سخن پیرامون عزا و عزاداری برای امام حسین (ع) زیاد است. هرسال محرم که میشود به موازات پرچمهای سیاهی که برافراشته میشوند، تابلوهایی از مخالفت از هرسو تلاش میکنند بلکه این پرچمها را به نوعی بی اعتبار کنند.
حملهکنندگان یک دسته و یک گروه نیستند. هرکدام با یک نگرش خاص موضوع را دنبال میکنند ولی هرچه هست در یک هدف باهم مشترک هستند و آن خاموش کردن چراغ عزاست.
در مورد اقسام گروهها روشنفکران قرن اخیر خصوصاً آنهایی که تحت تاثیر تفکرات پروتستانیسمی هستند و شاگردان جمال الدین اسد آبادی و اقبال لاهوری محسوب میشوند، اول صف ایستادهاند. آنها سعی میکنند برداشتهای اجتماعی را در مقابل آموزههای عبادی قرار بدهند و جهت نیل به قدرتهای مادی، دین را دستمایه قرار بدهند. در این میان تاریخ عاشورا به عنوان عامل تأثیرگذار و منحصر بهفردی است که باید در جهت خواست آنها از برخی مشخصهها از جمله اصل عزاداری زدوده شود. از این رو روشنفکران یا بهتر بگوئیم دگراندیشان سعی میکنند با اطلاق عزاداری به عنوان یک بدعت صفوی و قجری، ساختار فکری افرادی را که مطالعه کمی نسبت به اعتقادات دارند، سست کنند. آنها مظاهر عزاداری را برگرفته از مسیحیت برمیشمرند و عزاداران را با قلم توانمند و قدرت سخنوری و هوش فوقالعاده اجتماعی به باد تمسخر میگیرند. در نظر آنها عزاداری یک حماقت و در بهترین حالت یک نادانی سرشار از صداقت است.
گروهی عزاداری را برگرفته از مسیحیت برمیشمرند و عزاداران را با قلم توانمند و قدرت سخنوری و هوش فوقالعاده اجتماعی به باد تمسخر میگیرند
گروه دوم برخی از اهل سنت و وهابیت هستند که متأسفانه از ابراز دشمنی با شیعیان از هیچ سلاحی صرفنظر نکردهاند. البته جای خوشحالی است که به تازگی بخشی از نقدینگی برادران ما از موضوع انفجار به موضوع رسانه انتقال پیدا کردهاست. البته انبوه شبکههای اینترنتی و ماهوارهای و همچنین در اختیار داشتن سرزمین مکه و حجاز سبب شدهاست باز هم یک رویارویی غیر منصفانه با این برادران داشته باشیم.
این گروه همچنین با استناد به تولیدات گروه اول سعی میکند آنها را با خود همراه و همعقیده نشان دهد.
در این میان با دوستانی نیز برخورد میکنیم که متأسفانه روضههای حسینی را به مراسمهای تخلیهی انرژی و خودی نشان دادن تبدیل کردهاند و گاهی از سبکها و اشعاری استفاده میکنند که در شأن اهل بیت علیهم السلام نیست. کمبود آگاهی این عزیزان نیز آش گروههای بالا را چربتر کرده است.
البته نمیخواهیم این عزیزان را خدای ناکرده دشمن دین و عزا نشان دهیم. هرگز! یک موی این عزیزان را با هیچ کسی معاوضه نخواهیم کرد. اما ایکاش بدانند که گرچه اصل عملشان در اقامهی عزای حسینی درست است اما نوع اجرایشان راه را برای گروههای بالا هموار خواهد کرد. وانگهی؛ عزا و عزاداری را رها کردهاند و حال و قال را جایگزین نمودهاند!
حالا باید چه کنیم؟ سکوت کنیم؟ به امور روزمره زندگی خود بپردازیم؟ و اصلاً برایمان مهم نباشد که این روند روزی به خاموشی چراغهای شهر خواهد انجامید.
ما در آن روز نبودیم. ریگهای بیابان را حس نکردیم. خاری در پای کودکان ما نرفت و سر فدای اربابمان نکردیم. ما آنروز نبودیم بلکه عباس بن علی (ع) را یاری کنیم. بلکه برای مشک او را زره شویم. ما نبودیم تا که سینهی خویش را پذیرای تیری کنیم که گلوی شش ماهه را...
امروز اما هستیم. امروز اما نگذاریم که خونی دوباره از حلقوم تاریخ جاری شود...