به گزارش کرب و بلا، حسن عبدی‌پور؛ پژوهشگر پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در قالب مطلبی با عنوان «همبستگی مذاهب اسلامی با مرجعیت اهل بیت(ع)» در مورد پاداش اشک برای عزای اهل بیت(ع) و به ویژه امام حسین (ع) از منظر علما اهل سنت پرداخته است.

وی در این مطلب اظهار داشته است: بعد از 1400 سال از ظهور اسلام، اکثریت اندیشمندان سنت‌گرا، نوگرا و روشنفکران جهان اسلام اعتراف می‌کنند که جهان اسلام باید به احیای سنت پیامبر (ص) برگردد، حتی جریان‌های تندرو تکفیری؛ اگرچه گروه افراطی و سلفی دریافت درستی از چگونگی احیای سنت نبوی ندارند.

عبدی‌پور تنها راه احیای تمسک به مکتب اهل بیت(ع) و قیام امام حسین (ع) را حفظ و احیای سنت نوبی برشمرده و ادامه می‌دهد: براین اساس تلاش‌ها و فعالیت‌های عالمان و متفکران دینی و حتی سیاستمداران نیز باید در چارچوب ایجاد فرهنگ مرجعیت اهل‌بیت (ع) باشد تا موجودیت و انسجام خود را برای احیای سنت به دست بیاورد.

وی تصریح می‌کند: وحدت و همبستگی اسلامی نمی‌تواند محقق شود مگر زمانی که مسلمانان تبدیل به یک امت واحد شوند، چراکه  قرآن کریم می‌فرماید: شما امت واحده هستید و خداوند شما یکی است و همه من را عبادت می‌کنید. بنابراین اسلام به عبادت امت بعد از واحد بودن آنها اشاره و تأکید می‌کند و این اهمیت وحدت را نشان می‌دهد و اهل‌بیت (ع) به‌عنوان بزرگ‌ترین منبع معرفتی اسلام و سنت پیامبر (ص) می‌تواند ظرفیت‌های مشترکی میان مذاهب اسلامی ایجاد کند تا با همبستگی به توسعه اسلام و اقامه عدالت در کشورهای اسلامی دست‌یابیم.

قیام امام حسین (ع) راهی به منظور بازگشت به سنت پیامبر(ص) است

این پژوهشگر مذاهب اسلامی در ادامه قیام امام حسین (ع) را راهی به منظور بازگشت به سنت پیامبر(ص) می‌داند و می‌افزاید: این قیام که به‌ قصد بازگشت به سنت پیامبر(ص) و مبارزه با ظلم و اقامه عدل الهی صورت گرفت می‌تواند اساس همدلی و همبستگی مذاهب اسلامی باشد و امروزه همه اندیشمندان مسلمان خواهان احیای و بازسازی اسلام حقیقی هستند و اگر جوهر و حقیقت اسلام که پیام محمد (ص) ، قرآن و معارف اهل‌بیت (ع) درک شود و عقل‌گرایانه تعبیر و تحلیل شود، می‌توانند بار دیگر امت پیامبر (ص) را گرد هم آورد.

عبدی‌پور به راهکارهای تحقق این امر مهم در چند بند به شرح زیر اشاره می‌کند:

 

الف) از راه توجه به مقامات وجودی اهل‌بیت (ع)

اگرچه در مسئله خلافت و جانشینی بعد از رحلت پیامبر (ص) بین مسلمانان اختلاف به وجود آمد به این معنا که مکتب اهل‌بیت (ع) به سمت غدیر رفت و مشروعیت خلافت امام علی (ع) را در غدیر جستجو کردند ولکن عموم مسلمانان مشروعیت را در سقیفه جستجو کردند. بزرگان اهل سنت در مسئله خلافت زعامت سیاسی و مسئله امامت ظاهری و سیاسی را از امامت باطنی جدا کردند.

