در تاریخ، افرادی را میتوان یافت که به جهت عملی بهعنوان الگو مطرحشده و بر سر زبانها افتادهاند. در میان ما شیعیان بهویژه در مسئله برادری، ابوالفضل عباس علیهالسلام بهعنوان سرمشق یاد میشود.برادری که ما از آن حضرت میشناسیم اختصاص به ابعاد برادری خونی ندارد بلکه فراتر از آن به حوزه برادری ایمانی بازمیگردد. برای تحلیل درست شخصیت و برجستگیهای ایشان ناچار به بازخوانی ویژگیهای برادری در مفهوم قرآنی آن هستیم که حضرت عباس (ع) بهعنوان نمونه عینی و عملی آن بیان شده است و درمقاله حاضر به این موضوع پرداخته شده است.
برادری در مفهوم قرآنی
اخوت و برادری در زبان و ادبیات عربی به معنای اشتراک در والدین است. البته برای صحت مصداقی وابستگی به یکی از پدر و یا مادر کفایت میکند. ازاینرو از برادری پدری و یا مادری سخن به میان میآید. این واژه در زبان عربی در معنایی دیگر که به نظر میرسد مجازی باشد نیز بهکاررفته است و آن دوستی و مصاحبت است[1].
به سخن دیگر معنای اصلی و حقیقی اخوت و اَخ در زبان عربی شراکت در ولادت است که به شیرخوارگی (برادری رضاعی) نیز تعمیم دادهشده است. همچنین به جهت خصوصیات طبیعی در میان دو برادر که همواره مصاحب هم میباشند و نخستین دوستان و یاوران یکدیگر به شمار میآیند، به مفاهیم دیگری چون برادری قبیلهای، مشارکت در کار و صنعت، دین و دوستی بهصورت مجاز و استعاره سرایت دادهشده است.[2]
البته برخی بر این باورند که معنای اصلی واژه اَخ و اخوت، قوت و نیرو است که در آن مفهوم الفت و عطوفت و دوستی نیز اخذ شده است و این معانی را با خود انتقال میدهد.[3]
مسلمانان در برابر هم دیگر مانند ساختمانی هستند که تمام اجزای آنهم دیگر را نگه میدارد
در کاربردهای قرآنی این واژه، میتوان مواردی را یافت که به معنای برادری نسبی و رضاعی و نیز دینی بهکاررفته است.در برخی از آیات، اخوت به معنای همراهی و همگرایی نیز آمده است ، نظیر آیاتی که به مسئله همگرایی منافقان با کافران اشاره میکند.[4]
یکی از مهمترین اشارات قرآن اشاره به برادری ایمانی است. ازنظر قرآن، کارآمدترین راه برای ایجاد امتی برتر و دستیابی به جامعه نمونه قرآنی، برادری ایمانی است که موجب میشود تا مؤمنان در کنار هم در راستای هدفی واحد گام بردارند و با جلوگیری از تفرقه و ایجاد اتحاد دینی، کیان جامعه را از شر فتنهها و آشوبهای درونی و یورشهای دشمنان حفظ کنند.
مسلمانان برادر یکدیگرند
در بحارالانوار روایت شده است که مسلمانان در برابر هم دیگر مانند ساختمانی هستند که تمام اجزای آنهم دیگر را نگه میدارد [5] و از پیامبر صلاللهعلیهوآلهوسلم نیز نقل شده است مؤمنان برادرند و خونبهای آنان یکسان و برابر است و همانند دست واحدی هستند که در برابر دشمن قرار میگیرند.[6]
این برادری بهگونهای قوی و نیرومند است که گاه برادران ایمانی را در برابر برادران خونی و قبیلهای قرار میدهد. چنانکه در جنگ بدر و احد اینگونه بود که برادر در مقابل برادر و پسر در برابر پدر صفبندی کردند و به جنگ با یکدیگر پرداختند.
قرآن نیز محور اصلی ارتباط امت را برادری ایمانی میشمارد و از ارتباط با افراد بیایمان حتی پدر و برادر نسبی و خونی بازمیدارد.[7]
از مهمترین حقوقی که برادر دینی بر برادر ایمانی خود دارد یاریرساندن در مشکلات و سختیها است.
