کرب و بلا؛ پرداختن به واقعه عاشورا در قالبهای گوناگون و از مناظر و زوایای متعدد همواره مورد توجه اهالی فرهنگ و هنر بوده است و اگر یکی از این قالبهای متنوع را در این زمینه مدیوم تصویر در نظر بگیریم، هر چند نه به تعداد قابل توجه اما در حد قابل قبولی این عرصه توانسته است با دستمایه قرار دادن موضوعات مختلف، پرداختی متفاوت به این رویداد داشته باشد.
در میان آثار نمایشی و تصویری پرداخته به واقعه کربلا، بسیاری مستقیم به تاریخ عاشورا و حوادث قبل و بعد آن را مورد توجه قرار داده و بعضی نیز با الهام از مفاهیم ادراکی این واقعه بزرگ، اقدام به معاصرسازی آن کرده و به دنبال مابه ازاهای امروزی که شباهتهایی به اصل واقعه داشته، کردهاند و یا مفاهیم ارزشی و اخلاقی آن را مستمسک قرار داده تا به طرح داستانی نو در محاورات روزانه بپردازند.
صرفنظر از آنچه که به آن اشاره شد و وجه غالب پرداختن به واقعه را در مدیوم نمایشی و تصویری به خود اختصاص میدهد، گریزی خواهیم داشت به تولیدات تصویری منبعث از واقعه عاشورا در قالب مجموعه تلویزیونی و فیلم سینمایی که در آن یک امر مهم و بارز بیش از همه هویداست؛ امری که قیام اباعبدالله الحسین (ع) را نه در دایره مناسبات عقیدتی جامعه شیعی و نه حتی اسلامی بلکه تأثیر آن را در گزاره انسانیت، حریت و آزادگی همه ادیان و مسالک که مصداقی بر کلام گوهربار سیدالشهدا (ع) که فرمود: «اگر دین ندارید، آزاده باشید» دنبال کرده و از این بابت باید گفت که چنین آثاری، جهانشمول و به عنوان یک اثر شاخص فرهنگی و هنری قابل عرضه به همه ابنای بشر که به دنبال رستگاری و کسب فضایل انسانی هستند، خواهد بود.
در گذر از تولیدات نمایشی و تصویری مرتبط با واقعه عاشورا حال چه اشاره مستقیم به واقعه تاریخی و چه به دنبال رشحهای از آن، همانطور که گفته شد آثاری انگشتشمار اما شاخصی را میتوان احصاء کرد که در آنها تأثیرات عمیق واقعه، معارف و معنویات مندرج در قیام سیدالشهدا (ع) زمینه را برای تحول جوامع انسانی به شکل تاریخی و معاصر فراهم میآورد و حتی بستر را برای دگرگونی سرنوشت انسانهایی در قامت قهرمان آن رویداد دراماتیک به انسانی متعالی و مترقیتر ایجاد میکند که در ادامه به این نمونههای شاخص اشاره میشود:
فیلم سینمایی «روز واقعه»
به نویسندگی بهرام بیضایی و کارگردانی شهرام اسدی، تولید سال 1373 که همچنان به عنوان قلهنشین آثار سینمایی عاشورایی، جانشینی نداشته است.
در این اثر سینمایی جوانی نصرانی (مسیحی) که دلباخته دختر مسلمانی است، تحت تأثیر رفتار و منش آن دختر که در خانوادهای از دوستداران اهل بیت (ع) بزرگ شده است، نه صرفاً برای ازدواج با او بلکه به سبب تلألو تفکر و اندیشه متعالی اسلام در وجود شخصیتی همچون سیدالشهدا (ع) که مقتدای دختر جوان است، اسلام آورده اما در شب زفاف با ندای غیبی «هل من ناصر ینصرنی» احساس میکند که به مأموریتی مهم فراخوانده شده است و برای کسب معرفت که حجت مسلمانی اوست پای در راهی میگذارد که سرانجام سر از کربلا درمیآورد و هر چند که دیر میرسد و کار از کار گذشته و حسین (ع) و یارانش به شهادت رسیدهاند اما با معرفتی که به دست آورده، خود پیامآور عاشورا برای قوم و قبیله و شهر وطن معشوقهاش میشود...
