امام سجّاد (علیهالسلام) در سوگ پدر
سوگواری و بزرگداشت شهادت امام حسین (ع )و یارانش از همان آغاز توسط امام سجاد (ع) ،حضرت زینب (س ) و دیگر همراهان آن حضرت، که شاهد ماجرا بودند، برپاشده است.
امام سجّاد ع با توجه به حاکمیت مطلق و قساوت امویان، که اوج بیرحمی خود را در حادثه کربلا نشان داده بودند، دوران امامت خود را در انزوای سیاسی به سر برد و از مناقشات سیاسی کنارهگیری کرد. ایشان در جریان رویارویی عبداللّه بن زبیر با حکومت اموی دخالت نکرد و حتی در قیام مردم مدینه در واقعه «حرّه» بر ضد حکومت یزید، بیطرفی اختیار کرد و به تقاضای مروان بن حکم، عامل مدینه، پناهندگی همسر و خانوادهاش را پذیرفت و آنها را به همراه خانواده خود به «ینبع» (چشمه سرای نزدیک مدینه، سمت راست کوه رضوی) برد. این در حالی بود که مروان ابتدا این خواهش را از عبداللّه بن عمر کرد، ولی او نپذیرفت.[1]
علاوه بر فراهم نبودن شرایط برای قیام امام سجّاد -ع - علت مهم دیگر، عظمت واقعه کربلا و رسالت بزرگی بود که این امام برای رساندن پیام عاشورا و جلوگیری از به فراموشی سپردن آن بر دوش خود احساس میکرد. وی بهترین راه مبارزه با حکومت اموی را زنده نگهداشتن حادثه عاشورا و افشای جنایات امویان در این واقعه میدانست.
امام سجّاد ع از هر فرصتی برای زنده نگهداشتن خاطره عاشورا و یاد امام حسین ع و یارانش استفاده میکرد. نقل شده است که ایشان هنگام نوشیدن آب بهشدت میگریست و وقتی با پرسش اطرافیان دراینباره روبهرو میشد، پاسخ میداد: «چگونه گریه نکنم، درحالیکه آبی را که پرندگان و جانوران وحشی از آن آزادانه استفاده میکردند، بر پدرم منع نمودند؟»[2]
از امام صادق ع نقل شده است که علی بن حسین -ع - پس از شهادت امام حسین ع تا آخرین لحظات زندگی بر مصیبت پدرش گریه میکرد و هرگاه میخواست دست بهسوی طعام ببرد و یا آب بنوشد گریه میکرد تا جایی که یکی از غلامانش به او گفت: یا بن رسول اللّه ، چقدر گریه میکنید؟! میترسم خود را هلاک کنید! حضرت در جواب فرمود: «همانا اندوه و غصّهام را به خدا شکوه میکنم و میدانم از خدا آنچه را که شما نمیدانید.»4
در پاسخ یکی دیگر از کسانی که به گریههای شدید ایشان معترض بود، فرمود: «وای بر تو! یعقوب پیامبر دوازده فرزند داشت که خدا یکی را از چشم پدر دور کرد. یعقوب در فراق یوسف بهقدری گریه کرد که دو چشمش نابینا و سفید شد و کمرش از غصّه یوسف خمیده گشت، درحالیکه فرزندش زنده و سالم بود. ولی من با دو چشمم دیدم که پدر و برادر و عموهایم و هفده تن از اهلبیت در کنارم کشته شدند، چگونه میتوانم گریه نکنم؟»5
