مقدمه
خداوند آموزههای دین و دستورالعملهای زندگی دینی را از طریق قرآن و مفسران و معلمان آن، یعنی وجود مبارک اهلبیت (ع)، در اختیار بشر قرار داده است تا انسان با تمسک به آنها و عمل به دستوراتشان، در مسیر هدایت گام بردارد. اهلبیت (ع) همواره در تبیین مبانی اسلام و تفسیر آیات الهی کوشیدهاند و در طول حیات پرثمر خویش، از هیچ تلاشی برای تعلیم معارف اسلام دریغ نکردهاند؛ از این رو، ایجاد پیوند با پیشوایان معصوم و بهرهگیری از تعالیم و معارف ایشان، راهگشای دستیابی به کمال و سعادت در دنیا و آخرت است؛ ضمن اینکه دریچهای جدید برای فهم آموزههای قرآن و به کارگیری آن در زندگی، به روی انسان میگشاید. یکی از راههای تماس و ارتباط وثیق با اهلبیت (ع) زیارت ایشان و یکی از منابع ارزشمند برای بهرهمندی از تعالیم ایشان، متون زیارتنامههایی است که خود ایشان صادر کردهاند.
زیارتنامهها به لحاظ محتوای جامع و در عین حال، لحن ساده و روانی که در خطاب با ائمه (ع) و گفتوگو با این ذوات مقدسه دارند، دایره فهم عامتری را شامل میشوند؛ پس هر انسانی که در مقام زیارت اهلبیت (ع) قرار گیرد و با متون زیارتنامههای ایشان همراه شود، به طور قطع از معارف بلند ایشان، متاسب با ظرفیت درونی خود، بهرهای نصیبش میشود. زیارتنامههای ماثور منابع گوهرباری از تعالیم معصومان (ع) هستند که تاکنون آنچنان که باید، به آنها توجه نشده است؛ بر این اساس، شناخت ساختار زیارتنامهها و تحلیل محتوای آنها، گام موثری برای فهم و بهرهمندی از معارف اهلبیت (ع) است. هدف از انجام این پژوهش، دستیابی به ساختار کلی حاکم بر زیارتنامهها و تحلیل محتوای آنهاست؛ همچنین یافتن پاسخ برای پرسشهایی همچون: چیستی زیارت و اهداف مترتب بر آن؟ نقش زیارت در تبیین آموزههای قرآنی؟ دستیابی به جایگاه زیارتنامهها، در میان سایر تعالیم و آموزههای دینی و سوالاتی از این دست تا از این طریق، اهدافی که ائمه (ع) از بیان این متون داشتهاند، آشکار شده و بهرهمندی از تعالیم ایشان میسر شود. در این زمینه، کتب و مقالاتی در باب تبیین فلسفه زیارت نگاشته شده است؛ همچون «فلسفه زیارت» احمد عابدی، «فلسفه زیارات و آیین آن» واعظ جوادی؛ همچنین بررسی محتوای زیارتنامهها مانند «فرهنگ زیارت» جواد محدثی، «فرهنگ و آداب و زیارت» سیدرضا باقریان موحد؛ به علاوه، شرح برخی از زیارتنامههای معروف همچون زیارت جامعه کبیره، زیارت عاشورا و زیارت امینالله که در راستای این پژوهش نیز، از آنها استفاده شده است. برای دستیابی به ساختار کلی زیارتنامهها، نگارنده به بررس ویژگیهای لحنی و محتوای عامی که در غالب زیارتنامههای معصومان مطرح است، پرداخته است. ضمن اینکه در این نوشتار، از بیان جزئیات و ویژگیهای خاص هر یک از زیارتنامهها پرهیز شده است؛ چرا که پرداختن به ویژگیهای خاص هر یک از زیارات، خود نیازمند پژوهشی جداگانه و درخور شأن است.
اهمیت زیارت از دیدگاه آیات و روایات
تدبر در آیات قرآن کریم و روایات، بیانگر این حقیقت است که دستیابی به سعادت حقیقی و راه وصول به حق، جز در سایه تمسک به قرآن و اهلبیت (ع) محقق نمیشود. در قرآن کریم، آیات فراوانی وجود دارد که بر لزوم همراهی و اطاعت اهلبیت (ع) تاکید کرده است؛ از جمله از آیات سوره مبارکه رعد دریافت میشود که ارتباط و اتصال به ائمه، میثاق و پیمان رسالت و امامت است:
«أفَمَن یَعلَمُ أنَّمَا اُنزِلَ إلَیکَ مِن رَبِّکَ الحَقُّ کَمَن هُوَ أعمَی إنَّمَا یَتَذَکَّرُ اُولُوا الألبَاب. اَلَّذِینَ یُوفُونَ بِعَهدِ اللهِ وَ لَا یَنقُضُونَ المِیثَاقَ. وَ الَّذِینَ یَصِلُونَ مَا أمَرَ اللهُ بِهِ أن یُوصَلَ وَ یَخشَونَ ربَّهُم وَ یَخافُونَ سُوءَ الحِسَابِ. وَ الَّذِینَ صَبَرُوا ابتِغَاءَ وَجهِ رَبَّهُم وَ أقَامُوا الصَّلَوهَ وَ أنفَقُوا مِمَّا رَزَقنَاهُم سِرّاً وَ عَلَانِیَهً وَ یَدرَئُونَ بِالحَسَنَهِ السَّیِّئَهَ اُولَئِکَ لَهُم عُقبَی الدَّارِ... وَ الَّذِینَ یَنقُضُونَ عَهدَ اللهِ مِن بَعدِ مِیثاقِهِ وَ یَقطَعُونَ مَا أمَرَ اللهُ بِهِ أن یُوصَلَ وَ یُفسِدُونَ فِی الأرضِ اُولَئِکَ لَهُمُ الَّعنَهُ وَ لَهُم سُوءُ الدَّار» (رعد، 19 تا 22)
«پس، آیا کسی که میداند آنچه از جانب پروردگارت به تو نازل شده، حقیقت دارد، مانند کسی است که کور دل است؟ تنها خردمندانند که عبرت میگیرند. همانان که به پیمان خدا وفادارند و عهد [او] را نمیشکنند. و آنان که آنچه را خدا به پیوستنش فرمان داده میپیوندند و از پروردگارشان میترسند و از سختی حساب بیم دارند. و کسانی که برای طلب خشنودی پروردگارشان شکیبایی کردند و نماز برپا داشتند و از آنچه روزیشان دادیم، نهان و آشکارا انفاق کردند و بدی را با نیکی جواب دادند، ایشان راست فرجام خوش سرای باقی» (مکارم شیرازی، 1373).
