لبهای رقیه از عطش خشک شده
این نامه به دست آب باید برسد
روزه بودید درست است، قبول باشد، جدا چه روزهای گرمی را روزه میگیرید، شدت گرما باعث میشود بیشتر تشنه شوید مخصوصا هنگام ظهر. گرما، عطش، ظهر ...
ای وای! چرا هرچه میگویم به تو ختم میشود ارباب غریب و عطشانم؟
داشتم میگفتم روزه هستید و تشنه؛ ولی فکر لحظهی افطا، تحمل تشنگی را برایتان آسان میکند.
اما من طفلی شش ماهه را میشناسم که نه روزه برایش واجب بود و نه تحمل تشنگی را داشت و
نه در یک ظهر گرم با آب سیراب شد.
لبان علیاکبر علیهالسلام از تشنگی به هم چسبیدهبود، بعد از مبارزهای نابرابر...پدر جان کمی آب به من برسان،
پسرم به زودی به دست جدت رسول خدا صلواتاللهعلیهوآله سیراب خواهی شد.
امان از لبهای خشک دخترکان داغدیدۀ حرم آل رسول (ص)
امان از مشک پارهای که اشکی سوزان بر چشمان علمدار جاری کرد.
امان از امید نا امید شدۀ خیام ثاراللهی.
امان از کام عطشان حجت خدا.
امان از چشمان گریان زینب کبری سلاماللهعلیها.
تا روز محشر آب شرمندهی او شد...
حالا افطار میکنیم و آب مینوشیم و عطش را دور میکنیم؛ اما حسین جان این آب نوشیدنمان هرگز عطش داغ تو را در سینه هایمان خاموش نخواهد کرد؛ هرگز!
هرجا کنار آب نشستم ز داغ تو
از بس که سوختم جگرم آب شد حسین
مثل همیشه عالی...