کرب و بلا: آنقدر فراوانی روایت درباره برکات زیارت حضرت اباعبدالله الحسین (ع) وجود دارد و آنقدر کتاب در این خصوص به نگارش درآمده و آنقدر داستان و حکایت از زائران حرم رفته در طول تاریخ پس از شهادت مظلومانه آن حضرت روایت شده که انسان را به حیرت و شگفتی وا می‌دارد  که یک زیارت و اینهمه برکت!!!

البته اهمیت و اثرات زیارت بر کسی پوشیده نیست اما به جهت امتثال امر حضرات معصومین (ع) که به بیان فضیلت زیارت سیدالشهدا (ع) تاکید داشتند از جمله این سخن یادگار کربلا امام باقر (ع) که فرمودند: «اگر مردم مى‌دانستند چه فضیلتى در زیارت مرقد امام حسین (ع) است، از شوق زیارت جان می‌دادند.»1 و تشویق مومنان به احیای این مستحب موکد، قصد داریم در این سلسله مطالب شرح حال افرادی که از برکت زیارت حضرت حسین (ع) متنعم شده‌اند، مطالبی را ذکر کنیم.

 

راهزن ناصبی که شاعر اهل‌بیت (ع) شد

اهل «موصل» بود و ساکن شهر «حله»؛ «ابوالحسن جمال‌الدین علی بن عبدالعزیز بن ابی محمد» نام داشت. پدر و مادرش ناصبی بودند. مادرش نذر کرده بود اگر خداوند به او فرزند پسری عنایت فرماید، او را برای راهزنی و آزار و اذیت و کشتن زائران امام حسین (ع) سر راه کاروان زائران کربلا بفرستد. 

حداوند به او فرزند پسری داد. این پسر بزرگ شد و به سنی رسید که آن زن می‌توانست به نذرش ادا کند. موضوع را با فرزندش مطرح کرد و ابوالحسن هم خواسته مادر را پذیرفت و به بیابان‌های منطقه «مسیب» رفت و در کمین زائران کربلا مدتی منتظر ماند تا وقتی کاروانی از زائران از راه می‌رسد، به آنها حمله کند و نذر مادر را ادا نماید. هنوز کاروان از راه نرسیده بود که خواب بر چشمانش غلبه کرد. قافله زائران امام حسین (ع) از راه رسیدند اما علیرغم سر و صدای کاروان و گرد و غباری که از آمدن آنها به پا شده بود، او از خواب بیدار نشد. گرد و غبار کاروان، لباس و بدن او را هم فرا گرفت. در همان حال در خواب دید صحنه قیامت بر پا شده و فرمان رسیده است که او را به آتش بیاندازند، او را به میان آتش انداختند اما گرد و غباری که بر بدن و لباس او وجود داشت، ابوالحسن را از سوختن و گرمای آتش، در امان نگه می‌داشت. در عالم خواب متوجه شد که این گرد و غبار، گرد و غبار کاروان زائران حسینی است که بر بدن و لباس او نشسته است و به برکت آن، او از آتش عذاب الهی در امان مانده است.

 

از خواب بیدار شد. متوجه اشتباه خود شد و پشیمان از کرده خود، همانجا توبه کرد و تصمیم کرفت  برای عرض پوزش به کربلا برود.  با دلی پر از اضطراب و نگرانی به کربلا رفت و به حرم مقدس امام حسین (ع) وارد شد و عرض ادب نمود و به خاطر قصد گذشته خود، از درگاه آن حضرت پوزش طلبید و دو بیت شعر سرود و اینگونه شد که وی مورد عنایت ویژه اهل‌بیت (ع) قرار گرفت و از دوستان خالص و پاک این خاندان قرار گرفت.2

 

ابوالحسن بن ابی محمد به «خلیعی» شهرت دارد و علت این شهرت عنایتی است که در حرم امام محسین (ع) شامل حال این شاعر عرب زبان شد. «محدث نوری» در کتاب «دارالسلام» خود چنین می‌نویسد که: این شاعر عرب زبان یک روز وارد حرم امام حسین (ع) شد و قصیده‌هایی در مدح آن حضرت سرود و برای آن حضرت آن را خواند. در اثناء خواندن این قصیده بود که پرده‌های درب حرم بر شانه او افتاد و در واقع این خلعت و هدیه‌ای بود که از طرف آن حضرت به او داده شد و از آن پس، او را خلیعی نامیدند و او در اشعارش نیز به همین عنوان تخلص می‌کرد.

 

از ابوالحسن خلیعی شاعر قرن ششم و هفتم هجری اشعار بسیاری در مدح و منقبت اهل‌بیت (ع) باقی مانده است که تمام این فضایل تنها نمی از برکات دریای عنایت سیدالشهدا (ع) به زائران خود است.

 

 

________________________________________________________________________

پی‌نوشت‌ها:

1- ثواب الاعمال، ص 319

2- الغدیر، علامه مجلسی، ج ‏6، ص 23