در این آیات، ابتدا به عهد و میثاق الهی اشاره شده است. عهدی که در معنای وسیع آن، هم عهدهای فطری و پیمانهایی را که خدا به مقتضای فطرت از انسان گرفته است، شامل میشود و هم پیمانهای عقلی که انسان با تفکر و اندیشه از حقایق عالم هستی و مبدأ و معاد درک میکند؛ همچنین در بر گیرنده پیمانهای شرعی است؛ یعنی آنچه پیامبر (ص) از مومنان، در رابطه با اطاعت فرمانهای خداوند و ترک معصیت و گناه پیمان گرفته است (مکارم، 1374: 184)؛ اما در معنای خاص آن، عهدی است که بندگان به زبان فطرت خود، با پروردگار خود بستند که او را یگانه بدانند و بر اساس توحید و یکتایی او عمل کنند و آثار توحید خود را نشان دهند (موسوی همدانی، 1374: 468). امام کاظم (ع) در تفسیر این آیه فرمودهاند: «پیوندی که بدان امر شده است، پیوند با آل محمد است...» (مجلسی، 1403: 127)؛ همچنین در روایتی کامل از أبیالحسن آمده است که: «همانا خویشاوندی و قرابت آل محمد (ع) به عرش خدا آویزان است میگوید: خدایا هر که مرا گرامی بدارد او را گرامی بدار و هر که از من دوری جوید او را از رحمتت دور کن و همانا این آیه درباره آل محمد (ع) نازل شده است و همان چیزی است که در عالم ذر از مردم پیمان گرفت که آن ولایت امیرالمومنین و امامان پس از اوست که درود خداوند بر آنان باد و این همان بخش از سخن خداوند در آیه است که فرمود: « اَلَّذِینَ یُوفُونَ بِعَهدِ اللهِ وَ لَا یَنقُضُونَ المِیثَاقَ»؛ سپس از دشمنانشان ذکر کرده و فرمود: « وَ الَّذِینَ یَنقُضُونَ عَهدَ اللهِ مِن بَعدِ مِیثاقِهِ» درباره امیرالمومنین (ع) است و او همان کسی است که خداوند در عالم درباره او میثاق گرفته است و رسولالله (ص) نیز در غدیر خم از آنان میثاق گرفته است؛ سپس فرمود: بر ایشان لعنت است و بر ایشان بد عاقبتی است» (بحرانی، 1416: 246).
