شهادت امام حسین (ع)را بهراستی باید نهتنها نقطه عطف تاریخ شیعه بلکه بشریت برشمرد. تاریخی که مملو از بیعدالتیها، فسادها، ظلمها و پایمال شدن حقوق انسانها است؛ تاریخی که از آغاز آن در فرزندان حضرت آدم ظهور و نمود یافت و تا ظهور منجی خود یعنی قایم آل محمد -عجلاللهتعالیفرجهالشریف-ادامه خواهد یافت.
با بعثت پیامبر گرامی اسلام (ص) و نزول دین مبین اسلام در جهان رویکرد بشریت به حیات و زندگانی شکل تازهای به خود گرفت و تعالیمی از جانب خداوند بر زبان محمد (ص) جاری شد که این آموزهها نجاتگر و رهاییبخش بشر از ظلمتهای درهمپیچیده بود و راهکارهای رسیدن انسان به سعادت دنیوی و اخروی را در پیش پای انسانها قرار میداد اما چرا با پایان زندگانی مبارک نبی مکرم اسلام (ص) این طریق مبارک دچار رکود و ایستایی شد؟ چرا مسلمانان آن روزگار به دستورات و اوامر پیامبرشان پشت کرده و دین را در مسیر دیگری قراردادند؟ پسازاین رخداد و خطر فراموششدن حقایق دین مبین اسلام آیا نیاز نبود تا شخصی از خاندان پیامبر اسلام (ص) و از جانشینان به حقش در مقابل آن بایستد و با از بین رفتن دین اسلام که معاویه بر از بین بردن آن قسم یادکرده بود، مقابله کند؟ بله بهدرستی که شهادت سیدالشهدا(ع)را باید زیباترین شهادت برای حفظ دین دانست.
بیشک شهادت و اسارت آل الله (ع)در واقعه کربلا سرآغاز زندگی جاوید اسلام و سبب رسوایی نفاق پیشگانی بود که در اندیشه و عمل، مصمم به نابودی اسلام بودند و پیوسته برای محو اساس وحی میکوشیدند.
شهادت سید مظلومان و هواخواهان قرآن در عاشورا سرآغاز زندگی جاوید اسلام و حیات ابدی قرآن کریم بود؛ آن شهادت مظلومانه و اسارت آل الله(ع)تخت و تاج یزیدیان را که با اسم اسلام، اساس وحی را به خیال خام خود میخواستند محو کنند، برای همیشه به باد فنا سپرد و آن جریان، سفیانیان را از صحنه تاریخ کنار زد.
آری، در آن زمانی که بنیاد روانی و اخلاقی مردم درهمریخته و ویرانشده بود و این ویرانی شامل رهبران مسلمین و بزرگان آنان نیز شده، امام حسین (ع)یگانه درمان آن حالت بیمارگونه را که در مجتمع مسلمانان موردقبول واقعشده بود، در قیام آشکار و فریاد در آن سکوت مرگبار دید. لذا آن حضرت با خون پاک خود و فرزندان و یارانش و با همه اعتبارات احساسی و تاریخی، حتی شمشیر و عمامه جدش رسول خدا (ص) وارد مبارزه گردید تا همه روزنهها و راههای توجیه را فروبندد.
سیدالشهدا (ع)نیک دریافته بود که وجدان شکستخورده و اخلاق پست امت را نمیتوان بهوسیله رویارویی ساده دگرگون ساخت، ازاینرو با قیام و شهادت خویش دیری نپایید که اخلاق هزیمت و فرار را به نیرویی عظیم درآورد و اخلاق جدیدی بهجای آن جایگزین نمود. بهراستی شهادت حسین بن علی (ع)تأثیر ژرف و شگرفی بر شیعیان ساکن و ساکت بجای گذاشت و سرنوشت غمانگیز نواده پیامبر اکرم (ص) عواطف اخلاقی و مذهبی مردم را به هم ریخت.
در اثر قیام و شهادت امام حسین (ع)موجی در روح مسلمین به وجود آمد، حمیت و عزت، شجاعت و صلابت به وجود آمد و احساسات بردگی و اسارتی که از اواخر حکومت عثمان و تمام دوره معاویه بر روح جامعه اسلامی حکمفرما بود، تضعیف شد و ترس آنها را فروریخت، خلاصه، اباعبدالله (ع)به اجتماع اسلامی شخصیت داد.
کربلا و قیام سیدالشهدا (ع)نمایشگاه اخلاق عالی اسلامی و انسانی با همه صفات و طراوت آن بود و این اخلاق را نه به زبان که در عمل به خون پاک خویش بر صفحه ماندگار تاریخ به ثبت رسانید.