در برخی از روایات نقل شده است که پس از خواب عجیب و عبرتانگیزی که همسر یزید دید و برای شوهرش نقل کرد، یزید اسرای اهلبیت -ع - را خواست و برای دلجویی و جلب رضایت آنان، آمادگی خود را برای برآوردن خواستهای از آنان اعلام کرد. اهلبیت امام حسین -ع - گفتند: ما بیش از هر چیز دوست داریم بر حسین -ع - گریه و زاری کنیم. سپس یزید مقدّمات عزاداری را برای آنها فراهم کرد و اسرای اهلبیت هفت روز بر آن حضرت ندبه و زاری کردند.6
نویسنده کتاب سیاهپوشی در سوگ ائمّه نور -ع -، دراینباره چنین آورده است: هند، همسر یزید، میگوید: در عالم خواب دیدم دری از آسمان بازشده است و فرشتگان گروهگروه بهسوی سر حسین -ع - فرود میآیند و میگویند: السلام علیک یا ابا عبداللّه، السلام علیک یا بن رسول اللّه. در ادامه، او در عالم رؤیا شاهد بوسیدن سر امام حسین -ع - توسط پیامبر ص و مناظر دیگری بود. هند میگوید: ناراحت و نگران از خواب بیدار شدم و ناگهان چشمم به نوری افتاد که از سربریده امام حسین -ع - متصاعد بود. با مشاهده این صحنه، به جستوجوی یزید برخاستم و او را در اتاقی تاریک یافتم که محزون و غمگین میگفت: مرا چه به کار حسین؟ خواب خویش را برای او نقل کردم و او سرش را به زیر افکنده بود.
نویسنده با ذکر این رؤیا، یزید را پشیمان و نادم از جنایت خویش در کربلا دانسته است و این موضوع را عامل برخورد ملایم وی با اهلبیت -ع - میداند،7 درحالیکه باید توجه داشت ترس یزید از خشم عمومی مردم و قیام بر ضد حکومت را باید عامل اصلی مدارا با اسرای اهلبیت -ع - و سعی در جلب رضایت آنان دانست. کافی است مروری بر واقعه «حَرّه» و جنایات لشکریان یزید در مدینه، که دو سال پس از واقعه کربلا روی داد، داشته باشیم تا نادم و پشیمان بودن یزید از جنایاتش در کربلا را داستانی نادرست بدانیم.
دکتر شهیدی دراینباره مینویسد: «مسلم بن عقبه، فرمانده سپاه اعزامی یزید به مدینه، سه روز شهر را به اختیار سپاهیان خونخوار شام نهاد تا هرچه خواهند بکنند و چه مردان دیندار و پارسا و شبزندهدار که کشته شد و چه حرمتها که در هم شکست و چه زنان و دختران که از تجاوز این مردم وحشی نرستند! خدا میداند از این فاجعه تنها یک حقیقت را میتوان دریافت و آن اینکه در این لشکرکشی، امیر و مأمور هیچیک از فقه اسلام آگاهی نداشتند و اگر داشتند بدان بیاعتنا بودند.»8
یکی از شیوههای امامان شیعه در برگزاری عزاداری بر امام حسین -ع - و زنده نگهداشتن یاد و خاطره قیام عاشورا استفاده از خطیبان و شاعران و افراد خوشصدا بود. به این افراد «مُنْشِدْ» میگفتند که معادل «مدّاح» امروزی بود. البته مسلّم است این افراد، که در محضر امامان معصوم به شعرخوانی و مرثیهسرایی میپرداختند، از هرگونه گزافهگویی و غلو و سخن نادرست به دور بودند و اساسا حادثه کربلا آنقدر دلخراش و حزنانگیز است که برای تحریک احساسات، نیازی به قصهپردازی و بیان مطالب نادرست، که متأسفانه کار برخی از مدّاحان شده، نیست.
