کرب و بلا؛ کارزار عاشورا صحنه هماوردی سپاه اندک امام حسین (ع) در برابر فوجی از سپاهیان کوفه است که برطبق آداب و رسوم جنگاوری آن زمان، نبردی تن به تن میانشان درمی‌گیرد؛ نبردی که به جهت نامتوازن بودن تعداد نفرات دو سپاه در مقابل هم، در نصف روزی فیصله پیدا می‌کند و سپاه امام حسین (ع) شکست ظاهری را در این جنگ نابرابر متحمل شده و تمامی مردان جنگی سپاه ایشان به فیض شهادت نائل می‌شوند.

در ساعات پایانی این نبرد، امام حسین (ع) نیز مهیای رفتن به میدان کارزار می‌شود؛ حضوری که طبیعتاً باید با سلاح همراه شود و ایشان باید خود را مجهز به ابزار و ادوت جنگی کند.

 

مشهور است که مرکب آن حضرت، اسبی بوده است به نام «ذوالجناح» که البته بنا بر برخی اقوال غیرموثق تاریخی، این اسب را متعلق به پیامبر(ص) می‌دانند، چنانکه در جایی آمده است: «حضرت سیدالشهداء (ع) بعد از خطبه‌ای طولانی و اتمام حجّت با لشکر کوفه، اسب رسول خدا (ص) را طلبید و بر آن سوار شد و لشکر خود را برای جنگ آماده کرد.(1)

 

باید گفت که به نظر می‌رسد بیان چنین مطلبی چندان اعتباری نداشته باشد چرا که اولاً نام اسب پیامبر(ص) «مرتجز» بوده است در حالیکه اسب امام حسین (ع) را همانطور که اشاره شد «ذوالجناح» نامیده‌اند و در ثانی به ندرت عمر اسب چنین به درازا بکشد.(2)

 

اگر اسبی که امام حسین (ع) بر آن سوار بوده و عزم میدان نبرد کرده است، همان اسبی باشد که پیامبر (ص) از آن استفاده کرده است، باید گفت که این اسب در آن مقطع تاریخی آنچنان پیر و فرتوت بوده که دیگر به کار جنگاوری نمی‌آمده در حالیکه در مورد «ذوالجناح» آنچه که در نقل برخی ازمقاتل به چشم می‌خورد، اسب از چالاکی و بی‌باکی زیادی برخوردار بوده است.(3) با این تفاصیل، بعید است مرکب امام حسین (ع) در واقعه عاشورا، اسبی باشد که روزگاری جد بزرگوارشان پیامبر اکرم (ص) بر آن سوار بوده‌اند.

 

با این وجود اما در مورد سلاح و شمشیری که امام حسین (ع) در نبرد عاشورا ازآن استفاده کرده و آن را سلاح حضرت محمد (ص) می‌نامند، احتمالات قوی است چرا که در روایاتی از اهل بیت (ع) این موضوع نیز تصریح شده است که رسول خدا (ص) در زمان رحلت، کتاب و سلاح خود را به حضرت علی (ع) سپرد و ایشان هم به وقت شهادت آن را به فرزند برومند خود امام حسن مجتبی (ع) دادند.

 

نقل مشهور آن است که آن حضرت در آستانه شهادت به امام حسن (ع) فرمودند: «پسرم، رسول خدا (ص) به من دستور داده که کتاب و سلاح را به تو تحویل دهم، همان‌طور که او به من وصیّت کرد و کتاب و سلاح را به من داد و تو باید آن را به برادرت حسین تحویل دهی.(4)

 

نقل دومی که این موضوع را تا حد زیادی قوت می‌بخشد به این قرار است که در جنگ صفین امام علی (ع) به قنبر فرمود: نیزه رسول خدا (ص) را که لمس شده به دست اوست برایم بیاور؛ به راستی که پس از من، حسن آن را به ارث می‌برد ولی از آن استفاده نمی‌کند اما این سلاح در دست حسینم شکسته خواهد شد.(5)

 

در مقاتل نیز آنجا که صحبت از ایراد سخن و اتمام حجت امام حسین (ع) با لشکر کوفه به میان می‌آید، آن حضرت صراحتاً به این موضوع اشاره داشته و فرمود: شما را به خدا قسم می‌دهم که آیا می‌دانید، این شمشیر رسول خدا (ص) است که من همراه دارم؟... آیا می‌دانید این عمامه رسول خدا (ص) است که من بر سر دارم؟ و کوفیان سخن آن بزرگوار را تصدیق کردند. (6)

 

البته برخی ایراد چنین سخنانی از جانب امام را به لحاظ معنایی و مفهومی تحلیل کرده و چنین استنباط می‌کنند که آن حضرت قصد بیان هدف  و منظور خود را داشته که چیز در امتداد هدف متعالی جدشان حضرت رسول اکرم (ص)است اما امر بعید است چراکه امام در طول مسیر به دفعات به ایراد خطبه پرداخته و هدف خویش را از این قیام تشریح کرده است و لذا ضروریتی ندارد که خواسته باشد براین اساس مجدد جنبه معنوی حرکت خود و اتصال و خویشاوندی خویش با رسول خدا را متذکر شود.

 

 براین پایه چنین می‌توان نتیجه گرفت که برحسب ظاهر اتفاقاً اشاره مستقیم آن حضرت به سلاحی است که از پیامبر برای ایشان به ارث رسیده؛ سلاحی که علیه کفار استفاده می‌شد و اینکه باید بر روی کسانی کشیده شود که به ظاهر خود را مسلمان خوانده و کشتن نواده پیامبر (ص) را عین ثواب می‌دانند.

 

پی نوشت

1ـ بحارالانوار، ج 45، ص10.

2ـ البدایه و النهایه، ابن کثیر، ج 6، ص 10؛

3ـ حیاه الحیوان، الدمیری، جزء 2، ص 183

4ـ تهذیب الأحکام، طوسی، ج1، ص176

5ـ المناقب، خوارزمی، ص 247

6ـ الملهوف علی قتلی الطفوف، سید بن طاووس، ص 147