سریال «معصومیت از دست رفته»
سال 82 مخاطبان رسانه ملی شاهد پخش مجموعه تلویزیونی به نویسندگی و کارگردانی داوود میرباقری بودند به نام «معصومیت از دست رفته» که در آن نیز زنی نصرانی «ماریا» تحت تأثیر منش و رفتاری مردی به نام «شؤذب» که از مریدان علی (ع) است و اکنون خزانهدار کوفه در روزگار معاصر با ظهور یزید به عنوان خلیفه مسلمین است، دل به او میبازد. ماریا، خو و منش علی (ع) که روزگاری در ایام یتیمی، او و مادر مسکینش را تیمار کرده و برای آنها آذوقه و خوراک میآورده را اینک در قامت شؤذب مشاهده میکند که در نهایت علیرغم همه مخالفتها، به ازدواج آن دو منتهی میشود. هر چند که شؤذب راه انحطاط و خواری را در زندگی خود برمیگزیند اما ماریا که هدایت شده این راه است تا زمانی که بر سر زا میرود، در ایمان خود راسخ و ثابت قدم است و علی (ع) و حسین (ع) را همواره مقتدا و پیشوای خود میداند...
تلهفیلم «ستاره خضرا»
این تلهفیلم محصول سال 87 است به کارگردانی محمدرضا ورزی با تم تاریخی و ملهم از یک رویداد واقعی در مورد حمل سر مبارک حضرت سیدالشهدا (ع) به شام و بارگاه یزید که حاملان سر که خولی بن یزید اصبحی و چند سرباز دیگر بودهاند در میانه راه جایی اتراق میکنند که اتفاقاً نزدیک دیر یک راهب نصرانی است. برپایه اقوال تاریخی، آن راهب که متوجه کراماتی از محمولهای که آنها در حال حمل آن هستند شده است با دادن مقادیری پول به آنها، شبی سر را در اختیار میگیرد و اینکه حتی گفته میشود از آنجا که طراحی خوبی نیز داشته از آن سر تصویری را نیز منقوش میسازد. در هر حال در این روایت تصویری، شاهد هستیم که راهب نصرانی، سر را در اختیار میگیرد تا شبی را با آن راز و نیاز داشته باشد. نوری از صندوقچه حاوی سر مبارک تلألو میکند که این امر موجب میشود تا دختر راهبه که مادرزادی نابیناست به واسطه ساطع شدن این نور، بیناییش را به دست آورد...
مجموعه تلویزیونی «سفر سبز»
این مجموعه تلویزیونی را محمدحسین لطیفی سال 81 براساس فیلمنامهای از حسین پاکدل ساخت. داستان پسرجوانی که توسط یک خانواده آلمانی در دوران خردسالی به فرزندخواندگی پذیرفته میشود اما اکنون به ایران بازگشته تا خانواده واقعی خود را پیدا کند. در این مجموعه تلویزیونی که جست و جوی پسرجوان در کوچه پس کوچههای شهر را مقارن با ایا محمر و صفر به تصویر میکشد، به شکل موازی شاهد اجرای آئین عزاداری سیدالشهدا(ع) هم هستیم. پسرجوان با ریشه ایرانی و اسلامی تحت تأثیر تعالی مسیحیتی که خانواده ای که او را به عنوان فرزندخوانده خود پذیرفتهاند، راهش به کلیسایی باز میشود و این امر موجب میشود که ما کشیش این کلیسا و دختر او را در تعامل و زندگی مسالمتآمیز با خانواده یک حاجی بازاری ببینیم که بانی و میاندار یکی از مجالس عزای حسینی است.
در واقع عشق و دلدادگی به این دستگاه یعنی سیدالشهدا (ع) فارغ از هر کیش و آئین و دین و مذهبی در این سریال جاری و ساری است و فارغ از اینکه پسرجوان به دنبال مادر گمشده خود است اما یکی از پیامهای این سریال دوستی و مودّت ادیان آسمانی با یکدیگر با محوریت عشق و ارادت به سیدالشهدا (ع) است.