شاید یکی از فواید و برکات این نوشتهها تأمین هزینههای چاپ و نشر مجموعه اشعار یک شاعر بیدیوان باشد؛ بگذریم.
عمرم تمام گشت ز هجران روی تو
ترسم شها! به خاک برم آرزوی تو
چه مطلع درخشندهای! معروفتر از شاعرش یعنی «حسین آستانهپرست».
آستانهپرست که تخلص «شاهد» را در شعر برگزیده بود، در سال 1303 ه.ش در مشهد مقدس متولد شد. بامسما بودن تخلصش در سرانجام زندگیاش معلوم میشود.
وی پس از دوران تحصیل ابتدایی به سبب اطلاعاتی که در زمینه ادبیات داشت، به شغل شریف آموزگاری استخدام شد. از سال 1327 ه.ش آموزگار رسمی دبستان ملی و دولتی بود. از همین سال در «مهدیه»، اولین مؤسسه انجمن پیروان قرآن به تحصیل علوم دینی پرداخت. ضمنا در معلومات جدید تا دیپلم پیش رفت.
سرودن شعر را از سوم دبستان آغاز کرد. سرودهای مذهبی بسیاری به زبان فارسی و عربی سروده که در مجامع دینی و فرهنگی توسط دانشآموزان خوانده شده است.
از آثار منثور وی میتوان به «طوفان حقیقت» و «توحید و توکل» اشاره کرد و آثار منظوم او متأسفانه هنوز به صورت مستقل به چاپ نرسیده است؛ امید که بزودی شاهد «دیوان شاهد» باشیم.
وی که در سال 1360 ه.ش کاندیدای نمایندگی مجلس شورای اسلامی شده بود، در روز چهارشنبه 31 مرداد همان سال، مقابل درِ منزلش به دست گروهک منافقین شهید شد و در جوار ملکوتی حضرت ثامنالائمه علیهالسلام (صحن آزادی، بلوک هفتم) مدفون گردید.
در سالروز کوچ این پرستوی عاشق و شاعر، قرائت این دو شعر مهدوی را مغتنم بشماریم؛ باشد که منتقم عاشورا به زودی زود ـ حتی کلمح البصر ـ آفتاب رخ، بدون نقاب سازد و پا در رکاب گذارد (آمین):
(1)
عمرم تمام گشت ز هجران روی تو
ترسم شها! به خاک برم آرزوی تو
با آنکه روی ماه تو از دیده شد نهان
عشاق را همیشه بود دیده سوی تو
خورشید چهرهات چو نهان شد ز چشم خلق
شد روزشان سیاه از این غم چو موی تو
دامن پر از ستاره کنم شب ز اشک چشم
چون بنگرم به ماه و کنم یاد روی تو
گردش به باغ، بهرتماشای گل بود
گلهای باغ را نبود رنگ و بوی تو
همچون مسیح، جان به تن مردگان دهد
گر بگذرد نسیم سحرگه ز کوی تو
تا کی ز هجر روی تو سوزیم همچو شمع؟
شبها به یاد روی تو و گفتوگوی تو
رحمی به حال «شاهد» از پا فتاده کن
تا کی به هر دیار کند جستوجوی تو؟
(2)
شیعه در هجر تو، ای صاحب زمان! تا کی بگرید؟
از غم وصل تو ای آرام جان! تا کی بگرید؟
گلشن دین شد مکان زاغ و گلها گشته پرپر
بلبل شوریده بیآشیان تا کی بگرید؟
از جفای خصم شد پامال، گلهای نبوت
شیعه اندر انتظار باغبان تا کی بگرید؟
عالم از هجر تو شب گردیده؛ چشم دوستانت
از پی دیدارت ای ماه نهان! تا کی بگرید؟
چون رسد ماه محرم، شیعیان گریند از غم
آخر ای شه! دیدگان انس و جان تا کی بگرید؟
رخ نما یابنالحسن! برچین ز عالم تعزیت را
در غم آل محمد انس و جان تا کی بگرید؟
ناله زهرای اطهر میرسد بر گوش جانها
با تن آزرده، زهرای جوان تا کی بگرید؟
محسنش در آستان در شهید راه دین شد
آن قتیل اشقیا در آستان تا کی بگرید؟
بازوی نیلی زهرا زد شرر بر جان مولا
حجت حق با دو چشم خونفشان تا کی بگرید؟
شد جنان ماتمسرا از پهلوی آزرده او
زین مصیبت خاتم پیغمبران تا کی بگرید؟
در کنار علقمه عباس دارد چشم گریان
چشم سقا بر لب آب روان تا کی بگرید؟
اصغر بیشیر، عطشان؛ بلبل باغ شهادت
با گلوی چاک، آن شیرینزبان تا کی بگرید؟
تسلیت بهر سکینه، سیلی و کعب سنان شد
شیعه از آن سیلی و کعب سنان تا کی بگرید؟
دیده زینب بُوَد ای منتقم! در انتظارت
از حدیث تشت و چوب خیزران تا کی بگرید؟
شد رقیه در خرابه دفن با اندام نیلی
عمه سادات از این داستان تا کی بگرید؟
انتظارت را جهانی میکشد، ای مصلح کل!
از فراقت دیده اهل جهان تا کی بگرید؟
از ملامتهای دشمن، جان «شاهد» بر لب آمد
از غم هجر تو ای صاحب زمان تا کی بگرید؟
برای مشاهده مجموعه اشعار حسین آستانهپرست در سایت کربوبلا اینجا را کلیک کنید. همچنین میتوانید برای مشاهده بیش از 6500 شعر عاشورایی از بیش از 1100 شاعر به بخش اشعار سایت کرب و بلا مراجعه کنید.
عزیزان می خواهم با این شاعر بیشتر اطلاعات داشته باشم چکار کنم شعر اورا خیلی دوست دارم مازنداران قاعم شهر