به گزارش کرب و بلا، وبینار «عزاداری، رسانه کدام شیعیان؟» به همت پژوهشکده مطالعات فرهنگی و ارتباطات و همکاری کرسی ارتباطات علم یونسکو و انجمن مطالعات فرهنگی و ارتباطات، برگزار شد.

 

در آغاز این وبینار، «آرمان ذاکری» عضو هیئت‌علمی دانشگاه تربیت مدرس در سخنانی به تبیین تاریخچه‌ی اوج‌گیری عزاداری در ایران پرداخت و گفت: ما در تاریخ معاصر سه دوره داریم که در این دوران عزاداری به اوج می‌رسد: دوره‌ی اول قرن سیزدهم هجری و فاصله سال‌های 1210 تا 1250 است. دوره‌ی دوم بعد از شهریور 1320 و دوره‌ی سوم نیز در سال‌های اخیر اتفاق افتاده است.

 

وی خاطرنشان کرد: در هر سه دوره خرافات و تحریف رشد کرده است و ما شاهد عزاداری‌های جوشان هستیم که احساسات بر متن غلبه دارد و در گفتارها غلو مشاهده می‌شود. این غلو سه ویژگی دارد: غلو در فضائل، غلو در مصائب و قصص و غلو در فرم. این ویژگی‌ها و این نوع عزاداری زمانی به وجود می‌آید که بحران‌های اجتماعی و فرهنگی جامعه را فرا می‌گیرد و پاسخی هم به این بحران‌ها داده نمی‌شود. لذا مردم به این نوع عزاداری روی می‌آورند تا با اشکالی از همبستگی اجتماعی به نوعی پناهگاه نسبت به بحران‌ها دست یابند. چهار گروه حاکمان، عامه‌ی مردم، روحانیون و روشنفکران هم تحت تأثیر و درنهایت تعامل و استفاده و یا انتقاد از آن برآمده‌اند.

 

8-20-8.jpg

 

ذاکری افزود: بنابراین در هر سه دوره این مسئله در واکنش به بحران‌ها رشد می‌کند. در دوره‌ی اول بحران‌های عمیق اقتصادی و فقیرتر شدن جامعه و همچنین شیوع بیماری‌هایی نظیر وبا و طاعون هستیم که امنیت جامعه را دچار بحران کرده است. در دوره‌ی 1320 هم آزاد شدن جامعه از سلطه‌ی رضاشاه و در کنار آن رشد وهابیت است که جامعه دچار بحران می‌شود. در دوره‌ی اخیر هم شاهد بحران‌های اقتصادی متعدد هستیم؛ بنابراین زمانی که به بحران‌ها به‌ویژه بحران‌های اقتصادی پاسخ عقلانی داده نمی‌شود، دین پاسخی است به این وضعیت و در این حالت عزاداری‌های شورمندانه شکل می‌گیرد.

 

ذاکری در ادامه به کارکرد غلوها اشاره کرد و اظهار داشت: غلوها در عزاداری‌ها هر کدام کارکرد خاص خود را دارند. کارکرد غلو در فضائل این است که چون نمی‌تواند بحران‌های خود را حل کند، به یک نیروی ماورایی پناه می‌برد و لذا واسطه‌ها شکل می‌گیرد تا مشکل را حل کنند. نذر به شدت رواج می‌یابد و درنهایت سوژه ضعیف در مقابل یک قدرت شکل می‌گیرد. کارکرد غلو در مصیبت‌ها این است که از شرایط خودش احساس رضایت پیدا می‌کند و به فرافکنی روی می‌آورد. رواج قصص و روایت‌ها کارکرد اوقات فراغت و فاصله‌گیری از زندگی روزمره هم دارد. کارکرد فرم هم این است که شور و هیجانی در زندگی ایجاد می‌کند. درنهایت سوژه ضعیف و ناتوانی به وجود می‌آید که به واسطه‌های مذهبی پناه می‌برد و مستعد پذیرش شخصیت اقتدارگرا و فرهنگ اقتدارگرا می‌شود.

 

عضو هیئت‌علمی دانشگاه تربیت مدرس یادآور شد: دو گروه روحانیت سنتی و روشنفکران از این وضعیت احساس خطر کرده و شروع به نقد این نوع عزاداری‌ها کرده‌اند تا به نوعی دین را عقلانی و واکنش‌ها را کنترل کنند. خود سنت دو پاره می‌شود. گروهی با این عزاداری‌ها همراهی می‌کنند و گروهی آن را نقد می‌کنند؛ اما درنهایت روحانیت سنتی تقویت می‌شود؛ بنابراین عزاداری‌ها رسانه مردم نیستند، بلکه پناه مردم هستند و آرامش و تحمل را به گرفتاران بحران عرضه می‌کنند؛ اما جریان‌های دیگری می‌خواهند این عزاداری‌ها را رسانه‌ی خود کنند. از جمله دین حکومتی به دنبال استفاده رسانه‌ای خود از این عزاداری‌ها است تا به نوعی مجد و عظمت حکومت شیعی و مذهبی بودن جامعه را نشان دهد. در این عزاداری‌ها شاهد هژمونی عدالت نیستیم و لذا عزاداری‌ها مستضعفان را نمایندگی نمی‌کنند. درنهایت پاسخ رادیکال‌تر در موقعیت بحران‌ها شکل می‌گیرد.

