موضوعات مقالات
  • تجارت

    محمدحسن ابوحمزه

    در سال‌های تجارت چه وقت بسیارموفق بودی؟

    - سال شصت و یک هجری. آن سال بسیار در کار تجارت سود بردم. روزهایی بود که در کوفه کاغذ بسیار کمیاب و گران شده بود. گویا همۀ مردم می‌خواستند نامه بنویسند.

    • تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۰۹/۲۴
    • بازدید: ۶۹۴۵
  • دستاورد بزرگ اجتماع میلیونی اربعین

    "کسی که صاحب این مراسم بزرگ یعنی اباعبدالله الحسین (ع) به او توفیق داده که در حراست از آرامش این مراسم نقش ایفا کند و در این راه، رنج خطر را ببیند تا کسی نتواند فردای روز بیستم صفر تیتر بزند: "حادثه در اربعین"، چقدر نزد پروردگارِ حسین مأجور است؟"

    • تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۰۹/۲۳
    • بازدید: ۷۷۹۸
    • تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۰۹/۲۳
    • بازدید: ۱۷۸۱۸۶
  • زیارت اربعین امام حسین (ع)، با بقیه زیارتا فرق می کنه

    خادم افتخاری سایت تخصصی امام حسین علیه السلام

    گناهانت بخشیده می‌شود، پاک پاک درست مثل روزی که از مادر زاده شدی. گویا تو هم با پیامبر بوده‌ای، همراهش در غزوات. این‌ها پاداش گوشه‌ای از سفری است که حتی با وجود خطرات تو را توصیه به رفتنش کرده‌اند...   

    • تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۰۹/۲۳
    • بازدید: ۶۲۵۱
  • اهالی کوفه

    مریم کمالی نژاد

     

    حضرت (علیه‌السلام)، احوال مردم کوفه را پرسیدند.
    مجمع ابن عبدالله گفت: «دل‌ها به هوای تو، شمشیرها بر جفای تو.»
    دلت که با عملت یکی نباشد، کوفی می‌شوی!

    • تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۰۹/۲۳
    • بازدید: ۶۷۷۸
  • فرصت

    حمزه ولی پور

    توی هیئت بود که دیدمش. دلم برایش سوخت. پسرک نابینا را می‌گویم که چتر به دست جلوی نگاه‌های بی تفاوت عابران، توی این سرما زیر باران می‌لرزید کنار خیابان و فال می‌فروخت. می‌خواستم بی تفاوت بگذرم که چشمم به یک پرچم سیاه افتاد، که رویش با خط سرخ نوشته بود: «کیست مرا یاری کند؟»

    چیزی توی دلم لرزید. دستم را توی جیبم بردم و همه‌ی فال‌هایش را خریدم. پسرک خوشحال شد. امشب هم گرسنه می‌خوابم. بی خیال. باران شدید می‌بارد.

    • تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۰۹/۲۲
    • بازدید: ۴۵۴۹
  • ما زنده باشیم تا محرم سال آینده ؟!

    صالحه سکوت

     

    می‌شود که ما زنده باشیم تا محرم سال آینده؟! می‌شود؟!

    مولا جان می‌شود هر صبح وشام که به یاد جد غریبتان اشک می‌ریزید برای ما غافلان نیز روضه‌ای بخوانید تا اشک ما نیز جاری شود؟!

     

    • تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۰۹/۲۱
    • بازدید: ۱۰۵۷۲
  • دل انتظار

    احمد ایزدی

    پسرهایش که رفتند، چشم انتظار ماند، تا امام علیه‌السّلام برشان گرداند.
    حالا امام علیه‌السّلام رفته.
    زینب مانده؛ دل انتظار...

    • تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۰۹/۲۱
    • بازدید: ۶۱۹۵
  • سنگ

    ایمان چیت‌ساز

    با حسرت به دست‌های او چشم دوخت. آرزو کرد ای کاش بر سر او هم دستی بکشد و او را هم بغل کند. اما حسرت به دل ماند. فردا غروب، دل سنگش شکست، وقتی پای طفلان شهدای کربلا با او برخورد می‌کرد و صدمه می‌دید.

    • تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۰۹/۲۰
    • بازدید: ۸۵۸۴
  • شیشه‌های خالی

    رضا احسان‌پور

    مادرم برای هر کدام از افراد خانواده یک شیشه آب اختصاصی توی یخچال می‌گذاشت و روی شیشه آب هر کسی اسمش را با برچسب می‌چسباند. من، هیچ وقت عادت به پر کردن شیشه آب خودم، بعد از خالی شدن، نداشتم و معمولا دور از چشم دیگران، از شیشه آب آن‌ها آب می‌خوردم، تا وقتی که شیشه آب من طبق عادت همیشگی، به وسیله مادرم پر و داخل یخچال گذاشته می‌شد.
    تشنه بودم. رفتم سراغ یخچال، تا آب بخورم. در یخچال را که باز کردم نه شیشه آب خودم بود نه شیشه آب دیگران.
    چشمم به پارچه مشکی رنگی افتاد که به جای شیشه‌های آب، توی یخچال پهن شده بود.
    یادم افتاد امروز، روز اول محرم است.

    • تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۰۹/۱۹
    • بازدید: ۷۴۵۰
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×