گزارش‌های تأثیرگذار  

در میان منابع اولیه و متقدم، همگی یقیناً شایسته اعتماد نیستند و از نظر ارزش و اعتبار نیز در یک رتبه قرار ندارند. به هر شکل مقتلی مانند ابومخنف در قرن دوم و سوم و چهارم تقریباً نزد همهٔ ارباب تاریخ و سیره نگاری منبع اصلی به شمار رفته و برای نگارش بسیاری از کتب تاریخی و مقتل‌های مستقل از آن استفاده شده و چونکه فضای مطالبش به شکل روایتی داستانی بیان شده، از سوی قصه گویان تغییرات بسیاری در آن گزارش‌ها بوجود آمده و عناصر داستانی مثل تصویر سازی از جزئیات بعضی وقایع، پر رنگ کردن جنبه‌های عاطفی، اغراق در برخی جنبه‌ها، تکیه زیاد بر رؤیا‌پردازی نه رؤیاهایی که منشأ صادقه بودن از آن حکایت می‌کند و دیگر موارد بدان اضافه شد. بیشتر مقاتلی که از قرن ششم به بعد نگاشته شد، صورت داستانی روایت ابومخنف از عاشورا است نه ابومخنف اصلی؛ لذا ارزش این کتاب نزد مورخین و حتی علمای فقه اهل بیت همچون محدث نوری و محدث قمّی از اعتبار افتاد و فرموده‌اند بر مطالبی که فقط در ابومخنف است و در منبع دیگری وجود ندارد نمی‌شود تمسک و در ‌‌نهایت نقل آن کرد.[1] پس از مقتل ابومخنف، گزارش ابن سعد در کتاب «الطبقات الکبری» از دیگر گزارش‌های تأثیرگذار و مهم به شمار می‌آید که بین بیشتر محدثان اهل سنت و مخالفان مکتب عاشورا و اهل‌بیت به خصوص تاریخ نگاران شام و مغرب، از ابن عساکر به بعد مورد توجه قرار گرفته در حالیکه مقتل ابومخنف در عراق و شرق بیشتر مورد توجه بوده است. گزارش ابن سعد در تحریف عاشورا و نکوهش از قیام حضرت سیدالشهدا (ع) است که بسیار مورد توجه ابن تیمیه و وهابیون قرار گرفته است. امروزه تصور مردم و شیعیان بزرگوار از نهضت حماسه و عرفان حضرت امام حسین (ع) به خصوص در مجلس و محافل برگزاری عزادری حضرتش برگرفته از کتبی همچون روضه الشهدای کاشفی، منتخب طریحی و امثال این کتاب‌هاست که نقد و بررسی این کتب که پس از قرن دهم به رشتهٔ تحریر درآمده خود معرکه آراء و اقوال است و پر است از ردّ‌ها و اثبات‌ها، نقض‌ها و ابرام‌ها که در جای خود نوشتهٔ مستقلی می‌طلبد.

کتبی که مستقلاً پیرامون عاشورا نگاشته شده (منابع مستقل) و یا پیرامون تاریخ است، حال تاریخ زمان‌ها و اعصار یا تاریخ زندگانی ائمه و در خلال مطالب آن‌ها پیرامون امام حسین (ع) هم مطالبی را دارند (منابع غیر مستقل)، به چند شکل نگاشته شده‌اند:

 