این روایت ضمن آنکه به روشنی، گستره مفهوم آیه را تبیین میکند، لزوم چنگ زدن به دامن اهلبیت (ع) را نیز برای هر چه بیشتر آشنا شدن با اعماق قرآن نشان میدهد. یکی از پژوهشگران معاصر معتقد است: خداوند در قرآن کریم راه پیوند و قرب به اولیای الهی را از سه طریق توصیه فرمودهاند. اول: بیان جایگاه والای آنان در نظام تکوینی و عالم تشریع و نیز برشماری اوصاف و کمالات شایسته و خصایص زنده و کامل و موثر آنها، در نظام بشری. دوم: پرهیز از دوری از آنها که موجب انحطاط بوده و حرمان از کمالات انسانی و الهی است؛ سوم: آیاتی مستقل و روشن در راستای همراهی و مصاحبت و بلکه مسئولیت، در مقابل اهلبیت (ع) که با عادات مختلف این معنا را تذکر میدهد (جوادی، 1391: 57). علاوه بر آیات قرآن، در کتب معتبر روایی، روایات فراوانی در باب فضیلت زیارت معصومان (ع) و ثواب و آثار آن نقل شده است که در دستهبندی کلی، میتوان آنها را در دو گروه جای داد: روایاتی که به بیان اهمیت زیارت پرداخته و روایاتی که ضرورت زیارت اهلبیت (ع) را بیان کرده است. دسته اول از این روایات، با بیان پاداش زیارت و توجه اهلبیت (ع) به زائرانشان، بر اهمیت زیارت ایشان تاکید میکنند؛ مانند روایتی که در آن نبی اکرم (ص) خطاب به امیرالمومنین (ع) فرمودند: «ای علی! هر کس که مرا در زمان حیات یا پس از مرگم زیارت کند یا تو و فرزندانت را در زمان حیات یا پس از مرگ زیارت کند، من ضمانت میکنم که او را از اهوال و شداید روز قیامت نجات دهم تا آنکه او را همدرجه خود گردانم» (کلینی، 1407: 579). این گونه روایات و روایات دیگر قریب به این مضمون، با بیان این حقیقت که تفاوتی میان زیارت اهلبیت (ع) در حال حیات و پس از موتشان نیست، رهایی از شداید قیامت و همراهی و معیت پیامبر اکرم (ص) و اهلبیت (ع) را به عنوان پاداش زیارت ایشان بیان میکند. در روایتی دیگر، وقتی عبدالرحمن بن مسلم از امام کاظم (ع) درباره بافضیلتترین زیارت پرسید و اینکه آیا زیارت امیر مومنان (ع) افضل است یا فلانی و فلانی و از هر یک از ائمه (ع) یکبهیک نام برد، حضرتش فرمود: «کسی که اولین ما را زیارت کند، آخرین ما را زیارت کرده است و هر که آخرین ما را زیارت کند، اولین ما را زیارت کرده است و هر کس حاجتی از یکی از دوستان ما را برآورده کند، گویی حاجت همه را برآورده ساخته است...» (ابن قولویه، 1356: 336). این روایت و روایات مشابه آن نیز، علاوه بر بیان فضیلت و پاداش زیارت اهلبیت (ع)، بر این حقیقت تاکید میکنند که زیارت هر یک از این بزرگواران، در امتداد زیارت حضرت رسول (ص) و به مثابه زیارت الله است و به طور قطع، اهداف و نتایج گرانبهایی دارد. دسته دوم روایاتی هستند که بر لزوم زیارت و ضرورت انجام آن تاکید میکنند؛ زیرا زیارت را نوعی وفای به عهد و ادای امانت ولایت مزور میدانند. مهمترین روایت از این گروه، حدیث است که از حضرت علی بن موسی الرضا (ع) نقل شده است: «هر امام را عهدی بر گردن دوستان و شیعیانش هست و از جمله وفای کامل به عهد و نیکو ادا نمودن آن، زیارت کردن قبرهای ایشان است؛ پس هر که ایشان را برای رغبت در زیارت ایشان و تصدیق کردن به آنچه ترغیب نمودهاند زیارت کند امامان او شفیعان او در روز قیامت خواهند بود» (کلینی، 1407: 567).
این قسم روایات علاوه بر بیان اهمیت زیارت، از ضرورت آن و عهدی سخن میگویند که بر گردن تمامی شیعیان و پیروان ائمه معصوم (ع) گذارده شده است، تا با زیارت قبور آنان، وفای به آن عهد را به اتمام برسانند. از توجه به مجموعه آیات و روایاتی که در این خصوص مطرح شد، این نتیجه حاصل میشود که اصل اتصال و ارتباط با اهلبیت (ع) ضرورتی انسانی و الهی و راهگشای دستیابی به کمال و سعادت در دنیا و آخرت است. از این رو، باید راهها و شیوههای این ارتباط را شناخت و به آن عمل کرد. از آنجا که دین مجموعهای کامل و به هم پیوسته است یکی از راههای تماس و ارتباط وثیق را از ناحیه زیارت معرفی میکند. زیارت در حیات و ممات و حضور در مشاهد شریفه معصومان (ع)، در واقع رفتار عملی در تاکید این حقیقت است که وجود مبارک ائمه (ع) همواره زنده است و ایشان در همه شئون جامعه اسلامی حضور داشته و در صحنهاند. در حقیقت زیارت رمز حضور و شهادت عینی این بزرگواران، بر حیات جامعه اسلامی است و موجب تذکر و تعهد زائر به حضور این بزرگواران میشود. حال که اهمیت و ضرورت زیارت دانسته شد، باید به نحوه زیارت و کیفیت زیارت مطلوب نیز توجه شود. متنی که امامان به عنوان «زیارتنامه» صادر کردهاند، تعلیم دهنده کیفیت برقراری ارتباط و شیوه رعایت ادب کلام، در برخورد با معصومان است و به همین علت، باید به آن توجه کرده و بررسی کرد. زیارتنامههای ماثور منابع عظیم معارفی هستند که علاوه بر تعلیم راه و رسم گفتوگو و ارتباط، در کمال ادب و خضوع و درخور مقام اهلبیت و بیان ابراز ارادت و محبت و مودت زائر به ایشان هستند و گنجینهای از تعالیم عمیق معرفتی و اخلاقی معصومان را در اختیار انسان قرار میدهند.