 

حضرت علی (ع) در خطبه دوم نهج‌البلاغه درباره جایگاه اهل‌بیت (ع) می‌فرمایند: «لا یقاس بآل محمد (ص) من هذه الامه احد و لا یسوی بهم من جرت نعمتهم علیه ابداً هم اساس الدین و عماد الیقین‏: احدی از مسلمین قابل قیاس با آل محمد (ص) نیست و ریزه‌خوران نعمت اهل‌بیت‏ (ع) با آنان برابر نخواهند بود چراکه آنان رکن دین و پایه یقین‌اند و بسیاری از بزرگان اهل سنت معتقدند مقاماتی را که علمایی اهل تشیع برای امامان قائلند، آن‌ها هم به آنها باور دارند و با دیدگاه مکتب اهل‌بیت (ع) همراه هستند.

 

به گفته آیت‌الله سیدکمال حیدری اعتقاد به این مقامات می‌تواند موجب اجتماع مسلمین باشد. علامه آلوسی در تفسیر روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم و السبع المثانی در ذیل آیه «إِنَّمَا وَلِیکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یقِیمُونَ الصَّلَاهَ وَیؤْتُونَ الزَّکَاهَ وَهُمْ رَاکِعُونَ» می‌گوید: امامیه معتقدند این آیه دلالت دارد بر خلافت بلافصل امام علی (ع) و می‌گوید ما این مسئله را قبول نداریم و این آیه به این امر دلالت ندارد اما اعتراف می‌کند که بزرگان صوفیه قائل به خلافت باطنی حضرت علی (ع) بعد از رسول‌الله (ص) هستند و می‌گوید ما معتقدیم که حضرت علی (ع)، خلیفه رسول‌الله (ص) در تصرف روحانی، در امدادهای غیبی است و دارای درجات وجود امکانی است نه خلافت سیاسی و ظاهری، لذا می‌گوید: فرق بین خلافت باطنی و ظاهری را نسبت پوست و مغز می‌داند. ازاین‌رو خلافت ظاهری ارزشی ندارد و یک جایگاه موقتی در امور سیاسی است در صورتی‌که مغز و لب خلافت، همان خلافت باطنی است و این خلافت باطنی قطب هر زمان مربوط به این قطب باطنی است نه ظاهری و این خلافت باطنیه با مقام نبوت هر دو از یک منبع و مصدر استفاده می‌کنند و این خلافت معنوی، وجودی وامداد غیبی وساطت فیض است.

 

از این جهت یکی از مهم‌ترین راه‌های تقریب مبانی میان مذاهب اسلامی در مسئله امامت، خلافت باطنی، وجودی و معنوی امام علی (ع) و سایر امامان است و در مورد خلافت سیاسی باید پیام و پیامدهای تئوری خلافت برگرفته از سقیفه و غدیر را در یک فضای علمی با کمک اندیشمندان و عالمان اهل سنت بررسی نمود؛ اگرچه بعد از فروپاشی خلافت عثمانی اکثر متفکران سنت‌گر، نوگرا و تجددگرا مانند مودودی، سید‌قطب، رشید رضا و علی عبدالرزاق و نومعتزلیان روشنفکر جهان عرب عملکرد خلافت دستگاه بنی‌امیه، بنی‌عباس و حتی عثمانیان را زیر سؤال می‌برند و معتقد به احیای سنت حقیقی و بازگشت به عصر طلایی یعنی دوران خلفای راشدین هستند.

 

ب) حب اهل‌بیت (ع)

بدون تردید امام حسین (ع) فرزند رسول خدا (ص) و یکی از سروران جوانان اهل بهشت و از اهل‌بیت (ع) است که در قرآن کریم محبت و دوستی‌شان با آیه مودت بر مسلمین واجب شده است و نیز روایاتی که از طریق اهل سنت نقل‌شده بر این محبت و دوستی تأکید دارند.