حیات و جاودانگی اسلام مرهون فداکاری سید مظلومان و ایثار و ازخودگذشتگی اصحاب و اهلبیت آن بزرگوار و تجدید هرساله خاطره عاشوراییان و برپایی مجالس و محافل حسینی است.
از عاشورا چه درسی باید گرفت؟
نسل امروز و آینده هنوز تشنه فضیلت و عدالت است و به دلیل سرخوردگی از تباهیها به دنبال آرمانشهر اسلامی میگردد. اینان به نیرومندی و توانایی خویش برای به دست آوردن دنیایی بهتر و درنتیجه رستاخیزی مطلوب میاندیشد. جوان امروز در تلاش است تا از فرهنگ و ارزشهای اسلامی انسانی بهصورت بهینه بهره گیرد. این تفکر حیاتیترین، اندیشهای است که میتواند به بالندگی جامعه جوان امروز و آینده مدد رساند.
شجاعت سیدالشهدا (ع)نهتنها همان زور بازو و قدرت و قوت بدنی و علم و آگاهی آن حضرت به آیین جنگ و نبرد و مدیریت و فرماندهی و به خاک انداختن دلیران و دلاوران صحنه کارزار بود، بلکه تمام اینها از روح قوی و شخصیت بلند و حیات اعتقادی و اسلامی او نشأت میگرفت. وقتی از او میپرسند از پیامبر (ص)حدیثی که خودت شنیده باشی نقل کن، میفرماید: «ان الله یحب معالی الامور و یبغض سفسافها» خداوند کارهای بلند و گرامی را دوست میدارد و کارهای پست و زبون را دشمن میدارد.
در این روایت امام حسین (ع)که از جد بزرگوارش نقل میکند، معلوم میشود روح بلند امام با امور پست جسمی سروکار ندارد، سروکارش با معانی عالی و بلند و باعظمت است. از دیدگاه اسلام همه حماسههای نژادی و قومی مذموم است و آن حماسهای در اسلام ممدوح و پسندیده است که بر اساس عزتنفس، کرامت نفس، آزادمنشی و استقلال فرهنگی و اعتقاد دینی باشد و ننگ و ذلت و انحطاط و پستی را تحمل ننماید.
رمز پیروزی حسین (ع)چه بود؟
سیدالشهدا(ع) با الهام از آیات حماسی قرآن هم چون آیه شریفه «لله العزه ولرسوله و للمومنین» و آیه «لن یجعل الله للکافرین علی المومنین سبیلا» و با استفاده از زندگی حماسی و سیره عملی رسول خدا (ص) و امیرالمؤمنین -علیهالسلام -و حماسههای زهرای اطهر-سلاماللهعلیها- و امام حسن مجتبی (ع)به احیای انسانهای مرده زمان پرداخت و شخصیت معنوی مسلمانان را بیدار کرد و اسلام را تجدید حیات بخشید و در ملت اسلام در تمامی قرون و اعصار حماسه و غیرت ایجاد کرد، حمیت و شجاعت و سلحشوری به وجود آورد و برای تمام نهضتها و انقلابهای دنیا سوژه و سرمایه بینظیری شد و به آنها آموخت که ترسها، زبونیها، بردگیها، چاپلوسیها، بیگانهپرستیها، همه و همه مولود از دست دادن خوی فطری و شخصیت انسانی است.
به خاطر همان تعالیم عاشورایی است که هنوز شعارهای حماسی و پیامهای بلند آن به گوش اهلدل میرسد که میفرمود: «الموت اولی من رکوب العار و العار اولی من دخول النار انا الحسین بن علی آلیت ان لا انثنی احمی عیالات ابی امضی علی دین النبی»، مرگ بهتر از پذیرفتن ننگ است و پذیرفتن ننگ بهتر از قبول آتش سوزان جهنم است. من حسین فرزند علی هستم، سوگند یادکردهام که در مقابل دشمن سر فرود نیاورم. من از اهلوعیال پدرم حمایت میکنم و در راه آیین پیامبر کشته میشوم.
روحیه حماسی است که باعث میشود انبیاء الهی برای اجرای عدالت اجتماعی کوچکترین سازشی با مترفین و کفار نداشته باشند.
همین حماسههای صادقانه و مخلصانه بود که یک جاذبه واقعی و حقیقی در قلوب مردم مؤمن جهان ایجاد کرد که حرارت و سوزش آن هرگز به سردی نمیگراید و در زیر این آسمان کبود نمیتوان نهضت و انقلاب اصلاحی را پیدا کرد که با حماسههای جاوید عاشورا آشنا نباشد.
