کرب و بلا، حضرت عباس (ع) نه تنها در واقعه عاشورا که در تمام دوران زندگی بابرکتشان در اوج فضایل و کمالات معنوی و اخلاقی قرار داشته و در هر شرایطی تابع امر امام خود بودند.

دکتر «محمدرضا سنگری» نویسنده و عاشوراپژوه در تشریح ابعاد شخصیت وجود ابالفضل العباس (ع) به وجه ولایت‌پذیری ایشان اشاره کرده و می‌گوید: امام حسین (ع) با آگاهی از فداکاری و اینکه می دانستند برادرشان تا چه حد مطیع امر ولی و امام است، ایشان را مأمور آوردن آب کردند تا اوج رشادت و شجاعت در میدان کربلا این طور رقم بخورد.

 

حضرت ابالفضل (ع)؛ یکی از پارساترین مردم بنی‌هاشم

به گفته این نویسنده عاشورایی، رویکرد حضرت سیدالشهدا (ع) نسبت به برادرشان، نشان‌دهنده مقام بسیار بالای حضرت ابوالفضل العباس (ع) است. حتی درباره آن حضرت گفته شده که: «و کان من اعبد بنی‌هاشم» یعنی حضرت عباس (ع) از پارسایان بنی‌هاشم بودند. بنابراین ایشان نه تنها یک مرد شجاع و رزم‌آور بودند، بلکه مردی زاهد و عارف بودند که از لحاظ معنوی به بالاترین درجه‌ها رسیده بودند.

بر اساس همین شجاعت و پارسایی است که می‌بینیم حضرت عباس (ع) در میدان عاشورا با وجود آنکه دست خود را از دست دادند، اما ذره‌ای ناامید نشدند. زیرا رسالتی که امام حسین (ع) بر عهده ایشان گذاشته بودند، آوردن مشک آب بود و آن حضرت تا پای جان مطیع امر امام زمان خود بودند.

دکتر سنگری با اشاره به فرازی از زیارت مخصوص علمدار کربلا می‌گوید: در زیارت آن حضرت این گونه می‌خوانیم: «بِمَا صَبَرْتَ وَ احْتَسَبْتَ وَ أَعَنْتَ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ» به این معنی که: «به‌واسطه آن صبر و تحمل مصائبی که در یارى برادرت کردى، پس دار سعادت عقبى تو را نیکوست». حتی در این زیارت شهادت می‌دهیم که آن حضرت به مقام تسلیم و وفاداری و خیرخواهی رسیده بود و این مقام را در حد کمال داشت و آن را نسبت به امام زمان خود به طور کامل انجام داد.

 

رمز کاشف الکرب بودن سقای آب و ادب

عنوان و لقب دیگری که حضرت ابوالفضل (ع) را با آن می‌شناسیم، کاشف الکرب بودن آن حضرت است. دکتر سنگری علت انتساب این عنوان را چنین تشریح کرد که: روایت‌های مستند بسیاری نشان می‌دهد حضرت ابوالفضل (ع) در هر شرایطی تابع امر امام و برادر خود بودند. به اصطلاح آن حضرت حتی نمی‌خواستند خم به ابروی مبارک امام بیاید. نمونه بارز کاشف الکرب بودن ایشان را باید در واقعه عاشورا ببینیم. چون ایشان در شرایطی به رود فرات برای برداشتن آب نزدیک شدند که خودشان در نهایت تشنگی بودند. می‌توانستند از آن آب بنوشند و برای خیمه‌ها ببرند، اما چون امام خود را تشنه می‌دیدند، حاضر به این کار نشدند. حتی جان خود را فدا کردند تا آب را به خیمه‌ها و به امام حسین (ع) برسانند. خلق و منش دینی حضرت عباس (ع) آن‌قدر بالاست که در شأن کاشف الکرب شدن در برابر وجه حضرت اباعبدالله (ع) شدند.

اما سوالی که مطرح می‌شود اینکه در شرایط آن جنگ نابرابر چرا امام حسین (ع) به ایشان اجازه آوردن آب به خیمه‌ها را دادند، در حالی که آن حضرت می‌توانست وارد میدان شود و تعداد زیادی از نیروهای دشمن را از بین ببرد؟

دکتر سنگری در پاسخ به این سوال می‌گوید: حضرت عباس (ع) همان جوانمرد شجاع و پارسایی که می‌توانست یک‌تنه در برابر چندین لشکر بایستد و بجنگد، و هر لحظه اذن شهادت می‌خواست و در انتظار بود امام حسین (ع) اجازه میدان رفتن دهد، در حالی انتظارش سر آمد که امام (ع) به او فرمود سراغ رود فرات برود و برای خانواده‌ها و لشکریان آب بیاورد.

