یکی از سوالاتی که گاهی درزمینه عطش امام حسین (ع) مطرح میشود، آن است که با توجه به آنکه سرزمین کربلا برکنار شط فرات قرار دارد، چرا امام حسین (ع) و یاران با کندن چاهی، تشنگی خود را برطرف نکردند؟
در پاسخ به این شبهه باید عرض کنیم که امام حسین (ع) تا هفتم محرم دسترسی به آب داشتند و نیازی به کندن زمین نبود. همانگونه که به نقل از کتاب دمع السجوم آمده است، ابن زیاد به عمر بن سعد نوشت:
«امّا بعد فحل بین الحسین علیه السّلام و بین الماء فلا یذوقوا منه قطره... یعنى: حسین علیهالسّلام و اصحاب او را مانع شو که از آب هیچ نچشند.»
پس عمر بن سعد در همان وقت عمرو بن حجاج را با پانصد سوار به شریعه فرستاد و میان حسین (ع) و اصحابش و میان آب فرات حائل شدند و نگذاشتند قطرهاى آب بردارند و این سه روز پیش از قتل آن حضرت بود.[1]
بعد از ممنوع شدن آب، امام حسین (ع) و یاران به چند روش میتوانستند برای رفع تشنگی اقدام کنند:
1- تغییر مکان استقرار گروه
2- حفر چاه
3- برداشتن آب از محلی دورتر در طول شریعه
4- درگیری و برداشتن آب از شریعه و جایی که دشمن ممانعت کرده.
ابن زیاد به عمر سعد دستور داد اگر در خیمهها چاهی درست کردند فرمان بده عین سی هزار لشگر بر خیمهها بتازند و چون امام نمیخواستند حرم درگیر جنگ شود از این کار خودداری کردند
راهحل اول، جابجایی و نقلمکان اردو به علت جلوگیری دشمن، امکان نداشت.
راهحل دوم نیز، حفر چاه درجایی نتیجه دارد که محل ایجاد چاه بر روی حوضچه آب شیرین نزدیک به سطح زمین واقعشده باشد[2] و از اینکه در بعضی نقلها کندن زمین ذکرشده ولی دیگر نقلهای تاریخی به ایجاد چاهی که آب موردنیاز را تأمین کند نپرداختهاند معلوم میشود که احتمالاً به این راه اقدام شده که یا به آب اندکی رسیدند و یا موفق به رسیدن به آب قابل شرب نشدهاند که درهرحال به این معناست که چنین حوضچهای در محدوده خیمهگاه موجود نبوده و یا در عمقی بوده که بدون تجهیزات و در مدت کم امکان دسترسی به آن نبوده است. همچنین ابن زیاد به عمر سعد دستور داد اگر در خیمهها چاهی درست کردند فرمان بده عین سی هزار لشگر بر خیمهها بتازند و چون امام نمیخواستند حرم درگیر جنگ شود از این کار خودداری کردند، برخی افراد دشمن نیز مدام سرک میکشیدند تا متوجه حفر چاه شوند.[3]
آنگونه هم که برخی شبهه انداخته اند که با کندن 3 یا 4 متر در کربلا میتوان به آب رسید، اینگونه نقل ها صحیح نیست. زیرا امام و یارانش در شب عاشورا خندق بزرگ و عمیقی را در اطراف خیمه ها حفر کردند تا به هنگام جنگ، دشمن نتواند از پشت سر به آن ها حمله کند. اگر اینگونه بود که برای شما نقل شده باید این خندق مالامال از آب میشد.
راهحل سوم هم چون به علت در محاصره بودن به درگیری میانجامید علاوه بر مشکلات راه چهارم خطر دور شدن بیشازحد نیروها از محل استقرار خیمهها را داشت.
میماند راه چهارم که به این راه به طرق مختلف اقدام شد و اصحاب امام حسین (ع) چندین بار برای آوردن آب به سمت شریعه فرات هجوم آوردند چنانکه در کتاب مذکور به آن اشارهشده که ابوجعفر طبرى و ابوالفرج اصفهانى گفتند: چون تشنگى بر حسین (ع) و اصحاب او سخت شد عباس بن على بن ابیطالب (ع) برادرش را بخواند و او را با سى سوار و بیست نفر پیاده و بیست مشک فرستاد تا شبانه نزدیک آب آمدند و پیشاپیش ایشان نافع بن هلال بجلى بود با رایت، عمرو بن حجّاج زبیدى گفت: کیست؟ نافع بن هلال نام خود بگفت ابن حجّاج گفت: اى برادر خوشآمدی براى چه آمدى؟ گفت: آمدم از این آب که ما را منع کرده اید بنوشم. گفت: بنوش گوارا بادت. گفت: به خدا سوگند بااینکه حسین (ع) و این اصحاب او که مى بینى تشنه اند من تنها آب ننوشم. همراهان عمرو بن حجّاج متوجّه انها شدند و عمرو گفت: راهى بدین کار نیست و ما را اینجا گذاشتند تا آنان را از آب مانع شویم چون همراهان عمرو نزدیکتر آمدند عبّاس (ع) و نافع بن هلال با پیادگان خود گفتند: مشکها را پرکنید پیادگان رفتند و مشکها پر کردند عمرو بن حجّاج و همراهان او خواستند از آب بردن ممانعت کنند عبّاس بن على (ع) و نافع بن هلال بر آنها حمله کردند و آنها را نگاه داشتند تا پیادگان دور شدند و سواران سوى پیادگان بازگشتند پیادگان گفتند: شما بروید و جلوى سپاه عمرو بن حجّاج بایستید تا ما آب را به منزل برسانیم؛ آنها رفتند و عمرو با اصحاب خود بر سواران تاختند و اندکى از آنها را براندند و مردى از صدا[4] از یاران عمرو بن حجّاج را نافع بن هلال بجلى نیزه زده بود آن را به چیزى نگرفت و سهل پنداشت اما بعدازاین آن زخم گشوده شد و از همان بمرد و اصحاب امام (ع) آن مشکها را بیاوردند.[5]
پس با توجه به آنچه گذشت؛ اولاً: شرایط برای کندن چاه مساعد نبوده، ثانیاً: تا مدتی دسترسی به آب داشتهاند اما هر چه بهروز عاشورا نزدیکتر میشدند شرایط برای به دست آوردن آب دشوارتر گردیده و با قحطی آب در خیمهها مواجه شدهاند.
یا حسین