بزرگان تاریخ و اذعان به بزرگی سیدالشهدا(ع)
نهضت امام حسین (ع)از نادرترین رخدادهایی است که تفکر انسانها را به خود معطوف داشته و در تاریخ اسلام، ارزش والایی دارد. شهادت حسین بن علی (ع)حیات تازهای به اسلام بخشید، خونها را به جوش آورد و تنها را از رخوت خارج ساخت. امام حسین (ع)با حرکت قهرمانانه خود، روح مردم مسلمان را زنده کرد.
آنچه امت اسلامی از زمان وقوع این حادثه عظیم تا امروز بر آن متفق است، این است که انقلاب کربلا هیبت و ابهت اسلام را که به علت حاکمیت فرمانروایان ضعیفالنفس و تحقیر ارزشها و مقدسات دینی رو به افول گذارده بود، احیا کرد. حرکت امام حسین (ع) حرکتی است مستمر برای همه نسلها و همه عصرها.
بسیاری از بزرگان سیاست و علم درباره عاشورا اظهارنظر کردهاند. از آن جملهاند:
«ماهاتما گاندی» (رهبر استقلال هند): من زندگی امام حسین (ع) آن شهید بزرگ اسلام را بهدقت خواندم و توجه کافی به صفحات کربلا نمودم. بر من روشن است که اگر هندوستان بخواهد یک کشور پیروز گردد، باید از سرمشق امام حسین (ع)پیروی کند.
«محمدعلی جناح» (بنیانگذار جمهوری اسلامی پاکستان): هیچ نمونهای از شجاعت، بهتر از آنکه امام حسین (ع)ازلحاظ فداکاری و تهور نشان داد، در عالم پیدا نمیشود. به عقیده من تمام مسلمین باید از سرمشق این شهیدی که خود را در سرزمین عراق قربانی کرد، پیروی نمایند.
«چارلز دیکنز» (نویسنده معروف انگلیسی): اگر منظور امام حسین (ع)جنگ در راه خواستههای دنیایی بود، من نمیفهمیدم چرا خواهران و زنان و اطفالش به همراه او بودند؟ پس عقل چنین حکم مینماید که او فقط به خاطر اسلام، فداکاری خویش را انجام داد.
«توماس کارلایل» (فیلسوف و مورخ انگلیسی): بهترین درسی که از تراژدی کربلا میگیریم، این است که حسین (ع)و یارانش ایمان استوار به خدا داشتند. تفوق عددی در جایی که حق با باطل روبرو میشود و پیروزی حسین (ع)با وجود اقلیتی که داشت، باعث شگفتی من است.
«ادوارد براون» (مستشرق معروف انگلیسی): آیا قلبی پیدا میشود که وقتی درباره کربلا سخن میشنود، آغشته با حزن و الم نگردد؟ حتی غیرمسلمانان نیز میتوانند پاکی روحی را که در این جنگ اسلامی در تحت لوای آن انجام گرفت، انکار کنند.
«فردریک جیمس»: درس امام حسین (ع)و هر قهرمان شهید دیگری این است که در دنیا اصول ابدی وجود دارد که تغییرناپذیرند. همچنین میرساند هرگاه کسی برای این صفات مقاومت کند و در راه آن پافشاری نماید، آن اصول همیشه در دنیا باقی و پایدار خواهد ماند.
«ل. م.بوید»: طی قرون، افراد بشر همیشه جرئت و پردلی و عظمت روح، بزرگی قلب و شهامت روانی را دوست داشتهاند و در همینهاست که آزادی و عدالت هرگز به نیروی ظلم و فساد تسلیم نمیشود. این بود شهامت و این بود عظمت امام حسین(ع)
«واشنگتن ایروینگ» (مورخ مشهور آمریکایی): برای امام حسین (ع)ممکن بود که زندگی خود را با تسلیم شدن در برابر اراده یزید نجات بخشد، لیکن مسئولیت پیشوا و نهضت بخش اسلام اجازه نمیداد که او یزید را بهعنوان خلافت بشناسد. او بهزودی خود را برای قبول هر ناراحتی و فشاری بهمنظور رها ساختن اسلام از چنگال بنیامیه آماده ساخت. در زیر آفتاب سوزان سرزمین خشک و در ریگهای تفتیده، روح حسین (ع)فناناپذیر است.
این انقلاب تنها انقلابی است که اگر کلیه صحنههایش چنانکه بوده، تصویر شود، هیچکس نمیتواند از بروز احساسها و عواطف فطریاش جلوگیری کند؛ زیرا این فاجعه به قول شافعی دنیا را لرزانده و نزدیک است قله کوهها را آب کند.