درواقع امام حسین (ع) می‌دانستند برادرشان تا چه اندازه مطیع امر ولی و امام است و چقدر فداکار است. به همین دلیل ایشان را مأمور آوردن آب کردند تا اوج رشادت و شجاعت در میدان کربلا این طور رقم بخورد. به همین دلیل است که ما درس فداکاری و ادب را در محضر حضرت عباس (ع) یاد می‌گیریم که حتی اگر توانستیم و قدرت داشتیم که مقابل دشمن بایستیم، باز هم منتظر امر ولی خود باشیم.

 

بصیرت حضرت عباس (ع)

این عاشورا پژوه در خصوص بصیرت حضرت عباس (ع) به فرموده امام ششم استناد کرده و می‌گوید: امام صادق (ع) درباره بصیرت و هوش معنوی عموی خود فرموده‌اند: «کان عمونا ابوالفضل العباس علیه السلام ابوالفضائل، صلب الایمان و نافذ البصیره» درواقع آن حضرت، عموی خود را این گونه معرفی کرده‌اند که عموی ما حضرت عباس (ع) به درجه‌ای از معرفت رسیده بود که ابوفاضل یعنی پدر و سرچشمه فضیلت‌ها شناخته می‌شد و دارای ایمانی استوار و راسخ و بصیرت دقیق بود.

اما اینکه چرا با وجود این فضایل ویژگی فداکاری حضرت بیشتر از همه مورد تأکید قرار گرفته به این دلیل است که آن حضرت به شدت تابع امام حسین (ع) بودند و در هیچ لحظه‌ای از امر امام خود سرپیچی نکردند. ماجرای امان‌نامه‌ای از طرف لشکر ابن زیاد برای آن حضرت فرستاده شد، این مطلب را تائید می‌کند.

ابن زیاد می‌دانست که حضرت عباس بسیار شجاع و دلاور است و ایمان محکمی دارد که اگر در میدان جنگ قرار بگیرد، رزم‌آوری جانانه‌ای خواهد داشت. در عین حال می‌خواست دور امام حسین (ع) را از مردان شجاع خالی کند. به همین علت با خودش فکر کرد چهار پسر حضرت ام‌البنین (س) در کنار امام هستند و آن حضرت به این افراد دلگرم خواهد بود. پس اگر می‌توانست این چهار مرد جوان و شجاع را از آن حضرت دور کند، به خیال خام خودش بسیار موفق می‌بود. به همین دلیل به یزید پیشنهاد داد تا به واسطه رابطه خویشاوندی که خودش یا شمر ملعون با حضرت ام‌البنین (س) داشتند، برای حضرت عباس (ع)  و برادرانشان امان‌نامه بنویسد و آن‌ها را به لشکر کفر دعوت کند. اما آن جوانمردان و در رأس آن‌ها حضرت ابوالفضل (ع) در پاسخ این نامه جواب دادند: «خداوند تو و امان‌نامه تو را لعنت کند. به ما امان می‌دهی در حالی که پسر پیغمبر خدا بی‌امان است؟! ما به امان‌نامه شمر و یزید نیاز نداریم در حالی که امان‌نامه خدا بهتر از امان شماست.»

 

منزلت حضرت عباس از زبان امام سجاد (ع)

نویسنده و پژوهشگر دینی در خاتمه سخنان خود خاطر نشان کرد: در بسیاری کتب تارخی معتبر از جمله «خصال» احادیث متعددی درباره منزلت و شأن حضرت ابوالفضل (ع) اشاره شده است. از جمله این احادیث، سخن گرانبهای امام سجاد (ع)  است که خود در کربلا حضور داشته و شاهد آن وقایع بودند. ایشان درباره عموی بزرگوارشان فرموده‌اند:«خداوند عمویم، عباس بن علی (ع) را رحمت کند. به‌ درستی که او برادرش، امام حسین (ع) را بر خود مقدم داشت و امتحان داد و جان خود را در راه امام و برادرش فدا کرد تا اینکه دست‌هایش از بدن مبارکش جدا شدند. همانا عباس (ع) در نزد خدای متعال مقام بالایی دارد که در روز قیامت همه شهیدان آن را آرزو خواهند کرد.