینکه هیچیک از این قیام‌ها به دستور ائمه برپا نشد و هیچیک از امامان معصوم (ع) در این نهضت‌ها شرکت نداشتند و اینکه در برخی موارد قیام کننده خدمت امام رسیده و حضرت آنها را از این عمل به صورت ارشاد نهی کردند، و اینکه همه این قیام‌ها شکست خوردند، بر ما معلوم می‌دارد، که اهداف امام حسین را باید در سیره ائمه (ع) و سنت آنها جست و جو کنیم.