به تومی اندیشم ای افلاکی خاک نشین. یادت به خیر درهمهمه ی مسجد کوفه که میفرمودی از من بپرسید پیش از آنکه مرا نیابید.[1]
معلم بزرگ بشریت به زبان آمده پرسشکننده میجوید، بپرسید، سؤال کنید پیش از آنکه این دریای بیانتهای دانش و معرفت را به حسرت دیدار بنشینید. درب مدینه العلم[2] به بلندای ابدیت ایستاده و ظرفیتی سترگ برای دانستن میطلبد. همو که به راههای آسمان آشناتر از راههای زمین است.[3]
بهراستی از آغاز تا پایان هستی کدام دانای رازی را یارای به زبان آوردن چنین کلامی است؟
یادت به خیر در هجوم بیرحمانه کافران به ربودن خلخال از پای زنی یهود که مرگ را پس از شنیدن این خبر شایستهی ملامت نمیدانستی.[4] یادت به خیر در ازدحام استقبالکنندگان الانبار و اعتراض جاودانهات که بر تارک تاریخ میدرخشد و از کار بیهوده نهی میکند.[5]
یادت به خیر ای بهترین پدر دنیا که با رفتار بینظیرت، بهترین معلم دنیا شدی و هنوز که هنوز است زمین، داشتن دوبارهات را به آرزو نشسته است. این افتخار ما را بس که فرزندان توییم.[6]
کجاست انبان گندمی که به دوش میکشیدی و در پی حمایت از محرومان، خواب به چشمانت حرام گشته بود. کجاست خیبر افکنی که اشک میبارید و یتیم بر دوش میگرفت؟
آن جان گرامی را که فدای نبی مکرم صلواتاللهعلیه و آله نمودی خود بهترین معلم ایثار است.[7]
و آن سه شب پیاپی که همراه با عزیزان روزهدارت با آب روزه گشودی و ماحضر سفره را به یتیم و اسیر و فقیر بخشیدی خود والاترین درس زندگی برای بنیآدم است.[8]
و یگانه کلام دلنشینت گواهی بس روشن بر شکوه تعلیمات جاودانهی توست که در نهجالبلاغه بهافتخار جای گرفته است.
هماره مشی و منش تو آویزه گوش و مصباح روشن راهمان خواهد بود.
خوشآمدی و به زمین تیره ما صفا بخشیدی. بهیقین هر جا سبز است به یمن گامهای سبز توست.
و چه زیباست نوید آمدنت.
ای معلم بشریت و پدر خوبیها اینک کعبه به احترام قدومت آغوش میگشاید.
مبارک باد بر ما قدوم پدر تربت اعلای کرب و بلا بهشت روی زمین .
مبارک باد بر ما حضور پدرشهیدان کرب وبلا، افتخار کائنات.
مبارک باد بر ما قدوم پدر زینب کبری ـسلام الله علیهاـ بزرگ بانوی کرب و بلا زینت دوش پدر.
مبارک باد بر ما قدوم یگانه معلم ناب هستی .
جان عالمی به فدای مقدمت مولا.
[1] نهجالبلاغه خطبه 189
[2] پیامبر اکرم«صلیالله علیه و آله و سلم» که فرمودند: أَنَا مَدِینَهُ الْعِلْمِ وَ عَلِیٌّ بَابُهَا فَمَنْ أَرَادَ الْعِلْمَ فَلْیَأْتِ الْبَابَ
بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار،باب مدینه العلم و الحکمه، ج 40، صص 200 ـ 207
[3] نهجالبلاغه خطبه 189
[4] نهجالبلاغه فیض الاسلام خطبه 27.95
[5] نهجالبلاغه - خطب الإمام علی (ع) - ج 4 - ص 10 (باب ما قاله لدهاقین الأنبار عندما ترجلوا له) چاپ دار الذخائر - قم - ایران
در حالی که عدهای از دهقانهای انبار ( شهری در عراق) حضرت را دیدند پس به دنبال حضرت پیاده به راه افتادند و در جلوی حضرت به هم فشار میآوردند ، حضرت فرمودند : چه میکنید؟ پس جواب دادند عادتی است از ما که با آن امرای خودمان را تعظیم میکنیم .
پس حضرت فرمودند : قسم به خدا امرای شما از این کار شما هیچ سودی نمیبرند .و شما با این کار خودبهخود سخت میگیرید در دنیای خودتان و در آخرت هم خود را بهسختی میاندازید چقدر زیانآور است سختی که به دنبال آن عذاب باشد و چقدر سودآور است راحتی که بعدازآن امان از آتش باشد
[6] رسول خدا صلیالله علیه و آله فرمود:من و علی دو پدر این امت هستیم ( بحارالانوار 16 95 باب 6)
[7] اشاره به ماجرای لیله المبیت . لیله المبیت شبی است که سران قریش تصمیم گرفتند در آن شب محمد صلیالله علیه و آله را به قتل برسانند، ولی علی علیهالسلام بهجای ایشان در بستر آن حضرت خوابید و نقشه قریش به سرانجام نرسید
[8] «و یطعمون الطعام على حبّه مسکینا و یتیماً و اسیراً انّما نطعمکم لوجه اللّه لانُرید منکم جزاءً و لاشکوراً سوره ی انسان ایه 8 و 9»