هنگام بازگشت اهلبیت -ع - به مدینه، کاروان آنها در نزدیکی شهر اقامت کوتاهی کرد. چند تن از اهالی مدینه با کاروان اسرا برخورد کردند. یکی از آنان بشیر بن جذلَمْ بود. امام سجّاد -ع - او را شناخت و به او فرمود: ای بشیر، پدرت شاعر بود، تو هم از شاعری بهرهای داری؟ بشیر گفت: بلی، من خود نیز شاعرم. حضرت فرمود: ابیاتی بگو و جلوتر از ما به مدینه برو و خبر ورود ما و مصیبت قتل سیدالشهداء -ع - را به مردم اعلام کن. بشیر این ابیات را ساخت و با گریه و صدای رسا بر مردم مدینه فراخواند:
یا اهلَ یثرب لا مُقامَ لکم بِها
قُتِلَ الحسینُ و ادمعی مِدرارٌ
الجسمُ منه بکربلاءِ مفّرجٌ
والرأسُ منه علی القناهِ یدارُ.
یعنی: ای اهل مدینه، دیگر در مدینه اقامت نکنید که حسین -ع - شهید شد و به این سبب، سیلاب اشک از چشم من روان است. بدن شریفش در کربلا و در میان خاک و خون افتاده و سر مقدّسش را بر سر نیزهها در شهرها میگردانند.
بنا به قول ابی مخْنَفْ، زنی در مدینه باقی نماند، جز آنکه از خانه بیرون رفت و مردمان سیاه پوشیدند و فریاد گریه و ناله سر دادند.9
امام جعفر صادق -ع - و عزاداری امام حسین - ع -
شیعه امامیه بسیاری از احادیث و روایات خود، بهویژه در مسائل فقهی را از امام ششم، جعفر بن محمّد صادق -ع -، گرفته و بسیاری از سنّتها و آدابورسوم شیعه منسوب به ایشان است تا آنجا که مذهب شیعه امامیه را «مذهب جعفری» مینامند. این مسئله مرهون شرایطی بود: سلسله بنی امیه در سراشیبی سقوط قرار داشتند و خاندان عبّاسی هم هنوز قدرت تثبیتشدهای نداشتند.
امامت امام صادق -ع - از سال 114 تا 148 ق طول کشید که دوران نسبتا طولانی 34 ساله را شامل میشد. از این مدت، 18 سال در اواخر دوران اموی سپری شد و 16 سال در اوایل دوران خلافت عبّاسی گذشت. امام صادق -ع - با استفاده از این شرایط، نسبت به بسط و گسترش فرهنگ اسلامی و شیعی تلاش وافری نمود و به تدوین و تعمیق فقه و مبانی و سنن شیعی همّت گمارد و شاگردان زیادی در این جهت پرورش داد. روایات زیادی از بزرگداشت واقعه کربلا و شهادت حسین بن علی -ع - و یارانش توسط این امام نقل شده است که به برخی از آنها اشاره میشود:
از عبداللّه بن سنان روایتشده است که در روز عاشورا بر امام جعفر صادق -ع - وارد شدم، درحالیکه جمع زیادی اطراف ایشان را فراگرفته بودند و ایشان چهرهای اندوهناک و غمگین و اشکبار داشت. عرض کردم: یا بن رسول اللّه، از چه میگریید؟ خداوند دیده شمارا نگریاند. فرمود: آیا تو در بیخبری به سر میبری؟ مگر نمیدانی در چنین روزی حسین -ع - به شهادت رسید؟ گریه به او امان نداد تا سخن بیشتری بگوید و همه مردم به گریه افتادند.10
چنانچه این روایت را درست بدانیم، به اوج خفقان عصر اموی و شدت برخورد آنان با سنّتهای شیعی و بهویژه عزاداری امام حسین -ع - پی میبریم که حتی یاران نزدیک امامان شیعه را نیز در بیخبری نگه میداشت که البته جای تأمّل دارد.
