وافعه غدیر و انتصاب علی بن ابیطالب (ع) به عنوان وصی و جانشین آخرین پیامبر الهی را باید مهم‌ترین رویداد تاریخ اسلام نامید. اگرچه این فصل نوین در تاریخ اسلام، دیری نپایید و  در اندک زمانی بیعت شکنی بیعت کنندگان و غصب حق ولایت از امیرمؤمنان (ع) خسرانی جبران ناپذیر بر ریشه اسلام وارد ساخت و وصیت رسول خدا خیلی زود از اذهان شاهدان آن واقعه تاریخی محو شد.

اما دلایل نادیده گرفتن دستاورد غدیر و نیز پیامد آن موضوعی بود که «حجت‌الاسلام مجید آقابابا» کارشناس و پزوهشگر دینی به تبیین آن پرداخته است که مشروح این سخنان در ادامه آمده است:

 

-‌ بسیاری معتقدند اگر غدیر نادیده گرفته نمی‌شد واقعه عاشورا رخ نمی‌داد. چقدر با این دیدگاه موافقید؟

بدون شک مبدأ واقعه کربلا جریان غدیر بود. اما علاوه بر غدیر دو جریان دیگر نیز اتفاق افتاد که در نهایت منجر به حادثه عاشورا شد. در بین آن چند هزار نفری که در غدیر حضور داشتند افراد فرصت‌طلبی بودند که نمی‌خواستند فرصت جانشینی پیامبر به امام علی (ع) برسد. تا وقتی که پیامبر در قید حیات بودند اینان نتوانستند کاری از پیش ببرند چون می‌دانستند نمی‌توانند در برابر پیامبر قد علم کنند. لذا وقتی پیامبر از دنیا رفت دور هم جمع شدند و شورایی ایجاد کردند به نام سقیفه که در آن کینه ای که از قبل به خاطر واقعه غدیر و بیان فضایل امام علی (ع) از زبان پیامبر(ص) به دل داشتند، علنی کردند.
این روند ادامه داشت و زمانی که امام علی (ع) به عنوان خلیفه چهارم قبول شد، با سه دسته جنگید. یکی خوارج، یکی قاسطین و دیگری مارقین. هدف همه‌شان هم گرفتن خلافت از آن حضرت بود. در آخر بعد از شهادت امام علی (ع) به دست خوارج خلافت به امام حسن مجتبی (ع)  رسید، سایر قبایل که نمی‌خواستند شخصی از بنی‌هاشم و آن هم امام حسن (ع) بر مردم خلافت کند، واقعه ساباط را به دست معاویه درست کردند که در آنجا امام را مجبور کردند با معاویه صلح کند. صلح امام حسن (ع) سومین زمینه برای حادثه عاشورا شد. سقیفه زمینه دوم بود و غدیر زمینه اول بود برای قیام عاشورا.

در حقیقت فراموشی غدیر باعث شد که واقعه عاشورا شکل بگیرد، اگر غدیر فراموش نمی‌شد دیگر صلح اجباری امام حسن (ع) و معاویه صورت نمی‌گرفت.

 

بعد از شهادت پیامبر اسلام (ص) وضعیت جامعه اسلامی بسیار تغییر کرد. فساد و فحشا، قدرت‌طلبی و جاه‌طلبی وجود مردم را فراگرفته بود. افراد بسیار کمی بودند که به واقعه غدیر وفادار ماندند مثل سلمان، اباذر، مقداد، مالک اشترو عمار. باقی مردم به خاطر جاه‌طلبی‌شان و به تعبیر حضرت زهرا (س) به خاطر ترسشان از حکومت، امام علی (ع) را کنار زدند. در روایات آمده که بعد از جریان سقیفه حضرت زهرا (س) به درب خانه مهاجرین و انصار رفتند ، خودشان را نه به عنوان همسر علی بلکه به عنوان دختر پیامبر (ص) معرفی کردند و از ایشان خواستند که با امام علی (ع) بیعت کنند.

