«نخستین مرثیه سرایان، اهل بیت آن حضرت بودهاند و حتی در همان روز عاشورا هنگام آخرین وداع سالار شهیدان علیهالسلام، ابیاتی از آن بزرگوار نقل شده که خطاب به دخترش حضرت سکینه سلاماللهعلیها است و از جانگدازترین مراثی عاشورا به شمار میرود»[1]
ابیاتی از مرثیه مذکور را مرور میکنیم.
لاتحرَقی قَلبی بدَمعک حسرَتآ
مادامَ منّی الرّوحَ فی جثمانی
فَاذا قتلت فَأنت اولی
بالبکا یا خَیرَه النّسوان
سَیطول بَعدی یا سَکینَه فَاعلَمی
منکَ البکاء اذاالحمام دَهان...[2]
تا جان در بدن دارم، دلم را از اشک حسرت خویش مسوزان، ای بهترین زنان، هنگامی که من کشته گردم تو برای گریستن بر من سزاوارترینی، بهزودی بر مصیبت مرگ من گریههای طولانی در پیش خواهی داشت.»
خوارزمی در مقتل الحسین، اولین سرودههای عاشورایی پس از واقعه را به «عقبه بن عمروالسهمی» شاعر سده اول هجری، نسبت میدهد. [3]
محسن الامین نیز پیرو تأیید گفته خوارزمی، ابیاتی از سروده این شاعر را در «اعیان الشیعه» آورده است.
«مررت علی قبرالحسین بکربلا
فَفاضَ عَلَیه من دموعی غَزیرها
ولا بَرح الوَفّاد زوّار قَبره
یفوح علیهم مسکها و عَبیرها[4]
در کربلا بر مزار حسین (ع) گذر کردم و اشک فراوانی از دیدگانم فروریخت.
آنجا که رایحه مشک و عنبر بر شامه زائرانش هماره میوزد. »
در ادامه مرثیههای به جا مانده از اهل بیتِ امام حسین (ع) به سرودههای امکلثوم برمیخوریم.
امکلثوم خواهر امام حسین(ع) است که به «زینب ثانی» مشهور است، وی دارای مقام، تقوا، سیادت و فضیلت بود و در نظم و نثر بهترین شاگرد علوی است.[5] »
در این قسمت، ابیاتی از مرثیۀ سوزناک امکلثوم را مرور میکنیم:
«مدینه جَدَّنا لا تَقَبلینا
فالبحسرات والاحزان جینا
ألا اَخبر رسولَالله عنّا
بأ انّا قد فَجعنا فی أَخینا
وَ أن رجالَنا بالطّفّ صرعی
بال رؤسٍ و قَد ذَبَحوا لبَنینا...[6]
ای مدینه، دیگر ما را مپذیر، زیرا ما با دلی سرشار از حسرت و اندوه آمدهایم.
به پیامبر خبر بده که ما ماتم زده پدر شدهایم و اینکه مردانِ ما در طف (کربلا) بدون سر روی خاک افتاده و پسران ما را سر بریدند.»
از دیگر سرودههای خاص واقعه عاشورا در قالب مرثیه، مرثیهای است مربوط به حضرت زینب (س) هنگام حمل سرها در کوفه که از منظر نوحه سرایی در نهایت درجه بلاغت است و از تأثیرگذاری بسیاری بهره مند است.
«یا هلالا! لَمّا استتمَّ کمالا
غالَه خَسف فأبدآ غروبآ
ما تَوَّمت یا شفیقَ فؤادی!
کانَ هذا مقَدّرآ مکتوبآ
یا اخی، فاطم الصغیرَهَ کلّم
ها فقد کادَ قلبها اَن یَذوبا
یا اَخی، قَلبکَ الشَفیق عَلَینا
مالَه قَد قَس وَ صارَ صَلیبآ[7]
ای ماه نو که به هنگام بلوغ ناگهان خسوف او را ربوده و غروب نموده ای.