زید الشحّام نقل می کند که روزی نزد امام صادق -ع - بودیم. جعفر بن عثمان وارد شد و نزدیک امام نشست. امام به او فرمود: شنیدهام که تو درباره حسین -ع - شعر میگویی. جعفر گفت: آری. با درخواست امام، جعفر اشعاری در رثای امام حسین -ع - خواند و امام و جمع حاضر گریه کردند. اشک بر چهره امام جاری گشت و فرمود: ای جعفر، فرشتگان مقرّب الهی سخن تو را شنیدند و گریه کردند، همچنانکه ما گریه کردیم. سپس فرمود: «کسی که برای حسین -ع - شعر بگوید، خود گریه کند و دیگران را بگریاند، خدا بهشت را بر او واجب می کند و گناهانش را میآمرزد.»11
محمّد بن سهل میگوید: در ایام تشریق 12 به همراه کمّیت شاعر، خدمت امام جعفر صادق -ع - رسیدیم. کمّیت به امام عرض کرد: اجازه میفرمایید: شعر بخوانم؟ حضرت فرمود: بخوان که این ایام روزهای بزرگی هستند. پس حضرت خانواده خود را گفت که نزدیک آیند و به اشعار کمّیت گوش دهند. کمّیت اشعاری در رثای امام حسین -ع - خواند. امام در حق کمیت دعا کرد و برای او آمرزش طلبید.13
شیخ فخرالدین طریحی در کتاب منتخب روایت کرده است: چون هلال عاشورا پدیدار میشد، حضرت صادق -ع - اندوهناک میگردید و بر جدّ بزرگوارش سیدالشهداء -ع - میگریست و مردم از هر جانب به خدمت ایشان میآمدند و با او نوحه و ناله مینمودند و بر آن حضرت تعزیت میدادند و چون از گریه فارغ میگشتند، حضرت میفرمود: «ای مردم، بدانید که حسین -ع - نزد پروردگار خود زنده و مرزوق است و پیوسته به عزاداران خود نگاه می کند و بر نامهای ایشان و پدرانشان و جایگاهی که در بهشت برای آنها مهیاست از همه داناتر است.»14
همچنین امام صادق -ع - از امام حسین -ع - نقل می کند: «اگر زائر و عزادار من بداند که خداوند چه اجری به وی عطا خواهد فرمود، هرآینه شادی او از اندوهش بیشتر خواهد بود و زائر امام حسین -ع - با اهل خود برنمیگردد مگر مسرور و عزادار من از جای برنخیزد، مگر آنکه جمیع گناهانش آمرزیده میگردد و مانند روزی میشود که از مادر متولّد شده است.»15
تأکید امام صادق -ع - به زنده و گواه بودن امام حسین -علیهالسلام-، اشاره به آیاتی از قرآن کریم است که ویژگیهای شهید را بیان می کند.16 این مسئله بیانگر آن است که امام صادق -ع - تلاش میکردند فضای مسمومی را که بنی امیه برای امامان شیعه ازجمله امام حسین -ع - در جامعه ایجاد کرده بودند و آنها را افرادی طاغی و یاغی نسبت به حاکم اسلامی و امیرالمؤمنین میدانستند، با برپایی مجالس عزاداری و بیان حقایقی پیرامون شخصیت و قیام امام حسین -ع - پاک کنند و مسلمانان را به حقایق آگاه سازند و دراینباره، به قرآن، که مورد وثوق و اجماع مسلمانان است، متوسّل میشدند.