 

یکی از این روایات که مشتمل بر جملات متعددی است با جمله «من مات علی حب آل محمد مات شهیدا» آغاز می‌شود و به جمله «ألا و من مات علی بغض آل محمد مات کافراً و من مات علی بغضهم لم یشم رائحه الجنه» به پایان می‌رسد. فخر رازی که یکی از علمای برجسته اهل سنت است این روایت را در تفسیر خود نقل کرده و در زیر آن می‌گوید: شکی در این نیست که بین فاطمه، علی، حسن و حسین و بین پیامبر(ص) تعلق شدیدی وجود داشته و واجب است که آنان آل محمد باشند.

 

ج) عزاداری برای امام حسین (ع)

طبق روایات معتبری که در منابع مختلف و معتبر روایی شیعه از طریق ائمه معصومین (ع) رسیده، برای گریه، عزاداری و اندوه در مصیبت اهل‌بیت (ع) به‌ویژه سیدالشهدا حضرت اباعبدالله الحسین (ع) ثواب و پاداش‌های بی‌شماری بیان‌شده است؛ چنان‌که بنا بر نقل منابع اهل سنت هر که در عزای ائمه (ع) و امام حسین (ع) بگرید، حق ‌تعالی او را در بهشت جای خواهد داد.

 

روایت صحیح از منابع اهل سنت

عبدی پور در ادامه این مطلب به سراغ سایر منابع اهل سنت پیرامون این موضوع می‌رود که شرح آن در زیر آورده شده است:

در روایات معتبر شیعه برای گریه، عزاداری و حتی صرف حزن و اندوه، در عزای اهل بیت (ع) پاداش بیان شده است. در منابع اهل سنت نیز از جمله در کتاب «فضائل الصحابه»، جناب احمد بن حنبل رئیس مذهب حنبلی‌ها روایت صحیح السندی را از امام حسین (ع) نقل کرده که آن حضرت پاداش یک قطره اشک ریختن در عزای اهل بیت (ع) را داخل شدن در بهشت می‌داند.

حسین بن علی (ع) همیشه می‌فرمود: هر کس چشمانش برای ما پُراشک شود و یا یک قطره اشک برای ما بریزد خداوند او را در بهشت جای خواهد داد.

متن روایت احمد بن حنبل، با سند صحیح این است: «حَدَّثَنَا اَحْمَدُ بْنُ اِسْرَائِیلَ، قَالَ: رَاَیْتُ فِی کِتَابِ اَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ حَنْبَلٍ رَحِمَهُ اللَّهُ بِخَطِّ یَدِهِ، نا اَسْوَدُ بْنُ عَامِرٍ اَبُو عَبْدِ الرَّحْمَنِ، قثنا الرَّبِیعُ بْنُ مُنْذِرٍ، عَنْ اَبِیهِ، قَالَ: کَانَ حُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ، یَقُولُ: مَنْ دَمَعَتَا عَیْنَاهُ فِینَا دَمْعَهً، اَوْ قَطَرَتْ عَیْنَاهُ فِینَا قَطْرَهً، اَثْوَاهُ اللَّهُ (عزّوجلّ) الْجَنَّهَ» احمد بن اسرائیل می‌گوید: در کتاب احمد بن محمد بن حنبل با دست خط خودش دیدم که اسود بن عامر (ابوعبدالرحمن) از ربیع بن منذر نقل کرد که پدرش گفته: حسین بن علی (ع) همیشه می‌فرمود: هر کس چشمانش برای ما پُراشک شود و یا یک قطره اشک برای ما بریزد خداوند او را در بهشت جای خواهد داد.

محب‌الدین طبری این روایت را در کتاب «ذخایر العقبی فی مناقب ذوی القربی» آورده است: «عن الربیع بن منذر عن ابیه قال کان حسین بن علی رضی الله عنهما یقول من دمعت عیناه فینا دمعه او قطرت عیناه فینا قطره آتاه الله (عزّوجلّ) الجنه. اخرجه احمد فی المناقب.»