 

8-20-10.jpg

 

در ادامه این وبینار محسن حسام‌مظاهری پژوهشگر حوزه دین و رسانه به تاریخچه‌ی عزاداری پرداخت و اظهار داشت: عزاداری تا قبل از عاشورا وجود نداشت و پس از عاشورا است که این امر در فرهنگ شیعی تأسیس می‌شود و سه امام بعد از عاشورا این آئین را به عنوان یک سیاست هویتی دنبال کردند که این امر تا امام هشتم ادامه پیدا کرد. در واقع پس از عاشورا، یک سیاست تمایزبخشی از بدنه‌ی اکثریت مسلمانان توسط ائمه پیگیری می‌شود که این هم در حوزه‌ی حدیث و فقه است و هم در حوزه‌ی فرهنگ و آئین و در نتیجه آن تهدید را به فرصت تبدیل کردند و این آئین را وسیله ارتباط پیروان قرار دادند.

 

وی افزود: یکی دیگر از ویژگی‌های این مناسک، توده‌گرایی بود که با عامه‌ی مردم ارتباط برقرار می‌کرد. درنهایت می‌توان گفت، یک سیاست مقاومتی در مقابل ظالمان بود تا دوره‌ی قرن چهارم و پنجم این سیاست مقاومت ادامه پیدا کرد و در مرثیه‌ها که مردمی هم بوده است، گرایش‌ها و مضامین سیاسی آشکار است و مرز گذاری‌های سیاسی مشاهده می‌شود و ما با یک روایت شیعی- عربی مواجه هستیم.

 

حسام مظاهری خاطرنشان کرد: این مناسک وقتی وارد ایران می‌شود، با اندیشه تصوف پیوند می‌خورد و شکل و شمایل دیگری پیدا می‌کند. در این شمایل، دیگر روایت اهل‌بیت کم‌رنگ است و به تعبیر دیگر غیرسیاسی و سیاست‌زدایی شده است. حتی عرفا، شعرا و مشایخ سنی وارد به ارائه روایت می‌شوند. این روایت ایرانی و سنی، غیر تاریخی است و حالت اسطوره پیدا می‌کند و چند ویژگی دارد. به طور مثال وقایع غیرطبیعی در آن وارد شد. یا با عناوینی همچون جام بلا و اینکه این واقعه جبراً باید اتفاق می‌افتاد، مطرح شد. عرصه‌ی عاشق و معشوقی به میان آمد. بحث شفاعت‌نامه امام پررنگ شد؛ بنابراین این روایت‌ها از مناسبات شیعی خارج شد و حالت اسطوره پیدا کرد که در واقعه‌ی عاشورا دیگر دنبال مقصر نمی‌گردیم.

 

این پژوهشگر دینی تأکید کرد: ما در مناسک با دو منطق مواجه هستیم. منطق تأسیس و منطق واکنشی. عزاداری یک منطق واکنشی به ظلم‌ها بود و استمرار آن، حکومت‌های ظالم بنی‌امیه و بنی‌عباس بود؛ اما در این روایت اخیر این منطق کم‌رنگ می‌شود. بعد از صفویه به این روایت اسطوره‌ای دامن می‌زنند، چون برای آنها منافع دارد. در این دوران، حکومت و روحانیت برای گسترش عزاداری هم‌سو می‌شوند. در ادامه فرهنگ مسیحیت (همچون شفاعت‌نامه) و فرهنگ هند وارد آن می‌شود. از همین فهم اسطوره‌ای است که تن‌آزاری برمی‌خیزد و با قمه زدن و امثالهم پیوند می‌خورد. در دوره‌ی قاجار این شکل توسعه‌یافته، روایت و داستان آن گسترش می‌یابد.

 

وی در ادامه به واکنش‌های مختلف به این پدیده اشاره کرد و اظهار داشت: در واکنش به این شکل‌های عزاداری، روندهای اصلاحات برای تجدیدنظر در مناسک عزاداری از منظرهای مختلف آغاز می‌شود. روشنفکران دینی و غیردینی و مصلحان جامعه شیعه هر کدام از زاویه‌ای به نقد آن می‌پردازند. امثال مطهری، شریعتی و تا حدی بازرگان به عنوان روشنفکران دینی نقدهای جدی وارد می‌کنند.

