(سرکی کروک) کشیش پنجاه ساله مسیحی در حرم مطهر امام حسین(ع) اظهار داشت: سالهاست آرزوی سفر به شهر کربلا و زیارت حرم مطهر امام حسین (ع) را داشتم.

از منظر دیگر، اساساً علمای بسیاری گرچه خیال، (تصویرسازی ذهنی) را در بیان وقایع عاشورا نادرست ندانسته‌اند اما در تصویرسازی عینی بحث‌های بسیار زیاد و دامنه‌داری شکل گرفته است. از ابتدایی‌ترینشان که نقاشی، نگارگری و تصویرسازی و مجسمه‌سازی را بالکل حرام خوانده‌اند تا بحث‌های تخصصی‌تر مابعد آن که مثلا نقاشی از واقعۀ عاشورا را منع نکرده‌اند اما تصویرکردن چهرۀ مبارک ایشان را جایز ندانسته‌اند.

پلارک می‌گوید: در زمان بازسازی ایوان طلای حرم حضرت علی(ع) دستور اکیدی از سوی تولیت سابق حرم برای توقف کار بازسازی ایرانیان رسید؛ مشکلی که کمتر از 10 روز حل شد.

داستان فیلم رستاخیز از زبان بکیر٬ پسر حر روایت می‌شود. و در واقع بکیر است که داستان واقعه عاشورا را بیان می‌کند.

از این شخصیت در تاریخ نقل زیادی نشده است به همین خاطر احمدضا درویش به داستان پردازی حول این شخصیت پرداخته و او را نخ تسبیح اتفاقات فیلم خود قرار داده است.

در فیلم رستاخیز، زمانی که امام حسین (ع) و اصحاب در مکه اقامت دارند، عده ای از حجاج که شمشیر زیر لباس احرام خود پنهان کرده بودند، گرد امام آمدند و اعتراض می کردند که چرا امام به مخالفت با یزید پرداخته است. همچنین درگیری کوچکی نیز با برخی اصحاب امام (ع) پیدا کردند.

فیلم روز رستاخیز قرار است در عید فطر اکران شود٬ درباره این فیلم و ساخت این گونه فیلم‌های تاریخی در پای صحبت یاور احمدی یکی از بازیگرهای این فیلم می‌نشینیم.

محمدرضا سنگری، پژوهشگر ادبی و دینی، پس از دیدن فیلم رستاخیز می گوید این فیلم انحرافی از تاریخ نداشت و لازمه کار هنری ست که کمی در روایتگری آزادانه تر عمل کند. 

براساس فیلم رستاخیز، زمانیکه عبیدالله بن زیاد به کوفه آمد، به نزد مسلم در سیاه چاله رفت و مسلم را که در غل و زنجیر بسته شده بود، مورد عتاب قرار داد و و سپس دستور داد او را بکشند.

در مقاتل کهن اسمی از شخصیت بکیر ( محور اصلی فیلم رستاخیز) که در تاریخ از او به عنوان پسر حر یاد کرده‌اند یافت نمی‌شود اما در کتب صده‌های اخیر نام او آورده شده و او را در زمره شهدای کربلا قرار داده‌اند.

طبق فیلم رستاخیز، پس از مرگ معاویه ولید بن عتبه و مروان بن حکم به دستور یزید خواستند از امام حسین (ع) بیعت بگیرند و درصورت مخالفت امام وی را بکشند. ولی وقتی امام مخالفت کرد، حضرت عباس (ع)، نزد امام آمدند و با ایشان از دربار رفتند.