ای پاره دلم، گمان نمیکردم که این سرنوشت ما باشد.
ای برادر! با فاطمه خردسال سخن بگو! چرا که نزدیک است دلش آب شود.
ای برادر! دل تو مهربان بود. پس چرا اکنون بر ما اینچنین سخت شده است! »
(بیت آخر نوعی اظهار تفجع است، یعنی همان «تجاهل العارف» در فارسی، چرا که حضرت زینب (س) میداند که امام حسین (ع) نامهربان نیست و اینگونه پرسش نوعی تسکین جراحت دل خویش و تلطیف روح است)
شاعران مشهور مرثیه سرای عرب پس از واقعه عاشورا
ابوالاسود دوئلی
«وی از یاران حضرت علی (ع) بود که در جنگ جمل نیز حضور داشت. گفتهاند که او واضع علم نحو بوده است.
وی در سال 69 هجری قمری در سن 85 سالگی به علت بیماری طاعون، در شهر بصره درگذشت. [8]»
ابیاتی از این شاعر را پیرامون واقعۀ عاشورا میخوانیم:
«اقول وَذاکَ من جَزَعٍ و وجدٍ
ازالَ الله ملک بَنی زیاد
وابَعَدهم بما غَدَروآ وَ خانوآ
کَما بَعودَت ثَمود وَ قومَ عاد[9]
من در همه حال، با هیجان و بیتابی میگویم: خداوند ملک فرزندان زیاد را نابود کند، آنان مکر و حیله کردند. خداوند آنان را همانند قوم ثمود و عاد براند.»
کمیت بن زید اسدی
ابومستهل کمیت بن زید اسدی، در سال 60 هجری قمری متولد شد و در سال 126 هجری قمری درگذشت.
گفتهاند که کمیت بهترین شاعرانِ اولین و آخرین است و نخستین کسی است که استدلال و احتجاج در شعر را به شیعه آموخت و همچنین نخستین سراینده هاشمیات است.[10]
ابیاتی از سرودههای او را که خطاب به امام محمدباقر(ع) است، میخوانیم.
«ذَهَبَالّذینَ یَعاشَ فی اَکنافهم
لَم یَبقَ الّا شامت اَو حاسد
وَ بَقی عَلی ظَهرالبَسیطَه واحدٌ
فَهوالمراد وَ أنتَ ذاکَالواحد...[11]
آنان که پناه مردم بودند، رفتند و جز شماتت گران و حاسدان کسی نمانده است و بر گستره زمین یکی باقی ماند که مقصود و آرزوی من است و آن تو هستی.»
سید حمیری
ابوهاشم اسماعیل بن محمد، در سال 105 هجری قمری در عمان به دنیا آمد، ولی در بصره زندگی کرد. از او علاوه بر مراثی بسیار پیرامون واقعه عاشورا، سرودههایی نیز در فضیلت حضرت علی (ع) در دست است. سید حمیری در سال 173 یا 178 هجری قمری در بغداد درگذشت و در جنینه دفن شد.
ابیاتی از مرثیه او را در شهادت امام حسین (ع) میخوانیم.
«امرر عَلی جَدث الحسین (ع)
وَ قل لأعظمَه الزَّکیه
یا اعظَما لازَلت من
وَ طفاءَ ساکته روّیه
مالَذّ عیش بعدَ رضّ
ک بالجیاد الأعوجیّه
فأذا مَرَرَّت بقَبره
فأطل به وَقَفَالمطیّه
و اَبک المطهّرَ للمطهَّر
وَ المطهّرَ الزَّکیه[12]
بر قبر حسین (ع) بگذر و به استخوانهای پاک او بگو:
ای استخوانهایی که هنوز تازه و شادابید،
بعد از اینکه اسبهای اصیل شما را از هم پاشیدند و له کردند، زندگی لذت ندارد،
هرگاه بر قبر او بگذری، در آنجا مرکب خود را برای مدتی نگهدار،
و بر قبر پاک و بر پدر و مادر معصوم او گریه کن.»