1. گزارش‌های تاریخی

برخی از این کتب، گزارش‌ها تاریخی هستند؛ یعنی مؤلف فقط تاریخ را تألیف کرده است و آنچه را که رخ‌داده نوشته و تجزیه‌وتحلیل نکرده است. حال یا همگی را با ذکر سند آورده یا برخی از مطالب را با ذکر سند و سند برخی را نیز حذف نموده است، که از میان آن‌ها به مقتل ابومخنف که عمدتاً مطالبش را از دو واقعه نگار جنگ به نام‌های حمید بن مسلم (خبرنگار لشکر عمر سعد) و عقبه بن سمعان غلام رباب (خبرنگار لشکر امام) می‌شود اشاره کرد که اصل این کتاب که متأسفانه در دسترس نیست گزارش دقیقی است از ترسیم واقعه‌ی عاشورا و کار ابومخنف شاهکار تاریخی است. از دیگر کتب تاریخی می‌توان به اخبار الطول ابوحنیفه‌ دینوری (متوفای 282) نام برد که گزارشی تاریخی توصیفی از قیام عاشورا است ولی در مقتلش از کتاب ابومخنف که یک قرن و نیم قبل از او می‌زیسته بسیار استفاده کرد. از دیگر کتب تاریخ احمد بن ابی یعقوب معروف به تاریخ یعقوبی (متوفای 284) است که البته گزارش وی بسیار موجر و کوتاه است و تمام مطالب واقعه از ابتدای خروج امام از مدینه تا اسارت اهل‌بیت در کوفه و شام را ندارد و مختصر است. کتاب بعدی از محمد بن جریر طبری است، یعنی همان تاریخ طبری مشهور که از ابومخنف گرفته و کامل‌تر از او نیز هست. مقاتل الطالبین ابوالفرج اصفهانی (متوفای 357)، الارشاد شیخ مفید (متوفای 368) و اعلام الوری از امین الاسلام طبرسی (متوفای 548) نیز از کتب تاریخی و واقعه نگاری عاشورا هستند با تمام محسنات و معایبی که در آن‌ها وجود دارد , کار پژوهشی می‌طلبد.

 

2. گزارش‌های داستانی

از اواخر قرن سوم هجری تا عصر حاضر جریان مقتل نگاری به سبک داستانی درآمد همه این کتب دارای دو خصوصیت مشترک هستند: نخست اینکه مطالب آن‌ها دارای منبع مشخص مکتوب یا شفاهی نیست و منابع آن‌ها نقل به معنا و مضمون است. دوم اینکه چون این کتب به شکل داستانی مقتل امام را توصیف و بیان کرده‌اند در برخی موارد و در بعضی از این کتب به لحاظ سبک و نوشتاری که دارند دچار اغراق، تصویرگری، بعضاً تخیل گرایی و بسط دادن مطالب جزئی شده‌اند. لازم به ذکر است این مقاله درصدد معرفی سبک‌های نوشتار مقاتل است و در پی ردّ کتابی یا تأیید مطالب هیچ مقتلی نیست. چراکه این‌گونه مقاتل همان‌گونه که معرفی خواهند شد دارای ارزش‌های فراوانی در زمینه‌ی مقتل امام حسین علیه‌السلام هستند. هر چند مطالب آن‌ها نیاز به یک واکاوی و پژوهش و گاهی تأملات تاریخی نیز دارد. اصولاً گزارش‌های داستانی تفاوت‌هایی با هم داشته و همگی به یک طریق نگاشته نشده است به‌عنوان مثال مقتل ابومخنف که اصل آن نوشتار کتاب تاریخی است، بعدها به مرور زمان مطالب و روایات دیگری توسط افرادی که غالباً واعظان شهرها و محله‌ها بودند به آن افزوده شد و از طرفی مطالب اولیه و اصلی که تاریخ صرف بود، نقل به معنا ارائه می‌شد و گاه نظم مطالب آن به هم می‌خورد یا بخش‌هایی از آن فراموش یا جابجا و یا اشتباه نقل می‌شد در نتیجه این مقتل تاریخی از صافی ذهن‌های بسیاری عبور کرده و بخش‌هایی از خود را از دست داده و بخش هایی نیز بدان اضافه شده است؛ لذا دیگر از سبک تاریخی به سبک داستانی درآمد و روانه‌ی بازار تصنیف کتاب شد. اینک به طور اجمال و صرفاً جهت آشنایی با این سبک به معرفی این کتب پرداخته می‌شود:

امّا منصفین شیعی مقتل امام حسین چه اغراضی در ارائه‌ی این کتب در طول تاریخ داشته‌اند؟ شاید از یک زاویه و از یک دریچه بتوان این کتاب‌ها را به 4 نوع عرفانی، سیاسی، کلامی و عاطفی تقسیم کرد

