به گزارش کرب و بلا، شهادت امام حسین (ع) و یاران آن حضرت از بدیهیات و مسلمات تاریخ است که با تواتر و سینهبهسینه نقل شده و تا به حال کسی حتی دشمنان نیز آن را انکار ننموده است. این حادثه نقش به سزایی در حیات و رشد و گسترش اسلام داشته و به همین دلیل حکومت بنیامیه و ایادی آن که از روشن گری این چراغ هدایت متضرر میشدند، از همان ابتدا با اقدامات گوناگون سعی در خاموش کردن آن نمودند. تحریف و واردکردن بعضی از مطالب انحرافی و خلاف در روایات این حماسه بزرگ، یکی از این اقدامات بود.
ایجاد شبهات و تحریفات در اصل حرکت سیدالشهدا (ع) به جهت کمرنگ نمودن اهداف این قیام الهی با وجود گذشت سالها هنوز هم همچنان ادامه دارد. اینکه در برخی از جزئیات حادثۀ عاشورا تحریفاتی صورت پذیرفته تردیدی وجود ندارد، اما آنچه اهمیت دارد روشن شدن واقعیت این قیام تاریخی در تمامی ابعاد آن است.
برای درک آگاهانهتر این مطالب تلاش شده است با بهرهگیری از مستندات و کتب تاریخی به بیان برخی شبهات و پاسخ اندیشمندان و پژوهشگران حوزه دین در این خصوص پرداخته شود.
یکی از شبهاتی که در خصوص واقعه عاشورا بهکرات و به گونههای مختلف مطرح میشود؛ مسئلۀ تشنگی امام حسین (ع) و اهلبیت و یاران آن حضرت در روز عاشورا است. اینکه سرزمین نینوا با وجود نزدیکی به رود فرات قاعدتاً نباید زمین خشک و بیابانی باشد. از آن گذشته در چنین مناطقی به دلیل نزدیکی به رودخانه، امکان حفر چاه و دسترسی به آب بسیار آسان بوده بنابراین علت اینهمه تأکید بر تشنگی اهلبیت (ع) چه بوده است؟1
برای پاسخ به این پرسش رجوع میکنیم به کتاب «تاریخ طبری» نوشته «ابوجعفر محمد بن جریر طبری» مورخ اهل سنت که به تفصیل در خصوص سختگیری سپاه معاویه چنین سخن گفته است که عبیدالله بن زیاد در نامهای به عمر بن سعد نوشت: بین حسین و اصحابش و آب حائل شو، مگذار حتی یک قطره آب بنوشند ... وقتی این نامه به دست عمر بن سعد رسید، وی عمرو بن حجاج را با پانصد نفر سواره مأمور کرد تا مانع برداشتن آب از فرات شوند
با درک این محاصره شدید و ممانعت از رسیدن به نهر آب، میتوان دریافت که مطمئناً کار حفر چاه برای تعداد محدودی که خود در محاصره شدید دشمن قرار دارند، بسیار دشوار است و سپاهیانی که از گرفتن آب از نهر جلوگیری میکند، بدون شک از حفر چاه نیز بهطور جدیتر ممانعت خواهد نمود، با این حال حسین بن علی (ع) و سپاهیانش از تلاش برای رسیدن به آب کوتاهی نکرده و «ابن زیاد» در نامهای به «عمر سعد» به این تلاشها اشاره میکند و میگوید: «...اما بعد، به من خبر رسید که حسین و بچههایش آب میخورند و چاه حفر نمودند ... زمانی که نامهام به تو رسید تا میتوانی آنها را از کندن چاه ممانعت کن و بر آنها سخت بگیر و اجازه نده که از آب فرات قطرهای بنوشند ...»2
در خصوص نزدیکی کربلا به رود فرات و شبهه بیایانی نبودن این سرزمین خوب است بدانیم کربلا در جنوب غربی فرات و حدود سی کیلومتر با رود فرات فاصله دارد؛ یعنی به سمت بیابان و نواحی کویری که منتهی به «بادیه الشام» میگردد. 3 بادیه الشام اولین کویر بزرگ و سوزناک جزیرۀالعرب محسوب میگردد که پس از آن سه ناحیه کویری دهناء، نفود و ربعالخالی آغاز میشود و تا یمن امتداد مییابد.
در قرن اول هجری، در محل قدیم کربلا، روستایی به نام العین بوده که در مسیر راههای تجاری قرار داشته است. حضرت علی (ع) در سال 36 قمری در جریان جنگ صفین، از سرزمینی در اطراف فرات گذشتند و از واقعهی عاشورا خبر دادند4. با این حال، به گمان برخی این ناحیه تا قبل از آمدن امام حسین (ع) غیرمسکونی و خالی از سکنه بوده است5. نقل است که امام حسین (ع) درباره این سرزمین فرمودند: «هم زمین کرب است و هم بلا که جای کشتن ما و بارانداز کاروان و خوابگاه شتران ما خواهد بود و خونهای ما بر این خاک ریخته خواهد شد» و بگریست6. تا سده سوم هجری، «یعقوبی» مورخ بزرگ و «ابن خردادبه» وزیر پست و راههای دولت عباسی که از بسیاری از شهرهای این ناحیه یاد کردهاند، ذکری از کربلا با نام شهر به میان نیاوردهاند؛ اما در اطراف این مکان روستاهایی بود و این ناحیه نیز زمینها و نخلستانهای بسیار داشته است. اقوام و قبایلی چون بنیاسد از غاضریه در اینجا میزیستند که به قولی بعد از واقعه عاشورا به دفن اجساد شهدا همت گماردند7. برخی از گزارشها نیز بر غیرمسکونی بودن کربلا دلالت دارد.
نکته دیگر در اثبات خشک و گرم بودن زمین کربلا اینکه ابن زیاد در نامه خود به جناب حر چنین دستور داد که: هنگامیکه فرستادۀ من بر تو وارد شد و نامه مرا تسلیم کرد کار را بر حسین (ع) دشوار ساز و او را در سرزمینى فرود آور که آب و گیاهى در آن نباشد و متوجه باش به فرستاده خود دستور دادم، همواره با تو باشد و از تو دور نشود تا از نزدیک شاهد اعمال تو بوده و نحوۀ رفتار تو را در بازگشت به من اطلاع دهد8.
__________________________________________________
پینوشتها
1- طبری، ببو جعفر محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخالطبری)، محمد أبو الفضل ابراهیم، ج 5، ص 412، بیروت، دار التراث، ط الثانیه، 1387 هـ ق/1967 م.
2- أبو محمد أحمد بن اعثم الکوفى، کتاب الفتوح، شیرى، على، ج 5، ص 91، بیروت، دارالأضواء، چاپ اول، 1411 هـ ق /1991 م.
3- کربلا. (الانصاری، 1427، ص 18)
4- (ابناعثم، 1372، ص506)
5-. (معین، 1363، ذیل کربلا)
6- (ابناعثم، 1372، ص883)
7- برداشتی از مقاله بازشناسی هویت جغرافیایی و تاریخی رود فرات، شهربانو دلبری، فصلنامه علمی شیعه شناسی شماره 69
8- مفید، ارشاد، ساعدى خراسانى، محمد باقر، ص 432، اسلامیه، تهران، چاپ اول، 1380 ش.