همان هنگام که زهر کینه قلبتان را شرحه شرحه کرد و همان زمانه که قلم و دوات خواستید و درست همان لحظههایی که اجر رسالت را معرفی میکردید، عدهای درحال تهیه و تدارک زهری بودند تا بعد از شما کار اسلام را یکسره کنند.
با همان قلم و دواتی که به شما داده نشد، نقشه شوم سقیفه روی کاغذ بغض و حسد کشیده شد. با همان قلم نشانی دقیق کوچههای بنیهاشم رسم شد. با همان مرکب مختصات خانه علی علیهالسلام مشخص گردید. با آن قلمِ نیاوردهشده مسیر حرکت کاروان حسین (ع) از کربلا تا شام کاملا پیشبینی شد.
بعد از شما همه آماده پرداخت مزد رسالت بودند آنهم بهطور تمام و کمال.
عدهای برای صافکردن حسابشان با شما و پرداخت اجرتان هیزمشکن شدند، گروهی آهنگری پیشه کردند و گروهی طناب میبافتند.
همان لحظههایی که علی (ع) را به صبر خواندید و فاطمه سلاماللهعلیها را اولین ملحقشونده به خودتان معرفی کردید، درست همان لحظه دستان مردانگی بسته شد، خار در چشم حقیقت و استخوان در گلوی عدالت فرو رفت، سیلی به صورت صداقت خورد و جگر صبر هم بعد از شما با آنهمه مصیبت پاره پاره گردید.
همان لحظههای بعد از شما سر ایثار و عزت بالای نی رفت، حیا و عفت به اسارت گرفته شد و یکی پس از دیگری زهر دشمنی انسانیت را از بین برد.
هنگامه رفتنتان اسلام هم مرد و امتتان چه خوب اجر رسالت را پرداختند و میپردازند!
لعنت خدا برآنان که از همان اول اساس ظلم و ستم را در زمین دشمنی بنا کردند.
اللهمالعناولظالمٍظلمحقمحمدٍوآلمحمدوآخرتابعٍلهعلیذلک[1]