محتوای کلی زیارتنامهها
آنچه در مضمون زیارتنامهها آمده، بسیار گسترده است و مفاهیم عمیق و جامعی را در بر میگیرد. ائمه اطهار (ع) با توجه و عنایت کامل، در قالب متن زیارتی، در صدد بیان «معارف اسلام» بودهاند. ایشان بسیاری از آنچه جزء عقاید صحیح اسلامی است، یا جز ارزشهای والای مکتبی یا فضایل برجسته ائمه دین (ع) به شمار میرود، یا حقایق مسلم تاریخی درباره اهلبیت پیامبر و ماجرای زندگی ایشان در رابطه با حق را بیان کردهاند؛ همچنین آنچه جز تکالیف شیعه و وظایف قلبی و زبانی و عملی آنان در برابر اولیای دین و حجتهای خداست، برشمردهاند (محدثی، 1386: 285). محتوای کلی غالب زیارتنامهها را میتوان در دو عنوان خلاصه کرد:
سلام و لعن
معمولا بخش آغازین زیارتنامهها با سلام آغاز میشود، سلام و تحیت به معنای سلامت و پاکی از هر گونه آفت و عیب است (ابن منظور، 1414: 289). به علت همین معنا، یکی از اسامی خداوند نیز است (راغب اصفهانی، 1412: 421). در قرآن کریم نیز، خداوند به برخی از پیامبران و بندگان شایسته سلام گفته است: «وَ سَلَامٌ عَلَی عِبَادِهِ الَّذِینَ اصطَفَی» (نمل، 59). «سَلَامٌ عَلَی نُوحٍ فِی العَالَمِینَ» «سَلَامٌ عَلَی اِبرَاهِیمَ» «وَ سَلَامٌ عَلَی المُرسَلِینَ» (صافات، 79 و 109 و 181). سلام شعار اسلام و نشان ویژه امت محمدی است. همان گونه که خداوند در قرآن میفرماید: «إنَّ اللهَ وَ مَلَئِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبِی ِ یَأیُّهَا الَّذِینَ ءاَمَنُوا صَلُّوا عَلَیهِ وَ سَلِّمُوا تَسلِیماً» (احزاب، 56) «خداو فرشتگانش بر پیامبر درود میفرستند. ای کسانی که ایمان آوردهاید، بر او درود فرستید و به فرمانش به خوبی گردن نهید»؛ چون خداوند و فرشتگانش بر پیامبر درود میفرستند، مومنان هم موظف و مامورند که بر آن حضرت صلوات و سلام بفرستند. بر اساس همین آموزه قرآنی، در زیارتنامهها نیز سلام بر فرشتگان مقرب پروردگار، سلام بر انبیای بزرگ الهی، سلام بر ملائکه موکل از سوی خداوند بر مشاهد شریفه، سلام بر آدم و نوح و ابراهیم و رسولان دیگر داده میشود. زائر گاهی سلام خویش را نثار امام و حجت پروردگار میکند «السَّلَامُ عَلَیکَ یَا وَلِیَّ اللهِ، السَّلَامُ عَلَیکَ ِیَا حُجَّهَ اللهِ» (پیام امام هادی: 1386: 43) و گاهی هم سلام خدا و رسول و اولیا و فرشتگان را به عنوان تحیت، تقدیم میکند «سَلَامُ اللهِ عَلَیکَ یَا ابنَ رَسولَ اللهِ، وَ سَلَامُ مَلَائِکَتِهِ فِیمَا تَرُوحُ وَ تَغتَدِی بِهِ الرائِحَاتُ الطَّاهِرَات الطَّیِّبَاتُ لَکَ وَ عَلَیکَ» (پیام امام هادی: 1386: 310) و ضمن این سلامها، امام به اوصافش خطاب میشود و مقامی که خدای تعالی به او عطا کرده و فضایلی که واجد آن است یا نسبتی که با رسول اکرم (ص) و سایر انبیا و اولیا دارد، ذکر میشود: «السَّلَامُ عَلَیکَ یَا وَلِیَّ اللهِ، السَّلَامُ عَلَیکَ ِیَا حُجَّهَ اللهِ، السَّلَامُ عَلَیکَ یَا نُورَ اللهِ فِی الظُّلُمَاتِ الاَرضِ، السَّلامُ عَلَیکَ ِیَا إمامَ المومِنِینَ، وَ وَارِثَ عِلمِ النَّبِیّینَ، وَ سُلالَهَ الوَصِیِّینَ، وَ الشَّهِیدَ یَومَ الدِّینِ» (پیام امام هادی: 1386: 43). «سلام بر تو ای ولی خدا، سلام بر تو ای حجت خدا، سلام بر تو ای نور خدا در تاریکیهای زمین، سلام بر تو ای پیشوای مومنین و وارث علم پیامبران و شهید روز جزا». این سلام زائر، علاوه بر اعتقاد به وجود پیوند و ربط میان «خدا و انبیا و اوصیا و فرشتگان» اعلام ارتباط بین مسلمان زائر با این جهان ملکوت و بیان همبستگی عملی با این جریان حق تاریخی و اسوهیابی و الگوگیری از آنان است؛ ضمن آنکه نشانه همبستگی او با پیشوای خویش و نوعی اعلام موضع است (محدثی، 1376: 290).