دعبل خزاعی
بوعلی دعبل بن علی بن رزین از خاندان طاهر ذوالیمینین بود، او در سال 148 هجری قمری، در کوفه متولد شد و در بغداد سکونت گزید و در سال 246 هجری قمری در شهر طیب که بین واسطه و خوزستان قرار دارد، وفات یافت.[13]
از نابترین مرثیههای دوره مورد بحث، مرثیههای دعبل خزاعی است.
سردههای او در حدود قرن سوم، ارزشمندتر و فراگیرتر از دیگر سرودهها، به ویژه مراثی است، خاصه مرثیهای که درادبیات آن از همه شهدای اهل بیت (ع) با ذکر مدفن آنان یاد میکند و فاطمه زهرا (س) را به ندبه فرا میخواند، این همان مرثیهای است که وی به امام رضا (ع) تقدیم کرد:
«أفاطم، لَوخلت الحسین مجَدّلا
و قَد ماتَ عَطشانآ بشَطَّ فرات
اذآ للَطَمت الخَدَّ فاطم عندَه
و أجرَیتَ دَمَعَالعَین فی الوَجَنات
أفاطم، قومی یا ابَنهَ الخَیر و اندبی
نجومَ سماواتٍ بأرض فَلاه...[14]
ای فاطمه، اگر خیال می کردی که حسین (ع) به خاک افتاده و با لب تشنه کنار نهر فرات شهید گشته، بر صورت خویش میزدی و اشک بر گونهها جاری میساختی.
ای دختر بهترین مردم، برخیز و برای ستارگان آسمانی که در بیابان پهناور افتادهاند، زاری کن.»
شریف رضی
ذوالحسین ابوالحسن محمد بن ابی احمد حسین بن موسی، در سال 359 هجری قمری در بغداد متولد شد. نسب او به امام موسی کاظم (ع) میرسد. او در سال 406 هجری قمری درگذشت و در بغداد دفن شد، ولی مدتی بعد جسد او را به کربلا منتقل کردند.[15]
شریف رضی نیز از جمله شاعران عرب است که مرثیههای سوزناکی در واقعه عاشورا سروده است:
«کانَت مآتم بالعراق تَعدّها
امویها بالشّام من اَعیادها
یا غَیره الله اَغضبی لنَبیّه
وَ تَزَحزَحی بالبَیض عَن أغمادَها
یا یَومَ عاشوراء کَم لَکَ لَوعَه
تَترَقّص الأحشاء من ایقادَها[16]
در عراق سوگ و ماتمی است که امویها در شام، آن را عید میشمرد.
ای غیرت خدا، بر آنچه برای پیامبر (ص) پیشآمده است، خشم بگیر و شمشیرها را برای انتقام از غلاف بیرون آور.
ای روز عاشورا، آنقدر اندوه در تو جاری است که از سوزش آن تمام احشاء به جنبش درآمدهاند.»
منبع:
محدثی خراسانی، زهرا؛ (1388)، شعر آیینی و تأثیر انقلاب اسلامی بر آن، تهران: مجتمع فرهنگی عاشورا
بسیار جالب بود نمی دانستم تاریخ شعر عرب درباره امام حسین (ع) چگونه است
اگر امکان داشته باشه که در مورد « آغاز مرثیه های عاشورایی شاعران غیرعرب » هم مطلب بزارید ، خیلی خوب هست
مطلب بسیار خوبی بود ، یک سؤال خدمتتون داشتم : در قسمت آخر متن « ای غیرت خدا، بر آنچه برای پیامبر (ص) پیش آمده است، خشم بگیر و شمشیرها را برای انتقام از غلاف بیرون آور. » ، منظور از غیرت خدا چه کسی هست ؟