مرحوم شوشتری گوید در چند مورد آن حضرت گریستند؛ و نکتهاش شاید چند وجه باشد: یکی آنکه خود گریه بر مصائب اهلبیت از اعظم عبادت است و دیگر به جهت اضمحلال دین خدا بوده و سوم آنکه چون ائمه -علیهمالسلام- از لوازم بشریه خالی نبودند همچنان که گرسنگی و تشنگی و خستگی از برای ایشان بود، به ناچار در مصیبتها و گرفتاریها نیز دل آنها میسوخت، چنانکه حضرت پیامبر (ص) در فوت طفلش ابراهیم گریان شد و فرمود دل میسوزد و اشک میریزد، ولیکن سخنی نمیگویم که موجب غضب الهی باشد.[1] و امام حسین (ع) نیز تأسی به جد بزرگوارش نمود.
آیا برای بشر ممکن است؛ که بعد از شهادت برادران و فرزندان و یاران بسیار، خود را تنها و بیکس و مظلوم ببیند، دشمنان اطراف او را احاطه کرده، زمین بر او تنگ شده، زنان و کودکان گرسنه و تشنه در کنارش، یکی ناخوش، دیگری بیهوش، برخی در حال جان دادن و خود در آستانۀ شهادت، بیتابی نکرده و به آنها سفارش میکند: آمادۀ اسیری باشید، شکیبایی کنید، صحیه و جزع ننمایید؟
1. میخواهد روانه شود دختر کوچکی از او به جامهاش میچسبد و عرض میکند: اندکی توقف کن تا توشهای از تو برگیرم که این وداع آخر است و دست و پای او را ببوسد. امام (ع) او را به دامان گرفت، گریست و اشک خود را با آستین پاک نموده فرمود:
سیطول بعدی یا سکینۀ فاعلمی منک البکاء اذ الحمام دهانی.
«ای سکینه، بدان که بعد از من گریههای طولانی برایت هست آنگاهکه مرگ من فرارسد.»[2]
2. هنگامیکه کنار بدن برادرش حضرت عباس آمد، دید بر خاک افتاده مشک سوراخ شده در یک طرف و دستهای قطع شده هر یک در یک طرف، پس گریۀ شدیدی نمود.[3]
3. آنگاهکه کنار جسد قاسم تشریف آورد
4. وقتیکه قاسم اراده جنگ نمود، او را در بغل کشید و آنقدر گریست که غش کرد
5. وقتیکه پسرش علیاکبر به میدان رفت، اشکش جاری شد، محاسن شریفش را به روی دست گرفت، سر به آسمان کرده، مناجات نمود
6. وقتیکه خواهرش زینب را از گریه و جزع تسلی میداد، در آن حال گریه بر خودش غالب شد و قطرات اشک از چشمش فروریخت.[4]
مواردی که امام حسین (ع) در روز عاشورا خجالت کشیدند
مرحوم آیۀالله جزایری مینویسد: برای اینکه دوستان و متوسلان به آن حضرت، روز قیامت در حضور دیگران خجالت نکشند، مواردی که آن حضرت خجالت کشید که بعضی از ذکر مینماییم
1. از روی علیاکبر (ع) وقتیکه طلب آب کرد
2. از حضرت قاسم (ع) زمانی که طلب آب نمود
3. از حضرت قاسم وقتیکه عمو را طلبید و تلاش آن حضرت برای او سود نبخشید
4. از سکینه آنهم در موارد متعدد
5. از علیاصغر زمانی که بعد از درخواست آب، حرمله تیر سه شعبه رها کرد
6. از رباب مادر علیاصغر، وقتیکه فرزندش را به طرف خیام میآورد
7. از لیلی مادر علیاکبر (ع) زمانی که خبر کشته شدن فرزندش را به او داد
8. خجالتش از جمیع اهلبیت خود که نتوانست آنها را یاری نماید و از آن مهلکه نجات دهد
9. خجالت آن حضرت از خواهر خون جگر خود حضرت زینب که آن خجالت دائمی است، چنانکه حضرت سکینه نقل میکند: «در عالم رؤیا حضرت فاطمه (س) به حضرت سیدالشهدا (ع) فرمود: چرا نظر مرحمت به خواهرت نمیکنی؟ حضرت فرمود: من از او خجالت میکشم.»[5]
با سلام مطالبتون خیلی خوبه اما متاسفانه وقتی روی لینک منبع کلیک میکنیم همین صفحه باز میشه . نمونه : 9. خجالت آن حضرت از خواهر خون جگر خود حضرت زینب که آن خجالت دائمی است، چنانکه حضرت سکینه نقل میکند: «در عالم رؤیا حضرت فاطمه (س) به حضرت سیدالشهدا (ع) فرمود: چرا نظر مرحمت به خواهرت نمیکنی؟ حضرت فرمود: من از او خجالت میکشم.»[5]
السلام علیک یا سیدالشهدا
ان شاءالله ما خجات زده ی حضرت نشویم ....