متن زیارتنامهها، در کنار سلام و تحیت بر رسولان و فرشتگان و برگزیدگان خداوند، لعن و نفرین و ابراز دوری جستن از دشمنان آنان را نیز در خود جای داده است: «السَلامُ عَلَیکَ یَا أبا عبدِاللهِ، (صَلَّی اللهُ عَلیکَ یا أبا عبدِاللهِ، رَحِمَک الله یا أبا عَبدِاللهِ) لَعَنَ اللهُ مَن قَتَلَکَ، وَ لَعَنَ اللهُ مَن شَرِکَ فی دَمِکَ، وَ لَعَنَ اللهُ مَن بَلَغَهُ ذلِکَ فَرَضِیَ بِهِ، أنا إلی اللهِ مِن ذلکَ بَرِی» (پیام امام هادی: 1386: 316).
سلام بر تو ای اباعبدالله، درود و رحمت خداوند بر تو باد، خداوند لعنت کند آن کسی را که تو را کشت و هر آن کس را که در ریختن خون تو شریک شد و لعنت خداوند بر کسی که آن را ابلاغ کرد و به آن راضی شد. من از اینان به سوی خداوند بیزاری میجویم».
«لَعَنَ اللهُ مَن خالَفَکَ، وَ لَعَنَ اللهُ مَن ظَلَمَکَ، وَ لَعَنَ اللهُ مَنِ افتَری عَلَیکَ وَ غَصَبَک، وَ لَعَنَ اللهُ مَن قَتَلَکَ، وَ لَعَنَ اللهُ مَن بَایَعَ عَلی قَتلِکَ، وَ لَعَنَ اللهُ مَن بَلَغَهُ ذلِکَ فَرَضیَ بِهِ، إنّا إلَی اللهِ مِنهُم بُرآءُ». (پیام امام هادی: 1386: 257).
«لَعَنَ اللهُ (عَدُوَّ آلِ مُحَمَّدٍ)، مِنَ الجِنِّ وَ الإنسِ، (مِنَ الأوَّلینَ وَ الآخِرینَ)، وَ أبرَأُ إلی اللهِ مِنهُم، وَ صَلَّی اللهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرینَ». (پیام امام هادی: 1386: 45). در لغت، لعن به معنی طرد و دور کردن از روی غضب است؛ لعنت خدا نسبت به مردم، در آخرت به معنی عقوبت است و در دنیا، به معنای بریدگی یک انسان از پذیرش رحمت و توفیق الهی. و لعنت انسان نسبت به دیگری، به مفهوم نفرین و دعا به زیان اوست (راغب اصفهانی، 1412: 741). این لعن و نفرین مقدس که در زیارتنامهها، از زبان زائر بیان میشود، هم اعلام برائت و بیزاری زائر از دشمنان اهلبیت (ع) و اهل ستم و فساد و طغیان بوده و هم درخواست زائر، برای عذاب آنان و دوری از رحمت خداوند است. در زیارت، نفس حضور در مشاهد شریفه اولیای دین و امامان معصوم (ع) خود، بیانگر مواضع زائر به وجود مبارک اهلبیت (ع) است. خواندن زیارتنامههایی که از خود ایشان صادر شده و عمل به مفاهیم آن نیز نشانی بر تایید مواضع ایشان است. این اعلام مواضع در متون زیارتنامهها، گاهی در قالب سلامها و لعنها و در برخی، با بیان گواهی و شهادت دیده میشود و گاه با تعابیر و شعارهای دیگری مطرح میشود. در سلامهای زیارتنامهها ضمن معرفی اهلبیت (ع)، به جایگاه و مقام ایشان نیز اعتراف کرده و موضع خود را به رسالت و امامت ایشان اعلام میکنیم: «السَّلامُ عَلی أئِمَّهِ الهُدی، وَ مَصابیحِ الدُّجی، وَ أعلامِ التُّقی، وَ ذَویِ النُّهی، وَ أولیِ الحِجا، وَ کَهفِ الوَری، وَ وَرَثَهِ الانبیاءِ، وَ المَثَلِ الأعلی، وَ الدَّعوَهِ الحُسنی، وَ حُجَجِ اللهِ عَلی أهلِ الدُّنیا وَ الآخِرَهِ وَ الأولی، وَ رَحمَهُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ؛ (پیام امام هادی: 1386: 58).
گاه با لعن بر دشمنانشان، موضع خود را به آنها بیان میکنیم: «اللهمَّ العَنِ الَّذینَ کَذَّبوا رُسُلَکَ، وَ سَفَکوا دِماءَ أهلِ بَیتِ نَبیِّکَ صَلواتُکَ عَلَیهِم، الّلهمَّ العَن قَتَلَهَ أمیرِالمومِنینَ، وَ ضاعِف عَلَیهِمُ العَذابَ الألیمَ، الّلهمَّ العَن قَتَلَهَ الحُسَینِ بنِ عَلِیٍّ، وَ قَتَلَهَ أنصارِ الحُسَینِ بنِ عَلِیٍّ، وَ أصلِهِم حَرَّ نارِکَ، وَ أذِقهُم بَأسَکَ، وَ ضاعِف عَلَیهِمُ العَذابَ الألیمَ وَ العَنهُم لَعناً وَبیلاً» (پیام امام هادی، 1386: 283).