از حضرت پرسیدند چرا خودت را دختر پیامبر معرفی می‌کنی و نه همسر امام علی؟ جواب داد که اگر خودم را همسر علی معرفی کنم در را باز نمی‌کنند. مهاجرین و انصار در جواب درخواست حضرت فاطمه (س) می‌گفتند: «هذا فراق بینی و بینک». بین ما و شما قبیله بنی‌هاشم جدایی افتاده است و بهانه می‌آوردند برای توجیه کارشان و می‌گفتند از حکومت می‌ترسیم، به علی بگو  رأی شورا را بپذیرد و ...

حضرت زهرا (س) می‌فرمودند: چطور می‌گویید که بین ما و شما جدایی افتاده است؟ شما پدر من را نمی‌شناختید؟ نمی‌دانستید که پیامبر چندین بار درباره خصوصیات و فضایل علی سخن گفته است؟ در حقیقت فراموشی غدیر باعث شد که واقعه عاشورا شکل بگیرد، اگر غدیر فراموش نمی‌شد دیگر صلح اجباری امام حسن (ع) و معاویه صورت نمی‌گرفت. داستان قتلگاه و آتش زدن خیمه‌ها پیش نمی‌آمد. لذا شروع جریان کربلا از سال دهم هجری و واقعه غدیر است  و کینه‌ای که نسبت به امام علی (ع) و بنی‎هاشم و حسین (ع) داشتند باعث شد این اتفاق در کربلا رقم بخورد.

-‌‌

دلیل بی‌توجهی مردم به بیعتشان با پیامبر (ص) چه بود؟ چه اتفاقی افتاد که مردمی که پیامبر را قبول داشتند در مقابل نوه ایشان ایستادند و بیعت‌شکنی کردند؟

در روز غدیر تمام حضار با امام علی (ع) بیعت کردند. اما چرا کار به انحطاط کشیده شد؟ مورخین دلایل متعددی را ذکر کرده‌اند، یکی از این دلایل؛ جاه طلبی است، افرادی بودند که قصد سو استفاده از اسلام و بیت‎المال را داشتند و می‌دانستند علی (ع) شخصی نیست که باج بدهد یا اغنیا را بر فقرا مقدم بداند. می‌دانستند که در حکومت امیرالمومنین جایی برای جاه طلبی آنان وجود ندارد. دومین عامل دنیا طلبی آنها بود اعتقاد داشتند اگر امام علی (ع) به خلافت برسد سیره پیامبر(ص) را ادامه می‌دهد و بایستی به جهاد بروند. درحالی‌که جان و مال خود را دوست داشتند و از جنگ خسته شده بودند و می‌گفتند اشکالی ندارد اگر با دشمنان اسلام سازش و مدارا کنیم .

همین مردم در واقعه کربلا در ازای یک قبضه شمشیر یا یک گونی گندم جلوی امام حسین (ع) ایستادند.

عامل سوم حسادت بود، عده‌ای از افراد نسبت به مقام و شان امام علی (ع) حسادت می‌ورزیدند و می‌گفتند چرا پیغمبر این فضایل و صفات حسنه را در شأن امام علی (ع) می‌گوید و چرا دخترش را به عقد علی درآورد.

عامل دیگر هوای نفس و نفسانیت بود، به بسیاری از مردم وعده داده شد که اگر علی را رها کنی و با او بیعت نکنی به تو چنین پست و مقامی خواهیم داد. لذا هوای نفس باعث شد که به خاطر یک پست دنیایی، علی که دنیا و آخرت است را کنار بگذارند.

همین مردم در واقعه کربلا در ازای یک قبضه شمشیر یا یک گونی گندم جلوی امام حسین (ع) ایستادند. طبق گفته امام علی تاریخ همواره در تکرار است. بعدها همین 4 عامل باعث شد که جلوی امام حسن بایستند و اورا به صلح وادار کنند. همین 4 عامل باعث شد که جلوی امام حسین و خانواده‌اش در کربلا بایستند و به همین ترتیب سایر امامان را خانه نشین کردند.