عزاداری امام حسین (-ع -) در محضر امام رضا (-ع -)
در منابع، اشاراتی به چگونگی برپایی مراسم عزاداری امام حسین -ع - توسط امامان دیگر شیعه ازجمله امام موسی کاظم و امام رضا ع نیز شده است. در مورد امام موسی بن جعفر -ع - از قول فرزند بزرگوارش نقل شده است: «همینکه محرّم فرامیرسید، دیگر کسی خندهای بر لب آن حضرت نمیدید و همواره اندوهگین بود تا دهه عاشورا بگذرد و چون روز دهم فرامیرسید، این روز، روز نهایت غم و مصیبت بود و میفرمود: این است آن روزی که جدّم حسین -ع - در چنین روزی کشته شد.»17
ریان بن شبیب نقل می کند که روز اول محرّم بر ابی الحسن الرضا -ع - وارد شدم. حضرت به من فرمود: «ای پسر شبیب، اگر بر حسین -ع - بگریی چندانکه اشک بر گونههایت جاری شود، خدای تعالی هر گناهی که کردهای بیامرزد» سپس فرمود: «اگر میخواهی در درجات بهشت با ما باشی، برای اندوه ما اندوهناک باش و در خوشحالی ما شادمان.»18
دِعْبِل خُزاعی، شاعر معروف اهلبیت -ع -، روایت کرده است: در ایام عاشورا خدمت علی بن موسی -ع - رسیدیم. دیدیم آن حضرت با اصحاب خود ملول و محزون نشستهاند. چون مرا دید، فرمود: «مرحبا به تو ای دعبل! مرحبا به یاری کننده ما به دست و زبان خود!» پس مرا طلبید و نزد خود نشاند و فرمود: «ای دعبل، دوست دارم که شعری برای من بخوانی که این ایام، ایام حزن ما اهلبیت و ایام سرور اعدای ما، بخصوص بنی امیه، بوده است. ای دعبل، کسی که بگرید و بگریاند بر مصیبت ما و آنچه دشمنان بر ما وارد کردهاند، حقتعالی او را در زمره ما محشور گرداند. ای دعبل، کسی که در مصیبت جدّم امام حسین -ع - بگرید، البته خداوند گناهان او را بیامرزد» و بعد برخاست و پرده در میان ما و اهل حرم زد و ایشان را بین پرده نشانید تا در مصیبت جدّ خود بگریند. سپس به من فرمود: «ای دعبل، مرثیه بخوان برای حسین - ع - که تو تا زندهای ناصر و مادح ما هستی. با این کار، به ما یاری کن و دراینباره کوتاهی مکن.»
دعبل میگوید: اشک از چشمان من جاری شد و شروع به شعرخوانی در رثای امام حسین -ع - کردم.19
شیخ صدوق روایت کرده است که امام رضا -ع - میفرمود: «محرّم ماهی بود که مردم در زمان جاهلیت قتال و جدال را در آن حرام میدانستند؛ اما این امّت جفاکار حرمت این ماه را نگه نداشتند و خون ما را حلال و احترام ما را ضایع و اهلبیت ما را اسیر کردند. خیمههای اهلبیت را سوزاندند و اموال آنان را به غارت بردند و هیچ حرمتی از برای رسول اللّه صلی الله علیه و آله در حق ما لحاظ نکردند. روز قتل امام حسین -ع - چشمهای ما را مجروح و اشک ما را جاری و عزیز ما را ذلیل گردانیدند. پس بر مثلِ حسین -ع - باید گریه کنندگان بگریند؛ زیرا که گریستن بر او گناهان بزرگ را محو می کند.»20
نتیجه
در پایان، لازم است به چند نکته در مورد اهداف و چگونگی عزاداری امام حسین -ع - از سوی امامان شیعه -ع - اشاره شود: اول اینکه امامان شیعه با برپایی عزاداری امام حسین - ع - تلاش میکردند حقّانیت امام حسین -ع - و باطل بودن ادعاهای یزید و امویان را ثابت کنند و این نشاندهنده آن است که جوّ عمومی جامعه اسلامی چنان مسموم بود که حتی برخی از اصحاب و یاران امامان شیعه از این موضوع غافل بودند؛ 21چنانکه در بسیاری از روایات و دعاهایی که از امامان شیعه برجایماندهاند بهطور مرتّب تکرار میشود که امام حسین -ع - برای خدا و برپا کردن احکام اسلامی همچون نماز و امربهمعروف و نهی از منکر قیام کرد.22