در برخی از فرازهای زیارتنامهها، با صراحت شهادت میدهیم و موضع خود را بیان میکنیم: «وَ أشهَدُ أنَّکُم الأئِمَّهُ الرّاشِدونَ، المَهدیّونَ، المَعصومونَ، المُکَرَّمونَ، المُقَرَّبونَ، المُتَّقونَ، الصّادِقونَ، المُصطَفَونَ، المُطیعونَ للهِ، القَوّامونَ بِأمرِهِ، العامِلونَ بِإرادَتِهِ، الفائِزونَ بِکَرامَتِهِ...» (پیام امام هادی، 1386: 54). «گواهی میدهم که شما پیشوایان راهبر راه یافته معصومان، گرامیان و مقربان (خداوند)، پرهیزکاران، راستگویان، برگزیدگان، فرمان برداران خدا و قیام کنندگان به فرمانش و انجام دهندگان خواستهاش و آنان که به مقام کرامت او رسیدند و...».
گاه با شعارها و بیانهای دیگر، موضع خود را اعلام میکنیم: «عَصَمَکُمُ اللهُ مِنَ الزَّلَلِ، وَ آمَنَکُم مِنَ الفِتَنِ، وَ طَهَّرَکُم مِنَ الدَّنَسِ، وَ أذهَب عَنکُم الرِّجسَ أهلَالبَیتِ وَ طَهَّرَکُم تَطهیراً» (پیام امام هادی، 1386: 55). «خداوند شما را از لغزش نگه داشت و شما را از فتنهها و آزمایشها ایمن داشت و پاکتان کرد و از پلیدیها دور کرد و به خوبی پاکیزهتان کرد».
دعا و طلب خیر
بخش دیگری از محتوای زیارتها، دعا و درخواست از خداوند است؛ این دعاها را میتوان به دو قسم تقسیم کرد: یک قسم آن خدا خواهی و خواستن حوائج اخروی و نیک فرجامی و سعادت است و قسم دیگر آن، طلب حوائج دنیا و رفع گرفتاریهاست؛ در قسم اول با شفیع قرار دادن اهلبیت (ع)، مغفرت و بخشش گناهان، عاقبت به خیری، روسفیدی در آخرت و معرفت به اهلبیت (ع) و هم نشینی با اولیاءالله را از خداوند متعال درخواست میکنیم و حاجات خود را به واسطه ائمه، با خداود در میان میگذاریم؛ مانند این بخش از زیارت «أسألُ اللهَ رَبّی وَ رَبَّکُما أن یَجعَلَ حَظّی مِن زیارَتی إیّاکُما، الصَّلاهَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أن یَرزُقَنی شَفاعَتکُما، وَ لا یُفَرَّقَ بَینی وَ بَینَکُما، وَ لا یَسلُبَنی حُبُّکُما وَ حُبُّ آبائِکُما الصّالِحینَ، وَ أن یَحشُرَنی مَعَکُما، وَ یَجمَعَ بَینی وَ بَینَکُما فی جَنَّتِهِ، بِرَحمَتِهِ وَ فَضلِهِ» (پیام امام هادی، 1386: 212). «از خدا، پروردگار خود و شما، درخواست میکنم که بهره مرا از زیارت شما دو بزرگوار درود بر محمد و آل محمد قرار دهد شفاعت شما را روزی من کند و بین من و شما جدایی نیندازد و دوستی شما و دوستی پدران صالحتان را از من نگیرد و مرا با شما محشور کند و به رحمت و فضلش مرا در جمع شما قرار دهد». در قسم دوم از دعاها، از خداوند سعه صدر، علم و ایمان، مودت اهلبیت (ع)، رفع گرفتاریها، وسعت رزق، آبرو در دنیا، در امان ماندن از شر دشمنان و قرار گرفتن در صف یاران و پیروان اهلبیت (ع) را درخواست میکنیم؛ برای نمونه در زیارت ائمه عسکریین (ع) از خداوند قبولی زیارت، استفاده شایسته از نعمتها، توسعه روزی حلال و همراهی و طاعت محمد و آل محمد (ص) را مسألت مینماییم: «الّلهُمَّ فَتَقَبَّل مِنّی... وَ استَعمِلنی صالِحاً فیما آتَیتَنی... وَ أوسِع عَلَیَّ مِن رِزقِکَ الحَلالِ الطَّیِّبِ، وَ اجعَلنی مِن رُفَقاءِ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ... وَ أعِنّی عَلی طاعَتِکَ وَ طاعَهِ أولیائِکَ» (پیام امام هادی، 1386: 213).