الفتوح از ابن اعثم کوفی (متوفای 314) یکی از مفصل‌ترین و مهم‌ترین گزارش‌های داستانی از واقعه‌ی قیام امام حسین (ع) است و در چارچوب مقتل ابومخنف نوشته شده. البته در مطالبش حذف و اضافاتی نسبت به ابومخنف دارد و منابع استخراج مطالبش را نیز ذکر نکرده است. برخی از مطالب مثل گفت و گوی عبدالله بن عمر و ابن عباس با امام حسین در مکه،[2] نامه عبدالله بن جعفر به امام حسین[3] و برخی موارد دیگر تاریخی امام حسین که به اشتباه ابن اعثم آن‌ها را نقل کرده از مفردات و تگ نگاری‌هایی است که فقط در الفتوح می‌توان یافت که باز البته کلام در تأیید یا ردّ این‌ها نیست.

از کتب دیگر مقتل نگاری به سبک داستانی مقتل الحسین خوارزمی (متوفای 568) است. جلد اول این کتاب مناقب و فضائل پنج تن آل عبا است و جلد دوم آن مقتل حضرت سیدالشهدا و مباحث تاریخ مختار ثقفی است. البته این کتاب در خیلی از موارد مطالب را با ذکر سند می‌آورد و پاره‌ای را نیز مثل بقیه کتب مقتلی، داستانی بدون سند یعنی با حذف سند آورده است. مهم‌ترین عیب و مشکل مناقب خوارزمی عنوانی است با نام «فضیلت روز عاشورا» که خوارزمی با ذکر احادیثی که مستقیماً از محدثان و با ذکر سند و محلی که این احادیث را در آن‌ها شنیده است نقل می‌کند. از اغراق‌هایی که درباره‌ی فضائل روز عاشورا در این احادیث وجود دارد معلوم می‌شود که این روز را به‌عنوان یک روز مقدس و عید قلمداد کرده. به‌عنوان مثال نقل می‌کند هر کس در روز عاشورا برای اهل‌وعیال خود دنبال کسب برود خداوند در طول سال برای او گشایش رزق قرار خواهد داد در حالی که شیعه روایاتی[4] در مذمّت تکسّب در روز عاشورا و کراهت آن دارد و یا اینکه گفته ولادت حضرت زهرا و امام حسن و امام حسین در روز عاشورا بوده و بسیاری موارد دیگر. چنین مطالبی کاملاً منافات با فرازهایی از زیارت عاشورا مثل «و هذا یوم فرحت به آل زیاد و آل مروان» و روایات فوق و تفکر عاشورائی شیعیان دارد و ساختگی بودن این احادیث کاملاً واضح و مشهور است. البته خود خوارزمی کلامی در توجیه نقل این احادیث دارد و حقیقت داشتن و اثبات چنین احادیثی را باعث کرامت اهل‌بیت و فضیلت بیشتر برای سیدالشهدا می‌داند ولی غافل از این نکته شده که چنین احادیثی در ادبیات شیعی یقیناً کذب محض است به هر شکل به نظر نمی‌رسد که وی عمداً و در راستای هدف بنی‌امیه این احادیث را آورده باشد. چون برخی پیرامون مذهب او قائل هستند که شیعه‌ی 4 امامی بوده، پس شاید بتوان گفت وی ناخواسته و بدون غرض بنی‌امیۀ و بنی مروانی در توجیه آوردن این مطالب گفته است: مصیبت اهل‌بیت رسول خدا در این روز قرار داده شد تا برای آن‌ها کرامت و برای جهادشان فضیلتی باشد و نیز ثواب عمل آن‌ها بیشتر و درجاتشان عالی‌تر و عذاب قاتلین و دشمنانشان بزرگ‌تر باشد و لعن خداوند بر پیروان دشمنان اهل‌بیت تا روز قیامت شدیدتر و با دوام تر باشد، پس این روز را بر روزهای دیگر برتری دارد.