حقوق برادری دینی
برادری ایمانی آنچنان در آموزههای اسلامی قوی و نیرومند است که قرآن دستور میدهد اگر مسلمانی مسلمان دیگری را به قتل رساند بهتر آن است که اولیای دم به سبب علقه ایمانی و برادری دینی و ایمانی از خون قاتل درگذرند و وی را عفو کنند.[8]
بر این اساس مؤمنان در بینش و نگرش قرآنی از برادری ایمانی برخوردار میباشند که از علقه و رابطه خونی و سببی قویتر است.[9] این برادری مبتنی بر ایمان و الفتی است که خداوند در دلهایشان انداخته است.[10] که با صرف تمام سرمایههای زمینی دستیافتنی نیست.[11]
از مهمترین حقوقی که برادر دینی بر برادر ایمانی خود دارد یاریرساندن در مشکلات و سختیها است.[12] بهگونهای که پیامبر (ص) برادران ایمانی را همانند اعضای یک پیکر میداند که اگر عضوی به درد آید ،دیگر عضوها را قرار نمیماند و اگر یکی تب کند همه اعضا تب میکنند. رنج یکی رنج همگی و آسایش یکی آسایش همگی به شمار میآید.[13] ازاینرو مومن همیشه در فکر برادر ایمانی است[14] و میکوشد تا گرفتاریهایش را برطرف سازد.[15] و شکم او را سیر کند و نگذارد تا گرسنه سر به بالین گذارد.[16]
همچنین میکوشد تا درگیریها و مشاجرات میان او با دیگر برادران دینی را برطرف سازد.[17] و در جنگ میان ایشان صلح برقرار کند.[18] و درصورتیکه حقی از برادری سلب شد و متجاوز کوتاه نیامد به مقاتله او برود و حق برادر دینی خویش را باز پس گیرد. در حق برادر دینیاش کوتاهی نکند و از کارهای زیانآور پرهیز نماید.[19]
امیرمومنان (ع) حضرت عباس را در خردسالی با کوزهای آب دید درحالیکه آب از کوزه سرازیر شده و بر بدنش میریخت. حضرت از وی پرسید: برای چه کسی آب میبری؟ گفت: این آب را برای ابیعبدالله (ع) میبرم. آن حضرت (ع) دمی گریست
موارد ذکرشده نمونههایی از حقوق برادری ایمانی است که در قرآن بدان پرداختهشده است. برخی از جزئیات این کلیات نیز در روایات بهویژه رساله حقوق امام سجاد علیهالسلام بهتفصیل آمده است که این مقام جای ذکر آنها نیست.
آثار برادری ایمانی
از آثار برادری ایمانی که قرآن برمیشمارد میتوان به اجتناب از غیبت[20] و استغفار و طلب مغفرت در حق وی در هنگام دعا[21] اصلاح میان مؤمنان هنگام مشاجره و اختلاف[22] رعایت حقوق ایشان بهطور کامل[23] حسن معاشرت[24] و گذشت و عفو[25] اشاره کرد.
ابوالفضل عباس (ع) مظهر برادری
با نگاهی کوتاه به زندگانی پرفراز و برجسته ابوالفضل عباس (ع) میتوان وی را بهعنوان اسوه کامل و مظهر تمام برادری دانست. ازاینروست که در نزد مردمان، بهعنوان الگوی برادری شناخته شده است.
آن حضرت از همان آغاز کودکی در حق برادران خویش حقوقی را که قرآن و روایات برشمردهاند به بهترین وجه بهجا میآورد. در روایتی است که امیرمومنان (ع) حضرت عباس را در خردسالی با کوزهای آب دید درحالیکه آب از کوزه سرازیر شده و بر بدنش میریخت. حضرت از وی پرسید: برای چه کسی آب میبری؟ گفت: این آب را برای ابیعبدالله (ع) میبرم. آن حضرت (ع) دمی گریست و گفت: شما در کربلا همین کار را برای فرزندم انجام میدهی درحالیکه تشنه است و با تشنگی جان میدهد و به شهادت میرسد.[26] عباس (ع) در تمامی جنگها در کنار پدر و برادران خویش بود و مردانه ازامام حسن علیهالسلام دفاع میکرد.
امام علی (ع): همانا فرزندم عباس در کودکی علم آموخت و بهسان نوزاد کبوتر که از مادرش آب و غذا میگیرد، از من معارف فراگرفت.
مادر حضرت عباس نمونهای از محبین واقعی اهل بیت
وی در سال 26 هجری قمری از مادر گرامیاش فاطمه، دخت حزام بن خالد بن ربیعه بن عامر کلبی که کنیهاش (امالبنین) بود، زاده شد.چند سال پس از شهادت حضرت فاطمه سلاماللهعلیها بود که امیرالمؤمنین (ع) از برادرش عقیل که به اصل و نسب قبایل آگاه بود، درخواست کرد زنی را از دودمانی شجاع برای او خواستگاری کند و عقیل، فاطمه کلابیه (امالبنین) را برای آن حضرت خواستگاری کرد و ازدواج صورت گرفت.امیرالمؤمنین (ع) از این بانوی گرامی، صاحب چهار پسر به نامهای عباس، عثمان، جعفر و عبدالله شد. عباس (ع) از برادران دیگرش بزرگتر بود و هر چهار برادر به امام خویش، حسین (ع) وفادار بودند و در روز عاشورا در راه آن امام جان خود را نثار کردند.ارادت قلبی امالبنین (س) به خاندان پیامبر (ص) آن اندازه زیاد بود که امام حسین (ع) را از فرزندان خود بیشتر دوست میداشت؛ بهطوریکه وقتی به این بانوی گرامی خبر شهادت چهار فرزندش را دادند: فرمود: مرا از حال حسین (ع) باخبر سازید و چون خبر شهادت امام حسین (ع) به او داده شد، فرمود: رگهای قلبم گسسته شد، اولادم و هرچه زیر این آسمان کبود است، فدای امام حسین (ع).این علاقه او به امام حسین علیه السلام و کمال معنوی او در فرزندش حضرت عباس به شدت متبلور است .
