کرب و بلا؛ مقتل «ثارالله» نوشته مرحوم میرزا حسین عندلیب همدانی از جمله مقاتل مشهور عاشورایی در قرن معاصر است که فرزند ایشان، آیتالله محمد عندلیب همدانی؛ آن را تصحیح کرده است. مصحح این کتاب اخیراً درباره مختصات و ویژگیهای این مقتل توضیحاتی ارائه کرده است.
آیتالله عندلیب همدانی در برنامهای از سلسله برنامه درسگفتارهای عاشورایی که به همت مؤسسه آموزش عالی امام خمینی استان فارس به شکل مجازی و آنلاین ترتیب داده شده بود، پیرامون این کتاب سخنرانی کرد و گفت: پیش از هر چیز باید بگویم که هر اندازه هم در مورد وجود مقدس سیدالشهدا (ع) مطالبی گفته شود باز هم جای بیان مطلب و موضوعات جدیدی وجود دارد چرا که آن حضرت بسان قرآن ناطقی است که در هیچ مکان و زمانی، کهنگی به ایشان راه ندارد.
مصحح مقتل «ثارالله» در ادامه افزود: حاج میرزا حسین عندلیب همدانی که این کتاب را به نگارش درآورده است، در سال 1326 هجری قمری مصادف با سال 1287 هجری شمسی در اصفهان و در خانوادهای روحانی متولد شد که والد ایشان مرحوم شیخ محمدتقی عندلیب از دانشآموختگان حوزه نجف و علمای نامدار عصر قاجار بوده است.
وی تصریح کرد: شیخ محمدتقی از جمله دوستان و نزدیکان عمان سامانی بوده و شاهد هستیم که در اشعار عمان به این رفاقت اشاره شده است. او در اصفهان ازدواج کرد که حصال این ازدواج دو فرزند بود و یکی از آنها حسین؛ مؤلف مقتل «ثارالله» است. وی که والد ماست مدتی در همدان و سپس در تهران زندگی کرده و در تألیف این کتاب عمده استفاده پدرم از نظر علمی، نظرات آیتالله آخوند ملاعلی معصومی همدانی بوده است.
آیتالله عندلیب همدانی با اشاره به اینکه مرحوم میرزا حسین عندلیب همدانی در سال 1378 دار فانی را وداع گفت، اشاراتی نیز به این کتاب داشت و گفت: اولین مطلب قابل تأمل در مورد این کتاب این است که نویسنده از دوره کودکی افتخار ذاکری و روضهخوان بودن در کنار پدر را داشته و تمامی مراحل تحصیل علم او با این افتخار همراه بوده است لذا آشنایی کامل با مقاتل و اشعار فارسی و مهمتر اشعار ناب عربی پیرامون این موضوع از همان ابتدا داشته که به همین خاطر کتاب نیز از وزن و انسجام خوبی برخوردار است.
وی تأکید کرد: دومین ویژگی کتاب این است که از اوایل بحث خطابه شروع به یادداشتبرداری کرده است و هرجا از واعظ و ذاکری نکتهای دیده و شنیده آنها را یادداشت کرده و خود ایشان نیز دائما با عبارات مقاتل، مأنوس و در تفکر بوده و هرگاه به مطلب تازهای برخورد میکرد فوراً آن را یادداشت کرده و دفاتر و کتب خطی منبری بسیاری از منبریهای بزرگ را یادداشتبرداری کرده که در مجموع باید گفت 40 سال از عمر خویش را به این کار همت گماشته است.
آیتالله عندلیب همدانی گفت: براین اساس به جرأت میتوان معترف بود که این کتاب ثمره تعداد زیادی یادداشت پراکنده در مورد شخصیت امام حسین(ع) و نهضت عاشورا است و لذا باید گفت که میرزا حسین صرفاً به دنبال نوشتن مقتل نبوده زیرا اعتقاد داشت که مقتل زیاد نوشته شده است ولی جای آنچه خالی است، بررسی نکات تاریخی، رجالی، تحلیل قیام و نکتههای تفسیری پیرامون عاشوراست.
فرزند مرحوم میرزا حسین عندلیب همدانی اظهار داشت: به شخصه شاهد بودم در ثلث شب که میرزا برای تهجد برمیخاست بخش عمده عبادت ایشان در دل شب نوشتن این کتاب و مطالعه یادداشتها بود و همانطور که مینوشت گریه میکرد و خود ایشان به بنده فرمود دفتر اول یادداشتها را به عتبات و کنار مضجع شریف امام(ع) بردم و عرض کردم نمیخواهم کتاب، معمولی باشد، امام(ع) را به حضرت علی اکبر(ع) قسم دادم که کاری کنند که کتاب ماندگار باشد.
این استاد حوزه علمیه در ادامه افزود: از جمله ویژگیهای دیگر این کتاب، اعتمادی است که نویسنده سعی کرده است بر منابع بکند لذا احادیثی که بوی کذب و جعل دارد در این کتاب نیامده و سعی بر این بوده است که از رؤیا پرهیز شود مگر در موارد خیلی نادر که از سوی بزرگان نقل شده باشد و سند معتبر درباره آن رؤیا نیز موجود باشد.
آیتالله عندلیب همدانی با اشاره به اینکه مؤلف این کتاب در سالهای پایانی از فرط مطالعه به بیماری چشم و نابینایی مبتلا شد، اذعان کرد: در پی این حادثه حک و اصلاح این کتاب به من منتقل شد و من نیز تلاش کردم تا زمانی که ایشان در قید حیات هستند، بخش عمده کتاب چاپ شود که الحمدلله این کار صورت گرفت هرچند که نواقصی هم دارد که مثلاً یکی از آنها عدم ورود جدی به مباحث پس از نهضت عاشوراست که البته تلاش براین است با اضافه شدن مطالبی درباره اربعین، این نقیصه برطرف شود.
وی مطالب این کتاب را ناب و تازه برشمرد و در پایان گفت: به طور مثال وقتی مباهله در منابع اهل سنت مانند کشاف و تفسیر فخررازی مطرح میشود، به این مطلب نیز اشاره شده که سیدالشهدا (ع) را پیامبر (ص) در آغوش گرفته بودند در حالیکه ایشان میگوید مفسرین مباهله را از جمله رویدادهای سال نهم و یا دهم هجری و سال تولد امام حسین (ع) هم سوم هجری است یعنی آن زمان کودکی شش، هفت ساله بوده اند و به طور طبیعی کسی کودکی شش هفت ساله را دیگر به آغوش نمی گیرد.