دوم اینکه امامان شیعه -ع - با برپایی عزای امام حسین -ع - و منسوب کردن خویش به ایشان، سعی در اثبات حقّانیت خود و ستمگری و بطلان دشمنان و حکومت زمان خود داشتند و برپاداری عزای امام حسین -ع - را بهترین و مؤثرترین شیوه مبارزه در زمان خویش میدانستند. امام رضا -ع - وقتی مصیبتهای امام حسین -ع - و یارانش را بیان میکرد، بهجای ایشان، کلمه ما را به کار میبرد: «این امّت جفاکار، خون ما را حلال و احترام ما را ضایع و اهلبیت ما را اسیر کردند و خیمههای حرم ما را سوختند و اموال ما را به غارت بردند و هیچ حرمتی از برای رسول اللّه ص در حق ما لحاظ نکردند.»23 در روایت معروف «سلسله الذهب» نیز امام رضا -ع - شرط وارد شدن به قلعه توحید و ایمن ماندن از عذاب را پذیرفتن امامت خویش بیان میکنند.24
در این زمینه، امامان شیعه -ع - به آیات قرآن، که مورد وثوق همه فرقههای اسلامی است، متمسّک میشدند؛ چنانکه آیاتی از قرآن که در رابطه با حقوق اهلبیت پیامبر -ع - بر امّت اسلامی هستند، 25 در روایت اخیر موردتوجه قرارگرفتهاند و یا در روایتی دیگر به آیاتی از قرآن که خصوصیات شهید راه خدا را بیان می کند، اشارهشده است.26
در مورد کیفیت و مدت برگزاری مراسم عزاداری در حضور امامان شیعه -ع - نیز از روایات و شواهد تاریخی چنین برمیآید که برخلاف ادعای پنهانی بودن این مراسم در زمان ایشان، امامان شیعه -ع - برای رسیدن به اهداف مقدّس خویش، سعی میکردند این مراسم را بهصورت دستهجمعی، حتی اگر شده با حضور خانواده خویش، علنی و درملأعام و در هر فرصت ممکن برپا دارند.
ابن قولویه از ابن هارون مکفوف 27 روایت کرده است: خدمت امام جعفر صادق -ع - رسیدم، به من فرمود: در مصیبت حسین -ع - شعری بخوان. ابوهارون به شیوه رسمی و بهقولمعروف «کتابی» اشعار خود را خواند. حضرت به او فرمود: به همان نحوی که نزد قبر آن حضرت میخوانی، مرثیهسرایی کن؛ یعنی همراه با حزن و اندوه و سوزوگداز. او میگوید: پس من این بیت را خواندم:
اَمِر علی حدثِ الحسینِ فقُل لاِعظُمهِ الزکیه.
یعنی بر مزار حسین گذر کن و به استخوانهای پاکش بگو.
و چون حضرت گریست، من ساکت شدم. فرمود: بخوان. من چند بیت دیگر خواندم، بعد فرمود: بازهم بخوان. من این بیت را خواندم:
یا مریم قومی فانّه بی مولاکِ و علی الحسینِ فاسعدی ببکاکِ.
پس حضرت گریست و اهل حرم به ناله و شیون آمدند و چون ساکت شد، فرمود: «ای اباهارون، هر که شعری در مصیبت حسین -ع - بسراید، پس بگریاند ده نفر را، بر او بهشت واجب است» و سپس نفرات را کم کرد تا به یک نفر رسید و فرمود: «هر که بخواند شعری در مصیبت حسین -ع- و یک نفر را بگریاند، بهشت بر او واجب است.»28
از این روایت برمیآید که امامان شیعه -ع - عزاداری با سوزوگداز و همراه با گریه و زاری را تشویق و تبلیغ میکردند و برای آن ثواب زیادی قائل بودند. همچنین سعی میکردند اقوام و بستگان خود را نیز در اینگونه مراسم شرکت دهند.