[5] کتاب دیگری که سبک مقتل داستانی دارد، روضه الواعظین فتال نیشابوری است که خود در آن تصریح می‌کند که اسناد روایاتش را نیاورده و به جهت اختصار حذف کرده است. کتاب بعدی مناقب آل ابی‌طالب از محمدعلی ابن شهرآشوب سروی مازندرانی (متوفای 588) است که همیشه مورد توجه شیعیان و استناد علما بوده است شاید بتوان گفت بعد از ارشاد شیخ مفید این کتاب بیشترین توجه را به خود جلب کرده است. به عقیده‌ی برخی از علما ابن شهرآشوب برای نوشتن «مناقب» هزار کتاب در باب منقبت و فضائل اهل‌بیت در اختیار داشته است.[6] ابن شهرآشوب منابع خود را در زندگی هرکدام از ائمه ذکر کرده ولی درباره مناقب امام حسین و سپس مقتل امام مطالب را نقل به معنا و با اختصار بیان کرده و لذا کتابش داستانی به‌حساب می‌آید. کتاب دیگر به همین سبک در حوزه عاشورا پژوهی در قرن 7 به رشته تحریر درآمد که هم نویسنده آن مشهور و هم کتاب جزء مشهورترین و پر ترجمه‌ترین و پرشمارترین کتب مقتلی است و آن لهوف مرحوم سید بن طاووس است.بسیاری از مطالب مرتبط با مقتل بحارالانوار  از این کتاب آورده شده است. از نقاط قوت این کتاب می‌توان یکی به نقل دقیق و کامل خطبه‌های امام سجاد و خطبه‌های حضرت زینب در کوفه و شام و همچنین خطبه‌های فاطمه دختر امام حسین در کوفه اشاره نمود و دیگری اغراق نکردن در بیان حوادث روز عاشورا؛ لذا کتاب لهوف , کتاب  تحریفی، آمیخته به دروغ و خرافه نیست، هر چند مطالبی مثل بحث اولین اربعین و برخی مطالب دیگر آن جای تأمل دارد که بحث اربعین را خود سید بن طاووس در کتاب اقبال الاعمال خود تصحیح نموده است[7] به ضرس قاطع لهوف معتبرترین کتاب مقتل نیست لکن هجمه‌هایی که اخیراً علیه این کتاب توسط برخی صاحبان آثار در باب مقتل امام حسین وارده شده هم شایسته نیست که آن را از درجه‌ی اعتبار تا حدود زیادی انداخته و شاید بتوان گفت در نهایت این کتاب را غیر معتبر معرفی می‌کنند. از دیگر کتب داستانی، کتاب مثیرالاحزان از ابن نمای حلّی (متوفای 645) که منبع بحارالانوار علامه مجلسی و منتهی الامال محدث قمّی است. همچنین کشف الغمه فی معرفه الائمه از علی بن عیسی اربلی که در مناقب اهل‌بیت این کتاب کم نظیر است و مورد تمجید اهل سنت نیز قرار گرفته است و منبع مطالبش همگی از اهل سنت است[8] و از تذکره الخواص سبط ابن جوزی (متوفای 654)، روضه الشهدای ملا حسین کاشفی که آن را به فارسی نوشته و معرکه‌ی اقوال است، می‌توان نام برد.