دستپرورده علی (ع)
در روزهای کودکی عباس، پدر گرانقدرش چون آیینه معرفت، ایمان، دانایی و کمال در مقابل او قرار داشت و گفتار الهی و رفتار آسمانیاش بر وی تأثیر مینهاد. او از دانش و بینش علی (ع) بهره میبرد. حضرت درباره تکامل و پویایی فرزندش فرمود: ان ولدی العباس زق العلم زقا؛ همانا فرزندم عباس در کودکی علم آموخت و بهسان نوزاد کبوتر که از مادرش آب و غذا میگیرد، از من معارف فراگرفت.
پرورش در آغوش امامت و دامان عصمت، شالودهای پاک و مبارک برای ایام نوجوانی و جوانی عباس فراهم کرد تا در آینده نخل بلندقامت استقامت و سنگربان حماسه و مردانگی باشد. گاه که علی (ع) با نگاه بصیرت آمیز خود آینده عباس را نظاره میکرد، با لبخندی رضایتآمیز، سرشک غم از دیدگان جاری میکرد و چون همسر مهربانش از علت گریه میپرسید، میفرمود: دستان عباس در راه یاری حسین (ع) قطع خواهد شد.آنگاه از مقام و عظمت فرزندش در نزد خداوند چنین خبر میداد: پروردگار متعال دو بال به او خواهد داد تا بهسان عمویش جعفر بن ابیطالب در بهشت پرواز کند.فرزند پاکدل علی (ع) در مدت 14 سال و چهلوهفت روز که با پدر زیست، همیشه در حرب و محراب و غربت و وطن در کنار او حضور داشت.در ایام دشوار خلافت، لحظهای از وی جدا نشد و آنگاهکه در سال 37 هجری قمری جنگ صفین پیش آمد، باآنکه حدود دوازده سال داشت، اما در جنگ مشارکت جانانهای کرد.
امام زینالعابدین (ع) فرمود: خداوند حضرت عباس (ع) را رحمت کند که بهحق ایثار کرد و امتحان شد و جان خود را فدای برادرش کرد تا آنکه دودستش قطع شد
مقام عباس در نزد اباعبدالله (ع)
در مقام و منزلت ایشان در نزد برادران معصوم خویش امام حسن (ع) و امام حسین (ع) همین بس که در شب عاشورا، وقتی دشمن در مقابل کاروان امام حسین (ع) حاضر شد و در رأس آنها عمر بن سعد شروع به دادوفریاد کرد، امام حسین (ع) به حضرت عباس (ع) فرمود: برادر جان، جانم به فدایت! سوار مرکب شو و نزد این قوم برو و از ایشان سؤال کن که به چه منظور آمدهاند و چه میخواهند.[27]در این ماجرا دو نکته مهم وجود دارد یکی آنکه امام به حضرت عباس میفرماید: من فدایت شوم. این عبارت دلالت بر عظمت شخصیت عباس (ع) دارد، زیرا امام معصوم العیاذ بالله سخنی بیمورد و گزاف نمیگوید و نکته دوم آنکه، حضرت بهعنوان نماینده خود عباس (ع) را به اردوی دشمن میفرستد.روز عاشورا هنگامیکه حضرت عباس (ع) از اسب بر روی زمین افتاد، امام حسین (ع) فرمودند: «الان انکسر ظهری و قلت حیاتی» یعنی (اکنون پشتم شکست و چارهام کم شد). این جمله بیانگر اهمیت حضرت عباس (ع) و نقش او در پشتیبانی از امام حسین (ع) است.
حضرت عباس (ع) فرزند کسی است که آیه «و من الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله»[28] در شانش نازل شده است.