امام صادق -ع - با لحنی تشویق گونه خطاب به فضیل بن یسار میفرماید: «آیا مجلس تشکیل میدهید و باهم درباره ما سخن میگویید؟» فضیل میگوید: آری. امام میفرماید: «من این مجالس را دوست دارم. پس هدف ما را زنده نگهدارید. خدا رحمت کند کسی را که هدف و امر ما را احیا کند. ای فضیل، کسی که ما را به یاد آورد و یا نزدش از ما یاد شود و از دیدگانش بهاندازه بال مگسی اشک بیرون آید، خداوند گناهانش را بیامرزد.»29
نکته قابلتوجه در مورد روایت اخیر، این است که برخی بخشیدن گناه در اثر عزاداری و گریستن بر امام حسین -ع - را بهانهای برای مرتکب شدن گناهان و محرّمات الهی و ترک واجباتی همچون نماز قرار دادهاند و حالآنکه حضرت امام حسین -ع - برای ترک حرام الهی (بیعت با حاکم ظالم و فاسد) و انجام واجبات شرعی (امربهمعروف و نهی از منکر) قیام کرد و در این راه به شهادت رسید. خواندن نماز ظهر عاشورا در شرایط بسیار دشوار و فرصت گرفتن از دشمن در شب آخر برای خواندن قرآن و نماز، حکایت از عشق امام حسین -ع - به نماز و قرآن دارد. بنابراین، شاید بتوان سیره امامان شیعه -ع- و نقل برخی ازاینگونه روایات را اینگونه تفسیر کرد که عزاداری امام حسین -ع - باید عامل دمیدن روح امید در آحاد جامعه اسلامی، حتی گناهکاران باشد. گریه بر امام حسین -ع - میتواند به گناهکاران این امید را ببخشد که در آنها تحوّل ایجاد شود و بین آنها و گناه فاصله ایجاد کند و آنها را آماده انجام واجبات الهی تا حدّ شهادت درراه خدا گرداند. بنابراین، عزاداری بر امام حسین -ع - گناهان گذشته را میآمرزد، نه گناهان آینده را.
در کتاب وسائل الشیعه از قول امام صادق -علیهالسلام- آمده است: «در ماجرای کربلا، زنان فاطمی در عزای حسین بن علی -ع - گریبان چاک نمودند و صورتها خراشیدند و باید در مثل چنین مصیبتی، گریبانها چاک زد.»30 کتاب عزاداری از دیدگاه مرجعیت شیعه، این روایت را منطبق بر فرموده حضرت صاحبالامر (عج) در زیارت «ناحیه مقدّسه» میداند. در این زیارت، از قول امام زمان -ع - آمده است: «چون زنان اهلبیت در روز عاشورا، اسب تو را بدان حالت دیدند، از پس پردهها بیرون آمدند، گیسوان خود را پریشان کردند و سیلی بر صورت مینواختند.»31
اما چهبسا نشر اینگونه روایات عامل رفتارهایی خارج از ضوابط اسلامی در دوران حکومت آلبویه گردید. بنا به نوشته مورّخانی همچون ابن کثیر و ابن خلدون، در زمان معزّالدوله دیلمی، روز عاشورا زنان با موی پریشان و چهره سیاه کرده از خانههایشان خارج میشدند و بر سروصورت میکوفتند و جامعه بر تن میدریدند و در عزای امام حسین -ع - میگریستند.32
روشن است که عزاداری امام حسین -ع - از امور مستحب است و غیرمنطقی و غیرعقلانی و طبیعتا غیرشرعی است که پیشوایان شیعه -ع - عمل مستحبی را انجام دهند که مقدّمات آن حرام شرعی باشد. از ساحت مقدّس امامان شیعه -ع - و علمای راستین تشیع، تأیید چنین اعمالی به دور است. بنابراین، باید در صحّت اینگونه روایات و ادعیه، که با اصول اسلامی و سیره معصومان -ع - مغایرت دارد، تردید جدّی نمود.