اهداف کلی زیارت
با توجه به محتوای کلی زیارات، میتوان دو هدف کلی را برای زیارت تعریف کرد:
1-تقرب به خداوند و زیارت الله: همانطور که در ناحیه مبدأ و فاعل، تنها یک مبدأ حقیقی و مستقل وجود دارد و همه افعال و مبادی دیگر، به اذن و اراده او فاعلاند، در ناحیه غایت و هدف نیز تنها یک هدف و مقصد اصیل، برای همه هستی وجود دارد و همه به سوی او در حرکت هستند. اگر این دو نگرش به هستی نباشد و جهان در مبدأ و مقصد چند قطبی باشد، فساد و ضلالت دامنگیر هستی خواهد شد؛ چون انسان و جهان از این تیرگی و تباهی مصون است؛ بنابراین یک مبدأ و یک مقصد، برای جهان هستی وجود دارد و آن همان است که قرآن کریم دربارهاش میگوید: «هُوَ الأوَّلُ وَ الآخِرُ وَ الظّاهِرُ وَ الباطِنُ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیءٍ عَلیم» «اوست اول و آخر و ظاهر و باطن و او به هر چیزی داناست» (حدید، 3)؛ بنابراین، مقوله زیارت نیز از این قانون عام مستثنی نیست و هدف غایی زیارت، توجه و تقرب به خداوند و ساحت الوهی و به بیان دیگر، زیارت الله است. در واقع، زیارت یک سفر کامل إلی الله است که از وادی ولایت امور میکند و مراد از هدف بودن خداوند در زیارت و تقرب به حضرت حق، تخلق به اخلاق الهی و تحصیل کمالات ربوبی است (جوادی، 1391: 75). این حقیقت و مبنای معرفتی، در عموم زیارتنامههای معصومان نیز ذکر شده است که خطاب به ایشان عرض میکنیم: «أتَقَرَّبُ إلی اللهِ بحُبِّکُم وَ البَراءَهِ من أعدائِکُم» «با محبت به شما اهلبیت (ع) و بیزاری جستن از دشمنان شما به سوی خدا تقرب میجویم». یا به طور خاص، در زیارت امام رضا (ع) میخوانیم: «الّلهُمَّ إنّی أتَقَرَّبُ إلَیکَ بِحُبِّهِم وَ وِلایَتِهِم؛ خداوندا من با محبت به اهلبیت و ولایت ایشان، به سوی تو تقرب میجویم».
دریافتیم که هدف غایی زیارت، قرب پروردگار و زیارت اوست؛ پس باید به این حقیقت نیز واقف باشیم که اهلبیت عصمت و طهارت (ع) مظهر کامل اسما و صفات الهی بوده و همه سئون آنان الهی است؛ به گونهای که اطاعت آنها اطاعت خدا، محبت آنها محبت خدا و بغض و غضب به آنها بغض و غضب به خداوند است؛ از این رو، زیارت این بزرگواران همان زیارت خداست.
چنانکه در روایتی از اباصلت هروی نقل شده است که از امام رضا (ع) سوال میکند: «منظور از این روایت که اهل حدیث آن را بیان میکنند چیست؟ «مومنان خدایشان را در بهشت زیارت میکنند». امام فرمودند: «ای اباصلت خداوند تبارک و تعالی پیامبرش را بر تمامی خلقش از پیامبران و فرشتگان برتری داد و اطاعت او را اطاعت خود و بیعت او را بیعت با خود و زیارت او را در دنیا و آخرت زیارت خود قرار داد. همان طور که فرمود: «کسی که از پیامبر اطاعت کند، محققا خدا را اطاعت کرده است». و نیز فرمود: «در حقیقت، کسانی که با تو بیعت میکنند، جز این نیست که با خدا بیعت میکنند دست خدا بالای دست آنان است». و نبی اکرم (ص) نیز در این باره فرمودند: «کسی که مرا در حیات و بعد از وفاتم زیارت کند، به تحقیق خدا را زیارت کرده است». درجه پیامبر در بهشت عالیترین درجات است؛ «پس هرکس از منزلش او را به سوی درجهاش در بهشت زیارت کند، به تحقیق خداوند تبارک و تعالی را زیارت کرده است» (حرعاملی، 1409: 325).
2- تعلیم معارف دین و تربیت انسانها: یکی دیگر از اهداف کلی زیارت، تعلیم معارف دینی و تربیت انسانها، از ناحیه اهلبیت (ع) و در سایه زیارت ایشان است. این تعالیم کلی شامل موضوعات زیر میشود:
امام شناسی
از مهمترین و ضروریترین مبانی نظام اعتقادی، امام شناسی و شناخت چهره حقیقی امام و خصایص و فضایل پنهان و آشکار اوست. بعد از توحید و رسالت، اولین حقیقتی که انسان در حیات انسانی خود، بدان نیازمند بوده، امامت است. بدون وجود امام و شناخت او، تمامی حرکتها در ضلال و تباهی است؛ از این رو در دعای معروف زمان غیبت عرضه میداریم که: «الّلهُمَّ عَرِّفنی حُجَّتَکَ فَاِنَّکَ اِن لَم تُعَرِّفنی حُجَّتَکَ ضَلَلتُ عَن دینی» (مجلسی، 1403: 147) خدایا حجتت را بر من بشناسان؛ زیرا اگر حجتت را بر من نشناسانی، از دین خود گمراه میشوم».
بر اساس روایات نیز، انسان ناآشنا به مقام امامت و شخص امام، در جهالت از دنیا میرود؛ رسول خدا (ص) فرمودند:
هر کس بمیرد در حالی که امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهلی از دنیا رفته است (مجلسی، 1403: 368).
