بسم الله

إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاکِینِ ... وَابْنِ السَّبِیلِ ...[1]

همانا صدقات برای فقیران و زمین‏گیران و... در راه ماندگان است...

 

رفیقانم یک به یک آمده‌اند و دل من هم با آن‏هاست به خدا.

چند روزی است که «بی‏دل» زندگی می‏کنم.

آشنایانم آمده‌اند تا «ابن السبیل» تو باشند که تو «کریم ابن کریم» ای.

این خط را زود نوشتم. این را باید می‌گذاشتم برای آخر.

نه من و نه دوستانم، به هوای کرمت نیست که دنبال تو ایم. ما که مانده‌ایم و آن‌ها که آمده‌اند، تو را دوست داریم بیش‌تر از خودمان و پدران و مادرانمان و فرزندان در شام مانده و به کربلا آمده‌ات را دوست داریم بیش‌تر از خودمان و فرزندانمان.

عطای تو بهانه ایست که با یادش به یاد تو بیفتیم.

دوستانم آمده‌اند و من به تک تکشان سفارش کرده‌ام که سلام شکسته‌ام را به تو برسانند و هق‌هق گریه‌هایم را. ما از راه جامانده‌ایم نه از تو.

ما مساکین را از در احسانت رد نکن که زمین‏گیر دلمان نشویم.

ما اگر مانده‌ایم، از تو نمانده‌ایم، از راه مانده‌ایم.

بین مورخین دعواست که زینب در اولین اربعین تو به زیارتت آمده یا در اربعین بعدی؛

ما مانده‌ایم تا اگر اجازه بدهی، اگر جور کنی در اربعین بعدی به استقبال زینب بیاییم.

اگر راه بدهی.