 

مظاهری با اشاره به شرایط انقلاب و جنگ افزود: در شرایط انقلاب، فهم سیاسی از روایت عاشورا تقویت می‌شود و اقبال توده‌ها هم همراهش می‌آید. امام حسین (ع) کنشگر سیاسی می‌شود که با شرایط جامعه همخوان است. در دوره‌ی جنگ هم ادامه پیدا می‌کند و ما شاهد ادبیات مذهبی و عاشورایی از رزمندگان هستیم؛ اما بعد از جنگ ورق برمی‌گردد. خواسته یا ناخواسته با حکومت جمهوری اسلامی پیوند می‌خورد و در مقاطع بحران مشروعیت، عزاداری پر رنگ می‌شود.

 

وی تصریح کرد: مشکل بعد از انقلاب این است که روشنفکران از جایی دیگر غائب هستند و ادبیاتی را در این حوزه تولید نمی‌کنند. در قبل از انقلاب، شریعتی به‌عنوان روشنفکر، خوانش نویی از عاشورا می‌دهد. مطهری هم خود نقد می‌کند و هم مجالس مطلوب را تصویر می‌کند و درنهایت خود هم روضه‌خوان است؛ اما بعد از انقلاب، عاشورا دیگر توسط روشنفکران، سیاسی نمی‌شود. نسل‌های بعدی روشنفکری به توده‌ها و به مناسک بی‌توجه هستند. هیچ نسخه‌ی ایجابی وجود ندارد و فقط نقد روشنفکری است که توده را متهم می‌کند؛ بنابراین مواجهه با مناسک شیعی عزاداری، باعث شده است که گرایش‌های شیعی را از هم متفاوت کند. برای بعضی جریان‌های شیعی این مناسک خیلی اهمیت دارد و از توسعه مناسک منفعت می‌برند. سه گرایش عمده تشیع سیاسی، تشیع سنت‌گرا و تشیع فرهنگی- هویتی از جمله این گرایش‌ها هستند که هر سه نیز توده‌گرا هستند. هر کدام هم منفعت خود را دارند. گروهی جهت بسیج توده‌ای استفاده می‌کنند و گروهی از آن تغذیه معیشتی و منزلتی دارند؛ اما برآیند مشترک آن توسعه مناسکی است که البته درنهایت به تضاد منافع این گرایش‌ها می‌انجامد. لذا عزاداری رسانه شیعه‌ای است که برای او این مناسک اهمیت دارد.

 

مظاهری تأکید کرد: آئین عزاداری پدیده‌ای اجتماعی است تا مذهبی. در فرم هم متأثر از شرایط اجتماعی است. مناسک نوعی پناه برای توده است که خودش را در آن بیان می‌کند. لذا در دین عامه مناسک به خودی خود اهمیت دارد. طبقه فرودست که در فشار اقتصادی است، مناسک را برای خود گشایش حساب می‌کند.

 

وی با اشاره به سخنان ذاکری افزود: نقدی به صحبت‌های دکتر ذاکری وارد است و ان اینکه سوژه یا مخاطب را به سوژه‌ی منفعل تقلیل ندهیم. البته خلأهایی را برای عامه همچون حوزه‌ی فراغتی پر می‌کند؛ اما سوژه خود دست به انتخاب می‌زند. به همان نسبت که تنوع جریان‌های شیعی داریم، تنوع انتظارات شیعی از عزاداری هم داریم. سهم منافع اقتدارگرا و هویت گرا از مناسک عزاداری بیشتر است. صاحبان رسانه‌های جمعی تحلیل خودشان را ارائه می‌دهند و صاحبان قدرت هم در پی تصاحب آن برای خودشان هستند و لذا روایت خودشان را دارند.

 

8-20-11.jpg

 

مظاهری در انتها خاطرنشان کرد: اصلاحات در عزاداری‌ها نتوانسته درست عمل کند و موجب گسترش همان چیزی شده که خودش نقد داشته است. سال 71 تحریم قمه‌زنی انجام شد، اما مشاهدات بعدی نشان می‌دهد که موجب توسعه‌ی قمه‌زنی شده است. در واقع روحانیت و روشنفکران پروژه‌های فکری خودشان را داشتند و به توده و عامه نپرداختند. اگر می‌خواهند در جهت اصلاح حرکت کنند باید به جای متهم کردن توده تحت عنوان اسلام خرافه و به جای نگاه نخبگانی و غیر همدلانه و از موضع بالا، باید به توده‌گرایی برگردیم. توده‌گرایی یعنی منطق میدان را بفهمی؛ یعنی گفتمان توده‌گرایی را بفهمی. توده تو را قبلاً در میان خودش دیده باشد. نه فتوا، نه قانون و نه نگاه نخبگانی نمی‌تواند مسیر عزاداری را اصلاح کند. ضمن آنکه تغییر ذائقه‌ی مذهبی عامه‌ی مردم صبر زیادی می‌خواهد و به تدریج انجام می‌شود.