به گزارش کرب و بلا، از جمله افرادی که در ادامه حرکت و قیام اباعبدالله الحسین (ع) براساس اتفاق و کشف و شهودی به یاری ایشان پرداختند، زهیر بن قین بود؛ او که فردی عثمانی بود، معتقد بود که خون خلیفه سوم بر گردن امیرالمؤمنین علی (ع) است و همین امر دلیل دشمنی و کینهتوزی او با خاندان علی (ع) شد.
بازگشت زهیر و امام حسین(ع) از حج تقریباً در یک زمان بود و او تمام سعی خود را میکرد تا کمترین مواجهه را با امام حسین (ع) داشته باشد و لذا همواره با کمی فاصله و عقبتر از کاروان امام حسین (ع) حرکت می کرد تا منزلگاهی که مجبور به اتراق در نزدیکی خیام امام حسین (ع) می شود و در هنگام تناول غذا بودند که قاصد امام به جانب آنها میآید با این پیغام که امام مشتاق دیدار با اوست اما زهیر این دعوت را رد میکند.
اینجاست که دُلهَم بنت عمرو؛ زن زهیر رو به او کرده و میگوید: سبحانالله! پسر پیغمبر قاصد را نزد تو فرستاده که پیش او بروی و تو دعوت او را رد می کنی. برو ببین چه میگوید! و زهیر پس از شنیدن سخنان همسرش، خدمت امام رفته و دیری نپایید که با صورتی نورانی و خندان بازگشت و دستور میدهد که خیمههایش را جمع و آن را نزدیک خیام امام برپا کنند.
اینکه در دیدار زهیر بن قین با امام حسین (ع) چه گذشت که زهیر را اینگونه واله و شیدای امام کرد، به درستی اطلاعی در دست نیست اما گوشزد دُلهَم موجب شد که زهیر به خود آمده و پس از دیدار با امام عاقبتش ختم به خیر شود و در جرگه شهدای نامی و مشهور روز عاشورا قرار گیرد.
نقل است که زهیر در روزهای مشرف به واقعه دُلهَم را به این دلیل که دلش نمیخواست شاهد آن واقعه دلخراش باشد طلاق داد و اموال خود را به او بخشید و او را با پسرعمویش رهسپار کرد که به نزد خانوادهاش بازگردد. دُلهَم در آخرین دیدار برای زهیر دعا کرد و از او خواست که در این راه رستگاری و سعادت او را نیز فراموش نکرده و در روز قیامت شفیع او باشد.
البته براساس برخی از اقوال دلهم در نزد بانوان کاروان ماند و حتی شاهد کارزار عاشورا نیز بود و همراه اسرا به کوفه نیز اعزام شد که این قول چندان موثق نیست.