 

3. گزارش‌های هدفمند

نوعی از گزارش‌ها ارباب مقاتل در پی القای هدفی نگاشته شده‌اند؛ یعنی این‌ها چه مقتل باشند چه تاریخی باشند که در ضمنش مقتل الحسین هم گنجانده شده باشد، به هر حال عمداً و برای تفسیر، تحلیل و توجیه قیام امام حسین نگاشته شده‌اند. چنین کتبی بنا به غرض و هدف نویسنده که یا تفکر امامی است یا تفکر خلفائی، هم بین شیعیان و هم در میان اهل تسنن وجود دارد. امّا منصفین شیعی مقتل امام حسین چه اغراضی در ارائه‌ی این کتب در طول تاریخ داشته‌اند؟ شاید از یک زاویه و از یک دریچه بتوان این کتاب‌ها را به 4 نوع عرفانی، سیاسی، کلامی و عاطفی تقسیم کرد؛ و صد البته با نگاهای دیگر نیز می‌شود تقسیمات دیگری ارائه نمود. نگاه عرفانی از عاشورا را یا در رها شدن امام از بعد تن و جسم با شهادت، یا در محوریت عشق استوار بودن امام می‌توان جستار کرد. در نگاه سیاسی به عاشورا نیز بحث تحلیل انتحاری بودن قیام امام یا قیام برای تشکیل حکومت و ... است که موضوع بحث مقاله نیست. نگاه کلامی نیز سعی در مقدر بودن حادثه کربلا دارد و در منابع شیعی و سنی، روایات فراوانی در این زمینه وجود دارد که غالب آن‌ها کاملاً با مبانی اهل‌بیت همخوانی دارد و برخی از آن‌ها نیز عقل ستیز و منافی مذهب جعفری است. بحث در این قسمت هم در مقاله‌ی اهداف قیام امام از منظر علمای شیعه آورده شد. نگاه عاطفی، نوعی گزارش هدفمند است که بیشتر به بحث بکاء و گریستن بر امام حسین می‌پردازد که یقیناً مستحب مؤکد و در جای خود بسیار قابل دفاع است. هر چند کتبی که در این زمینه تصنیف شده عموماً از دوره قاجار به بعد است و قوت و علمیت لازم را در بسیاری از این‌ها نمی‌توان یافت. هر چند همگی آن‌ها را با تمام مطالب مندرج در آن‌ها ردّ کنیم هم منصفانه نیست؛ لذا این کتب ارزش پژوهش و بازنگری دارند که به حمدالله تألیفاتی در این زمینه توسط مورخین معاصر تولید شده است و جای کار بیشتری نیز دارد.

 

4. گزارش‌های جامع

گزارشی است که مطالب همه‌ی گزارش‌ها یا بیشتر آن‌ها را در خود جای داده است. این نوع گزارش‌ها از قرن یازدهم و با کتاب شریف بحارالانوار علامه مجلسی (متوفای 1111) شروع شده و با العوالم الحسین شیخ عبدالله بحرانی، ناسخ التواریخ میرزا محمد تقی کاشانی معروف به سپهر (متوفای 1297)، نفس المهموم محدث قمّی، مع الرکب الحسینی پیگیری و ادامه داده شده و در سال‌های اخیر نیز موسوعه الامام الحسین، یا همان تاریخ امام حسین در مجلدات فراوانی چاپ و در حال تکمیل است. این کتب چون خودشان منبع به‌حساب نمی‌آیند لذا بیشتر برای محققان و عاشورا پژوهان بسیار کارگشا است ولی برای عامه‌ی مردم بعضاً مشکل آفرین و در برخی موارد گیج کننده بوده و خواننده را دچار تناقض بینی در اقوال می‌کند؛ و برخی از این کتب مثل ناسخ التواریخ نیز معبر و منبعی برای نشر مطالب ضعیف می‌شوند.

 

نتیجه‌گیری

هدف مقاله معرفی منابع و دسته بندی طبقه کتب مقتل امام حسین است؛ لذا در این راستا بایستی گفت: تا قرن پنجم هجری بر اساس روایت ابومخنف نگاشته شده است مثل تاریخ طبری، ارشاد شیخ مفید، کامل ابن اثیر و تاریخ یعقوبی اما در کنار آن از قرن چهاردهم هجری به بعد شاهد جریان و سبک نگارشی هستیم، با عنوان «سبک داستانی». این سبک موارد مثبت و منفی دارد و نمی‌توان گفت داستانی بودن آن‌ها دلالت بر تخیلی بودن مطالب آن‌ها دارد، بلکه هرکدام دارای نقاط قوت زیادی هم هستند. مثل لهوف و مثیرالاحزان و مناقب ابن شهرآشوب.

امّا کتب زمان قاجار دارای تأملات بسیاری می‌باشند و یقیناً از منابع اولیه به‌حساب نمی‌آیند، به خلاف مقتل اصلی ابومخنف که البته در دست نیست یا تاریخ طبری یا یعقوبی که این‌ها منابع دسته اول هستند و در کتب قاجار به بعد کتاب منتهی الامال از محدث نوری محققانه و با دقت بیشتری نگاشته شده است.