به گزارش کرب و بلا، صبح سهشنبه 10 شهریور، جلسه نقد کتاب «معجزه عاشورا» با حضور آقایان دکتر محمدرضا سنگری، محمد اسفندیاری و دکتر حسین غفاری، استاد گروه فلسفه دانشگاه تهران و نویسنده این کتاب، در جلسه هفتم سلسله نشستهای موسسه خیمه موسوم به «صبح کتاب خیمه» برگزار شد.
کتاب «معجزه عاشورا» شامل درسگفتارهای حسین غفاری است که رویکرد نو و متفاوتی را در بررسی نهضت عاشورا به خواننده ارائه میدهد. در این کتاب به مباحث متنوعی در مورد حادثه عاشورا پرداخته شده است. از جمله: «معجزه بودن واقعه عاشورا به معنایی حقیقی و نه استعاری»، «تحلیل جامع نهضت عاشورا در مقام یک حرکت فردی و عرفانی» و درعینحال «اجتماعی و انقلابی»، تبیین مسئله «علم امام به حوادث آینده» و تحلیل رفتار ایشان بر این مبنا، «مقایسه قربانی حضرت ابراهیم (ع) با فداکاری و جانبازی امام (ع)» و «تبیین مسئله گریه بر مصائب عاشورا و نقش آن در سلوک معنوی انسان». در فصل آخر هم تفسیری از شعر حافظ و ارتباط آن با عاشورا از موضوعات این کتاب است.
در ابتدا، محمدرضا سنگری توضیحات جامعی درباره کتاب و دوازده فصل موجود در آن را بیان کرد و گفت: «این کتاب نکات بسیار آموزندهای دارد. موضوعات زیادی در آن مطرح شده است؛ گرچه یک خط سیر پنهان همه مجالس را به هم مرتبط میکند.»
محمد اسفندیاری در ادامه این جلسه کتاب را نقد کرد و گفت: «کتاب موضوعات متنوعی دارد؛ اما نظریهای که در این کتاب هست، کانون توجه آقای غفاری بوده است. سخنان ایشان بعد از پیاده شدن بازنویسی نشده است و کاش استاد این نظریه خودشان را که تفسیر باطنی و معنوی از قیام امام حسین (ع) است، کمی بیشتر میپروراندند. نظریهای که کتب معاصر به آن نپرداختهاند.»
او ادامه داد: «از آنجا که کتاب نظریه جدیدی را بیان کرده است، قابلتأمل و مفید است. یکی از مباحثی که در قسمتهای مختلف کتاب مطرح شده است مسئله علم امام است. آقای غفاری در کتاب گفته است امام حسین (ع) مکلف به علم ظاهر بودهاند و در جای دیگر گفته است که امام علم به شهادت داشتهاند؛ ولی این علم آن علمی نیست که تکلیفآور باشد. این حرفی که آقای غفاری درباره علم امام گفته است، بزرگان زیادی آن را مطرح کردهاند؛ اولین کسی که این را بیان کرده است علامه مجلسی است و آخرین کسی که این نظریه را بیان و تبیین کرده است علامه طباطبایی است.»
حسین غفاری: بهترین نوع معجزه، «معجزه عقلی» است. قرآن اینگونه است و از آنجاکه اسلام کاملترین دین است و این دین باید در همه مکانها و زمانها قابلاستفاده باشد، قرآن چنین مشخصاتی دارد.
اسفندیاری همچنین گفت: «خاستگاه این نظریه اینجاست: وقتی علم امام بینهایت بیان میشود، این سؤال پیش میآید که چرا امام یک میوه مسموم را میخورند؟»
قائلان به این نظریه، در پاسخ به این سؤال است که حرف خودشان را مطرح و بیان کردهاند.
در ادامه حسین غفاری گفت: من بسیار خوشحالم وقتی میبینم دراینباره بحث و گفتوگو میشود.
سه مطلب مهم در کتاب است که بسیار اهمیت دارند و هرکدام را میتوان جداگانه پروراند.
در مجلس اول کتاب -که به نحوی از بقیه کتاب جداست و خود بحثی کامل است- منظور من از معجزه بودن واقعه عاشورا بهصورت حقیقی است، نه استعاره. به این موضوع تأکید کردهام. به همین دلیل هم در رابطه با معجزه صحبت کردهام.
در کتاب، معجزه به دو بخش «حسی» و «عقلی» تقسیم شدهاست. «معجزه حسی» محدودیتهای مکانی و زمانی دارد و با ادراک آن حالت عجز به انسان دست میدهد و نه با شنیدن آن؛ بنابراین در موضوع معجزات حسی که پیامبران داشتند -مانند اژدها شدن عصای حضرت موسی (ع)- انسان باید با آن مواجه شود تا آنها را باور کند. در این شرایط نیز انسان از طریق عقل خود استدلال میکند.