 

- آیا امام حسین (ع) به واقعه غدیر احتجاج کردند؟

امام حسین در سومین خطبه خود در عاشورا رو کردند به برخی اصحاب دشمن و نامشان را بردند و گفتند آیا تو نبودی که پدرم چنین منصبی به تو داد، آیا تو نبودی که پشت سر پدرم نماز می‌خواندی؟ آیا تو نبودی که پای منبر پیامبر می‌نشستی؟ آیا تو در جنگ احد شرکت نداشتی؟ در خندق نبودی؟

گفتند: خب حسین منظورت چیست؟ فرمود: من نوه همان پیامبرم، پسر همان علی هستم. چطور حاضر شدید روبروی من بایستید و شمشیر بزنید. این خطبه همیشه یکی از اسناد مظلومیت امام حسین (ع) بوده است. با بسیاری از آن‌ها در کودکی همبازی بوده و نامشان را در این خطبه برده  است.

در تاریخ نقل شده که امام حسین (ع) سوار بر شتر پیامبر شدند، عمامه و ردای پیامبر را پوشیدند. شمشیر امام علی (ع) را به دست گرفت برای خواندن خطبه به درون لشکر دشمن رفت به گونه‌ای که انگار حضرت را محاصره کرده بودند. وقتی امام را دیدند شمشیر از دستشان افتاد و گفتند الله اکبر گویی پیامبر (ص) زنده شده است.  امام فرمودند نه من فرزند پیغمبرم. عمر سعد دستور داد که نیزه‌ها را به هم بزنید تا صدای حسین به کسی نرسد.

چه دلیلی باعث شد حاضر شوند نیزه به هم بزنند و اجازه حرف زدن به پسر رسول الله ندهند؟ همان چهار عامل دنیا‌پرستی و جاه‌طلبی و حسادت و نفسانیت. به طور کل می‌توان چنین استنباط کرد که وقتی غدیر اتفاق می‌افتد و عده‌ای در پس رسیدن به قدرت آن را نادیده می‌گیرند به تدریج بافت جامعه تغییر پیدا می‌کند و این تغییر منجر به حادثه ای مثل عاشورا می‌شود. و این دلیلی عمده‌ای است که خیلی‌ها غدیر را مبدأ آن ذکر می‌کنند.

چرا که مردم به یک‌باره کارشان به انحطاط کشیده نشد. کم‌کم و به مرور زمان قبح خیلی از گناهان فروریخت و بی‌حرمتی‌ها شروع شد. در یک جامعه هیچ‌وقت یکدفعه بی‌حرمتی آغاز نمی‌شود. مثلا در زمان خلیفه اول کار بعضی مردم به جایی رسید که نماز جمعه‌ها را شرکت نمی‌کردند و می‌گفتند باید به کار اقتصادی بپردازیم. در زمان خلیفه دوم برخی از مردم می‌گفتند چه لزومی دارد که حتما نماز را به جماعت بخوانیم؟ این‌کار به کسب و کارمان ضربه وارد می‌کند. تا جایی که در زمان معاویه یک‌بار نماز جمعه را به خاطر خستگی به شنبه موکول کرد و کسی اعتراض نکرد.

پایه‌گذاری این جهل از زمان خلیفه اول بود. وقتی خلفا به خیلی از مسایل و احکام بی تفاوت بودند خودبه‌خود مردم نیز بی‌تفاوت شدند و وقتی که خلفا به جنگ و جهاد و سیره پیامبر (ص) بی‌تفاوت شدند، مردم نیز به این مسایل بی‌تفاوت شدند. وقتی خلفا اهمیتی نمی‌دادند دیگر منبر و موعظه‌ای برای مردم نبود و این امر خودبه‌خود روی نفسانیت مردم تأثیر می‌گذارد. به مرور اصول اولیه فراموش شد. در روایت آمده که اگر مردمی به انحطاط کشیده شدند ، یا علمای فاجر دارند و یا زمامداران فاجر. درزمان خلیفه اول علمایی بودند که در ازای گرفتن پول، فتوای جعلی درست می‌کردند و یا علیه امام علی حدیث دروغین از زبان پیامبر (ص) می‌ساختند.

زمام‌دارانشان نیز فاسد بودند، حتی در تاریخ آمده که خلیفه اول در مسجد مردم را تشویق به شراب‌خواری کرد تا جایی که یزید که خلیفه بود در ملأ‌عام شراب‌خواری می‌کرد. پس می‌بینیم که این انحطاط قدم به قدم و پله‌به‌پله به‌وجود آمده است. که در نهایت منجر به حادثه عاشورا شده است.