«شوکانی» در کتاب "نیل الاوطار "در رد بعضی از سخنوران درباری میگوید: به تحقیق، عدهای از اهل علم افراط ورزیده، چنان حکم کردند که حسین (ع)نوه پیامبر که خداوند از او راضی باشد، نافرمانی یک آدم دائمالخمر را کرده و حرمت شریعت یزید بن معاویه را هتک کرده است. خداوند لعنتشان کند، چه سخنان عجیبی که از شنیدن آنها مو بر بدن انسان راست میگردد.
«تفتازانی» در کتاب "شرح العقاید "مینویسد: حقیقت این است که رضایت یزید به قتل حسین (ع)و شاد شدن او بدان خبر و اهانت کردنش به اهلبیت پیامبر (ص) از اخباری است که در معنی متواتر است؛ هرچند تفاصیل آن متواتر نیست. درباره مقام یزید بلکه درباره ایمان او که لعنت خدا بر او و یارانش باد، توافقی نداریم.
«جاحظ» میگوید: منکراتی که یزید انجام داد، یعنی قتل حسین (ع)و به اسارت گرفتن زن و فرزند او و ترساندن اهل مدینه و منهدم ساختن کعبه، همه اینها بر فسق و قساوت و کینه و نفاق و خروج از ایمان او دلالت میکند.
«ابن حجر هیثمی مکی» در کتاب "الصواعق المحرقه "مینویسد: پسر امام حنبل در مورد لعن یزید از وی پرسید. احمد در جواب گفت: چگونه لعنت نشود کسی که خداوند او را در قرآن لعن کرده است؟
آنجا که میفرماید: «فهل عسیتم ان تولیتمان تفسدوا فی الارض و تقطعوا ارحامکم اولیک الذین لعنهم الله» و چه مفاسدی و قطع رحمی ازآنچه یزید انجام داد، بالاتر است؟
«عبدالرزاق مقرم» در کتاب "مقتل الحسین "میگوید: به تحقیق گروهی از علما از جمله «قاضی ابوعلی» و «حافظ ابن الجوزی» و «تفتازانی» و «سیوطی» در مورد کفر یزید نظر قطعی دادهاند و باصداقت تمام لعن او را جایز شمردهاند.
مؤلف کتاب "شذرات الذهب "مینویسد: در مورد لعن یزید، «احمد بن حنبل» دو قول دارد که در یکی تلویح و در دیگری تصریح به لعن او میکند. «مالک» و «ابوحنیفه» نیز هرکدام هم تلویحاً و هم تصریحاً یزید را لعنت کردهاند و بهراستی چرا اینگونه نباشد و حالآنکه او فردی قمارباز و دائمالخمر بود.
شیخ «محمد عبده» میگوید: هنگامیکه در دنیا حکومت عادلی وجود دارد که هدف آن اقامه شرع و حدود الهی است و در برابر آن حکومتی ستمگر است که میخواهد حکومت عدل را تعطیل کند، بر هر فرد مسلمانی کمک کردن به حکومت عدل واجب است و از همین باب است انقلاب امام حسین که در برابر حکومت یزید که خدا او را خوار کند، ایستاد.
عاشورا؛ آمیزهای از کمال عشق و عقل و تدبیر
امام حسین(ع)از تمامی علل و اسبابی که باید بهطور طبیعی در نهضت مقدسش به کار گیرد، بهره جست و ثابت کرد که گرچه قیامش به شهادت او منجر میشود، امّا در مقابله با دشمنان جبههٔ حق، حتی در یک رویارویی نابرابر، به کار بردن تدابیر عقلی و سازمانیافته از مهمات کار است که در این رابطه میتوان به موارد متعددی مثل تدابیر نظامی امام (ع)اشاره کرد.
از سوی دیگر امام (ع)در تجربهای گرانمایه نشان دادند که عشق و امید به عطای پروردگار، ناملایمات را به گونهٔ زیبایی آسان خواهد ساخت؛ بنابراین در «دعای عرفه» میفرمایند: «الهی ان اختلاف تدبیرک و سرعه طواء مقادیرک منعاً عبادک العارفین بک عن السکون الی عطاء و الیأس منک فی بلاء.»
ای خدای من! اختلاف تدبیر و سرعت درهم پیچیدن سرنوشتها با مشیت پیروز تو، بندگان عارفت را از تکیه به عطای موجود و از ناگواریها بازمیدارد
و در فراز دیگری از همین دعا میفرمایند: و اقمنی بصدق العبودیه بین یدیک : و مرا به صدق بندگی، در کوی جلال و جمالت مقیم فرما