ملاعلی قاری هم می‌نویسد: «اخرج احمد فی المناقب عن الربیع بن منذر عن ابیه قال: کان حسن بن علی یقول: من دمعت عیناه فینا دمعه او قطرت عیناه فینا قطره آتاه الله (عزّوجلّ) الجنه».

قندوزی حنفی این روایت را در دو جا از کتابش آورده است: «وعن الحسین بن علی (رضی الله عنهما) قال: من دمعت عیناه فینا دمعه او قطرت عیناه فینا قطره بواه الله (عزّوجلّ) الجنه. (اخرجه احمد فی المناقب).»

سخاوی شافعی نیز در کتاب «استجلاب ارتقا الغرف بحب اقرباء الرسول ذوی الشرف» این روایت را نقل نموده است: «قال: و عن الحسین بن علی رضی الله   قال: من دمعت عیناه فینا او قطرت عیناه فینا قطره آتاه الله (عزّوجلّ) الجنه. اخرجه احمد فی «المناقب»؛ حسین بن علی (ع) فرمود: هر کس چشمانش برای ما پُراشک شود و یا یک قطره اشک برای ما بریزد خداوند او را در بهشت جای خواهد داد. این روایت را احمد در کتاب مناقب (فضائل الصحابه) خودش آورده است.»

احمد بن صالح بن ابی‌الرجال در کتاب «مطلع البدور و مجمع البحور»، این روایت را نقل کرده است: «و لاحمد فی مناقبه عن الحسین (ع): من دمعت عیناه فینا قطره آتاه الله تعالی الجنه» احمد بن حنبل در کتاب مناقب (فضائل الصحابه) از امام حسین (ع) نقل کرده است که فرمود: هر کس چشمانش برای ما پُراشک شود خداوند او را در بهشت جای خواهد داد.»

جالب اینجاست که نویسنده بعد از نقل این روایت می‌گوید: «والاحادیث فی (هذا) المعنی کثیره؛ با این معنا و مضمون، احادیث بسیاری وجود دارد.»

تا اینجا ثابت شد که پنج تن از علمای اهل سنت این روایت را در کتاب‌هایشان از احمد بن حنبل نقل کرده‌اند و هیچکدام از آنها اشکال و ایرادی بر متن و یا سند آن وارد نکرده‌اند.

 تفتازانی از متکلمین بنام اهل سنت نیز می‌گوید: ظلمی که بر اهل‌ بیت پیامبر(ص) انجام گرفته نمی‌توان آن را پنهان نمود. زیرا بر این ظلم که در نهایت شناعت بوده، جمادات و حیوانات بی‌زبان شهادت می‌دهند و نزدیک بود که زمین و آسمان بر آن گریه کنند و کوه‌ها از جا کنده شوند و صخره‌ها تکه تکه شوند. پس لعنت خدا بر کسی که این کار را انجام داد یا به آن راضی شد و یا در این جهت کوشید و عذاب آخرت شدیدتر و ماندگارتر است.

علمای آگاه اهل سنت نیز به خاطر واقعه عاشورا محزون و ماتم‌زده هستند.

عبدی‌پور در ادامه و از رهگذر ذکر اقوال علمای اهل سنت در این باب می‌گوید: بنابراین می‌توان گفت علمای آگاه اهل سنت نیز به خاطر واقعه عاشورا محزون و ماتم‌زده هستند. هرچند عوام آنان اطلاعات چندانی از مسئله عاشورا و کربلا ندارند و لذا در برخی از مناطق اهل سنت دیده شده که در روز عاشورا برای امام حسین (ع) مجلس عزا تشکیل می‌دهند. بسیاری از کتاب‌های مقتل توسط عالمان سنی نوشته شده و اشعار و مرثیه‌های فراوانی در وصف اهل‌بیت (ع) و قیام سیدالشهدا (ع) توسط ایشان نگارش شده است.

