گیجم، گیج خوابی طولانی، جسم و روحم، تمام وجودم عادت کرده است به خواب. عادت کردهام به رویاهای به ظاهر شیرین و دوست داشتنی، رویاهایی که مجبور کردهاند مرا به ندیدن بیداری. بیداری را ندیدم که فراموش کردهام اصل زندگی را، دلیل بودنم را، دلیلی که باید دوباره به خاطر بیاورم، باید بگردم دنبال چند ماه پیش، باید به دنبال یک نقطه بگردم میان رویاهای رنگارنگ، نقطه ای که حسش، صدایش و حیاتش فرق دارد با خاطراتی که دور و برش را شلوغ کردند، آنقدر متفاوت است که اینبار با چشمانی باز بخوابم و به دنبالش بروم.
رویایی که شبیه ریش سفیدی جوان بود، آرام اما مضطرب نزدیک میشدم به آن نقطهی نورانی، غریبهای که آشنا بود؛ اما فقط چهرهاش. نزدیکتر که شدم آن نقطهی نورانی شده بود هالهای نور اطراف نقطههای سیاهی که همه جا بودند. سیاهی آنها از ظلمت نبود که از غم بود، غمی که دلگیر کرده بود فضای آن هالهی نور را؛ اما تمام نور آن اطراف از یک خورشید بود. نزدیک تر که رفتم تفاوت را احساس کردم، آن خورشید فرق داشت، خورشید زخمی بود، زخمی درست در مرکز جان خورشید. قلبش زخمی بود و چه بیصبر قطرات خون خدا پیشی میگرفتند برای ترک قلب خورشید ...
خواستم جلوتر بروم تا شاید بیشتر و بهتر ببینم خورشید را اما چیزی یا کسی مانع شد؛ نقاط سیاهی که گاهی سفید میشدند و از عزا در میآمدند، هیجان عجیبی داشتند و همه به صدایی گوش میدادند که از جنس خورشید نبود و فقط صفات خورشید را به سلیقهی خود و چه نامنظم و بیهنر فریاد میزدند و تنها دغدغه، تکرار آنها بود. آنقدر فکرشان درگیر بود که فرصت فکر به خورشید را نداشتند؛ اما من باید از آن ها عبور میکردم، باید میرسیدم به خود خورشید. نزدیکتر که میشدم، بیشتر خیره میشدم، خیرهی لطف و رحمت خورشید.
و چقدر لازم بود این گشت و گذار در خاطره ها، برای شناخت، برای تجدید بیعت و قدرت، برای فهم اینکه خورشید هیچ وقت فقط در یک ماه نمیتابد؛ بلکه تلالو پرتوهای خورشید را همیشه میشود احساس کرد، فقط باید حواسمان به پردههای پنجرهی دلمان باشد . . .
و من تا محرم بعد هر روز خود را بیش از پیش آماده میکنم برای رسیدن به هجوم پرتوهای نور در اوج تابش محبت خورشید عالم.
بسیار زیبا و روحانی بود... نوشته شما ذهن و خیال من را از فضای اطرافم فارق کرد و چشم و ذهنم را باز و خیره به صفحه لب تاپ، در عمق فکری گنگ فرو برد؛ هم آنگونه که شما با چشمانی باز خوابیده بودید... قلمتان روان و فکرتان روشن باد متشکرم