امام سجاد (ع) و حضرت عباس (ع)
امام زمان (ع)، در قسمتی از زیارتنامهای که برای شهدای کربلا ایراد کردند، حضرت عباس (ع) را چنین مورد خطاب قرار میدهند: السلام علی ابی الفضل العباس بن امیرالمؤمنین المواسی اخاه بنفسه، الاخذ لغده من امسه، الفادی له، الوافی الساعی الیه بمائه، المقطوعه یداه لعن الله قاتله یزید بن الرقاد الجهنی و حکیم بن طفیل الطائی.
امام زینالعابدین (ع) به عبیدالله بن عباس بن علی بن ابیطالب (ع) نظر افکند و اشکش جاری شد. سپس فرمود: هیچ روزی بر رسول خدا (ص) سختتر از روز جنگ احد نبود، زیرا در آن روز عموی پیامبر، شیر خدا و رسولش حمزه بن عبدالمطلب کشته شد و بعدازآن روز بر پیامبر (ص) هیچ روزی سختتر از روز جنگ موته نبود، زیرا در آن روز پسرعموی پیامبر جعفر بن ابیطالب کشته شد. سپس امام زینالعابدین (ع) فرمود: هیچ روزی همچون روز مصیبت حضرت امام حسین (ع) نیست که سی هزار تن در مقابل امام حسین (ع) ایستادند و میپنداشتند که از امت اسلام هستند و هریک از آنها میخواستند از طریق ریختن خون امام حسین (ع) به نزد پروردگار تقرب بجویند. آنان کار را تا به آنجا کشاندند که آن حضرت را از روی ظلم و جور و دشمنی به شهادت رساندند. آنگاه امام زینالعابدین (ع) فرمود: خداوند حضرت عباس (ع) را رحمت کند که بهحق ایثار کرد و امتحان شد و جان خود را فدای برادرش کرد تا آنکه دودستش قطع شد. لذا خداوند عزوجل در عوض، دو بال به او عطا کرد تا همراه ملائکه در بهشت پرواز کند، همانطور که به جعفر بن ابیطالب (ع) هم دو بال عطا فرمود و به تحقیق، حضرت عباس (ع) نزد پروردگار مقام و منزلتی دارد که روز قیامت همه شهدا به آن مقام و منزلت غبطه میخورند.
با توجه به روایاتی که از ائمه علیهمالسلام در شأن حضرت عباس (ع) رسیده و در آن به ایثار و فداکاری او در راه امام خویش تصریح شده است، بهروشنی، فضیلت و مقام آن بزرگوار آشکار میشود.
ایثار، خصلت اهلبیت
حضرت عباس (ع) فرزند کسی است که آیه «و من الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله»[28] در شانش نازل شد و از سلاله دودمانی است که اسوه ایثار و ازخودگذشتگی بودند و سوره هل اتی، درباره ایثار ایشان نازل شده است.
فداکاری، ایثار و جانبازی در اسلام و مکتب اهلبیت (ع) از جایگاه ویژهای برخوردار است؛ بهطوریکه امیر مؤمنان (ع) درجایی ایثار را برترین فضیلت اخلاقی میداند.
درجایی دیگر، علی (ع) ایثار را بالاترین عبادت معرفی میکند و غایت و هدف تمام مکارم اخلاقی را ایثار و ازخودگذشتگی میداند.
علی (ع) در قسمتی از نامه خود به حارث همدانی میفرماید: بدان که برترین مؤمنان کسی است که در گذشتن از جان و خانواده و مال خویش از دیگر مؤمنان برتر باشد.
حال در اینجا این سؤال مطرح میشود که مگر سایر شهیدان از جان خود نگذشتند، پس چه چیزی حضرت عباس (ع) را از سایر شهیدان متمایز میسازد؟
جواب این است که معرفت حضرت عباس (ع) از همه شهیدان والاتر و اطاعتش از امام خویش، کاملتر بود. بر اساس دیدگاه اسلام و مکتب اهلبیت (ع) آنچه اعمال نیک را از یکدیگر متمایز میسازد و ارزش اعمال را متفاوت میکند، همان معرفت و بینش و نیت شخص است و کلام پیامبر اسلام (ص) که فرمود: «ضربه علی یوم الخندق افضل من عباده الثقلین» شاید ناظر به این معنا باشد.
در ضمن روایاتی که در مورد ثواب و عقاب عمل به صورتهای گوناگون و متفاوت نقلشده، به این دلیل است که ثواب یا عذاب یک عمل معین، با توجه به معرفت و نیت عامل آن متفاوت میشود. بهعنوانمثال، ثواب زیارت امام رضا علیهالسلام در روایتهای معتبر به صور متفاوت نقل شده است و در بعضی روایات تصریحشده که این تفاوت ثواب، به دلیل تفاوت در معرفت اشخاص است.
آری حضرت عباس (ع) با کمال معرفت در راه دین و امام خویش جانبازی نمود و مراحل کمال و تعالی را طی کرد.