این پژوهشگر پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن در ادامه به ذکر مستندات در چند منبع دیگر نیز می‌پردازد و می‌گوید: در مصادر اهل سنت آمده که پیامبر (ص) در چند جا مجلس عزاداری برای امام حسین برپا کردند و گریه کردند و بیان داشتند که امتش اباعبدالحسین (ع) را شهید می‌کنند. برای تحلیل یک پدیده تاریخی نباید به‌ ظاهر آن اکتفا کرد و تأویل می‌خواهد  و لذا در منابع اهل سنت به سه قضیه مهم اشاره شده است: 1- بشارت به پیامبری حضرت محمد (ص) ومُبَشِّراً بِرسولٍ یأْتی مِنْ بعْدی اسْمُه أحمد، 2- مسأله شهادت امام حسین (ع) و 3- ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) که در عموم روایات اهل سنت روی آنها تأکید شده است.

وی به ادله یکی از علمای شیعی پرداخته و ادامه می‌دهد: آیت‌الله سید کمال حیدری معتقد است ربطی میان این سه مسأله وجود دارد، چنانچه قرآن در آیه 25 سوره «حدید» می‌فرمایند: «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَینَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ»: (برای اقامه عدل الهی انبیا را فرستادیم تا عدالت الهی رو اقامه و گسترش دهند نه عدالت‌های بشری که نوعاً به خاطر مسائل اجتماعی و سیاسی جوامع انسانی شکل می‌گیرد و نوعاً تک‌بعدی یا حداکثر عدل‌های مادی گستر هستند اما عدالت الهی بر اساس مصالح شریعت الهی است.) و از این رو برای اقامه عدل الهی سه رکن لازم است: 1- وجود یک منظومه کامل از معارف الهی که در شریعت پیامبر اسلام ظاهرشده و یک تئوری کامل الهی محسوب می‌شود. 2- این تئوری را باید کسی اجرا کند و در این راه اشتباه نکند و یک رهبر الهی که ارتباط مستقیم با منبع وضع تئوری دارد لازم است و این شخص معصوم مجری این تئوری است و 3- رکن سوم توسط گسترش فراگیر عدل الهی است که توسط موعود اسلام به‌طور کامل اجرایی خواهد شد، ابن عربی معتقد است که مهدی آخرالزمان باید معصوم باشد و ایشان یکی از اهل‌بیت (ع) است. در اینجا بین تئوری و اجرا یک فاصله افتاده است.

باید فرهنگ اعتقاد به اقامه عدالت همه‌جانبه در جان مردم و فرهنگ عمومی زنده بماند.

عبدی‌پور در پایان این مطلب چنین نتیجه می‌گیرد که باید فرهنگ اعتقاد به اقامه عدالت همه‌جانبه در جان مردم و فرهنگ عمومی زنده بماند. قرآن می‌فرماید: همه پیامبران را فرستادیم که اقامه عدل کنند اما این هدف به‌ صورت کامل تحقق پیدا نکرد و امروزه متوقف است و مردم باید همواره دغدغه و مطالبه اجرای این تئوری را داشته باشند، کوتاهی از پیامبر و امامان نبوده شرایط و بستر آماده اجرای عدالت الهی نبود. با توجه به روایات متعدد و موثق شیعه و سنی بر بزرگداشت قیام امام حسین (ع) این آیه نیز بر حفظ میراث امام حسین (ع) دلالت دارد و قیام و رسالت نهضت حسینی می‌تواند فرهنگ مردم را تا ظهور حضرت مهدی (ع) حفظ کند.

و نکته آخر اینکه یکی از رسالت‌های اندیشمندان تبیین و ترویج فرهنگ عدالت‌خواهی در میان مسلمانان است و این هدف بزرگ فرامذهبی است و می‌تواند الگویی برای همه انسان‌های آزاده و عدالت‌خواه باشد.