نوع دیگر که بهترین نوع معجزه است، «معجزه عقلی» است. قرآن از این نوع است و از آنجاکه اسلام کاملترین دین است و این دین باید در همه مکانها و زمانها قابلاستفاده باشد، قرآن چنین مشخصاتی دارد.
حقانیت دین اسلام به این معجزه عقلی است و برمبنای تاریخ نیست. در ادامه گفتهام اگر قرآن میتواند به کلام معجزه عقلی باشد، حرکت امام حسین (ع) هم یک معجزه است.
محمد اسفندیاری: «در برخی قسمتهای تاریخی کتاب، مفروضات شما قابل اثبات نیست.»
حسین غفاری، امام حسین (ع) را اعتباری برای قرآن و پیامبر اکرم (ص) ذکر کرد و گفت: «اگر شما هر جای دنیا صحنه عاشورا را توصیف کنید و کلیات آن را بگویید، این داستان مورد اعجاب همگان خواهد بود.
ایشان همچنین این موضوع را در مجلس بعدی کتاب با حضرت ابراهیم (ع) مقایسه کردهاند.»
در ادامه محمدرضا سنگری گفت: نکته بسیار مهم نامگذاری است. در طول تاریخ به واقعه عاشورا نامهای زیادی دادهاند. مثلاً، نامهای ثوره، انقلاب، نهضت، رستاخیز و... . ولی این اولین بار است کسی میخواهد نام «معجزه» بگذارد. مردم معمولاً واژه معجزه را فقط به مفهوم کار انبیا نمیدانند، بلکه به هرکار خارقالعادهای معجزه میگویند؛ اما اهل خرد در کاربرد این کلمات دقتهای لازم را دارند. ما معمولاً واژه معجزه را در حوزه انبیا میشناسیم و برای ائمه و اولیا واژه کرامت را به کار میبریم. در معجزه یک وجه اثباتی مقابل معارضین وجود دارد که بعضی از اینها در مرحله اول حسی است و در مرحله بعد عقلی میشود. وجه دیگر معجزه تکرارناپذیری آن است.
سنگری در این باره ادامه داد: این کتاب، معجزه را فقط به پیامبران اولیالعزم منحصر کردهاست؛ ولی ما میدانیم پیامبران دیگری هم معجزه داشتهاند؛ مانند معجزه حضرت صالح (ع)، که شتری از کوه بیرون آمد.
همچنین اسم کتاب فقط از فصل اول آن گرفته شده، درحالیکه عمده کتاب در موضوع علم امام است.»
محمد اسفندیاری نیز گفت: «در برخی قسمتهای تاریخی کتاب، مفروضات شما قابل اثبات نیست. مثلاً گفتهاید هر انسان عاقلی میداند که زن و فرزندش را نباید به جای ناشناخته ببرد، پس مدعای امام حسین (ع) سلطنت نبوده است.
همچنین روایت «ان الله شا ان یراک قتیلا» که در کتاب استناد شده، در هیچ یک از منابع متقدم نیامده و فقط از قرن 7 به بعد در کتب ما آمده است. البته در تحقیق جدیدی که از لهوف شده است نیز، این عبارت نیامده است.
حسین غفاری در جواب گفت: «صرف اینکه چون در قرن 7 به بعد آمده است نمیتوان حدیث را رد کرد؛ شاید سند به دست آنها نرسیده باشد. در ضمن ما اینجا بحث سندی نداریم و در کتاب، درباره درایه حدیث و خود متن حدیث بحث کردهام.
وی در ادامه گفت منظورشان از واژه معجزه، معنای حقیقی و کلامی این واژه نبود و اینگونه نیست که امام حسین تحدی کردند. بلکه درواقع وصف این کار وصف معجزه است. امام حسین (ع) با کاری که انجام دادند مکتب خود را اثبات کردند.
او درباره اینکه حضرت امیر (ع) و خود حضرت اباعبدالله (ع) از این اتفاق خبر داده بودند گفت: «چطور ممکن است امام (ع) آگاهانه خود را به مهلکه بیندازد». همچنین ادامه داد: «متکلمین در اینباره تلاشهایی کردهاند و پاسخهایی هم به این مطلب دادهاند. این ویژگی که در کتاب نقل کردهام و در هیچجای دیگری مطرح نشده است. اثبات آن است که علم حضوری تکلیفآور نیست. در حقیقت علم امام (ع) دو سنخ دارد. یک مسئله علم حصولی و دیگری علم حضوری است و توضیح دادهام که مسئله غیب از سنخ علم حضوری است. و بعد به تفصیل گفتهام چرا علم حضوری برای امام (ع) تکلیفآور نیست.»