بر این اساس، زندهترین و موثرترین راه برای شناخت و ایجاد ارتباط با امام، زیارت است و در مکتب زیارت، متون ارزشمند زیارتنامههای ماثور خود، صحیفه امام شناسی هستند. هر زیارتنامه رشتهای علمی و کتابی است که معارف وجودی و خصایص و فضایل امام، جایگاه والای ایشان، حقوق ایشان بر امت و راه دوستی و محبت به آنها را تعلیم میدهد و لزوم تبعیت از امام را برای رهیابی به سعادت و هدایت ضروری میداند. این معرفت و شناخت زمانی محقق میشود که در کنار اعتراف به فضایل و کمالات امام، به ضلالت و گمراهی دشمنان و مخالفان ایشان و برائت از آنها نیز اقرار میکنیم و به جایگاه امامت و ولایت و از ناحیه خدا بودن و الهی بودن امام نیز معتقد و معترف باشیم؛ همچنین، بر حقی که از ناحیه این انتصاب الهی امام بر انسان گذارده شده است، یعنی همان تبعیت و اطاعت از آنان، واقف باشیم و به آن عمل کنیم. از این رو، در زیارتنامهها نیز این مفاهیم در کنار هم و با تعابیر مختلف بیان شده است؛ در کنار ایمان به آنها کفر به دشمنان نیز بیان شده است: «أنّی مومِنٌ بِکُم وَ بِما آمَنتُم بِهِ، کافِرٌ بِعَدُوِّکُم وَ بِما کَفَرتُم بِه». در کنار جمله «عارِفٌ بحقکم، مُقِرٌ بِفَضلِکُم...» جمله «مُستَبصِرٌ بِشأنِکُم وَ بِضَلالَهِ مَن خالَفَکُم» و اقرار به برائت از دشمنان «وَ بَرِئتُ إلی اللهِ عَزَّوَجَلَّ مِن أعدائِکُم» ذکر شده است. اطاعت آنان اطاعت خداوند و نافرمانی از ایشان، نافرمانی خدا بیان شده است «مَن أطاعَکُم فَقَد أطاعَ اللهَ، وَ مَن عَصاکُم فَقَد عصیَ الله» و هدایت و سعادت در گرو تبعیت از آنان و و شقاوت و گمراهی، در نافرمانی از ایشان آمده است: «سَعِدَ مَن والاکُم، وَ هَلَکَ مَن عاداکُم، وَ خابَ مَن جَحَدَکُم، وَ ضَلَّ مَن فارَقَکُم... وَ هُدِیَ مَن اِعتَصَمَ بِکُم» (پیام امام هادی، 1386: 56).
تجدید عهد و میثاق
امامت و ولایت اهلبیت عصمت و طهارت (ع) از مهمترین عهدها و قراردادهای ناگسستنی الهی است و یکی از اهداف ارزشمند زیارت، تثبیت میثاق و تحکیم عهد رسالت و امامت است. زیارت عرصه مناسبی برای بازشناسی این میثاقها و تجدید و تحکیم آنهاست. پیوند میان انسان و حقایق الهی توحید و نبوت و امامت در پناه تعهد و تحکیم این میثاقها شکل میگیرد و از لغزشها مصون میماند. زیارت در واقع، بیعت با امام در مسیر تولی و تبری و اطاعت از ایشان و مخالفت با مخالفانشان است. در زیارت جامعه کبیره عرضه میداریم: «مُومِنٌ بِإیابِکُم، مُصَدِّقٌ بِرَجعَتِکُم، مُنتَظِرٌ لِأمرِکُم، مُرتَقِبٌ لِدَولَتِکُم، آخِذٌ بِقَولِکُم، عامِلٌ بِأمرِکُم، مُستَجیرٌ بِکُم، زائِرٌ لَکُم، لائِذٌ عائِذٌ بِقُبورِکُم، مُستَشفِعٌ إلی اللهِ عَزَّوَجَلَّ بِکُم» (پیام امام هادی، 1386: 58) «به بازگشتتان ایمان دارم و رجعت شما را تصدیق دارم و چشم به راه فرمان شما و منتظر دولت شمایم، گفتارتان را بگیرم و دستورتان را انجام دهم و به شما پناه جویم و شما را زیارت کنم و به قبرهای شما پناه آورم و شا را به درگاه خدای عزوجل شفیع آورم». این گونه عهدها و پیمانهایمان را با ائمه معصوم یادآور میشویم و آنها را تحکیم میکنیم.
دشمن شناسی
دشمن شناسی از ضرورتهای زندگی اجتماعی هر انسانی است؛ چرا که اگر دشمن را نشناسد چه بسا، از روی ناآگاهی، در شمار دشمنان و مخالفان قرار گیرد. زیارتنامهها علاوه بر آنکه صحیف امام شناسی هستند، منبع خوبی برای معرفی دشمنان ایشان و شناخت آنها و بیزاری جستن از آنهاست. متون زیارتنامهها به طور معمول، به بیان مشخصات و ویژگیهای دشمنان اهلبیت (ع) پرداخته و ماهیت آنان را آشکار کرده و نتیجه دشمنی و مخالفت با اهلبیت را یادآور شده است «وَ مَن خالَفَکُم فَالنّارُ مَثواهُ، وَ مَن جَحَدَکُم کافِرٌ، وَ مَن حارَبَکُم مُشرِکٌ، وَ مَن رَدَّ عَلَیکُم فی أسفَلِ دَرَکٍ مِنَ الجَحیم» (پیام امام هادی، 1386: 56)؛ «هرکس با شما مخالفت کرد، جایگاهش دوزخ است و هرکه منکر شما شد کافر و هر که با شما جنگ کرد مشرک است و هر کس شما را رد کرد در قعر جهنم جای دارد» و مخالفت با اهلبیت را مخالفت با خداوند بیان میکند: «... وَ مَن عاداکُم فَقَد عادَی اللهَ... وَ مَن أبغَضَکُم فَقَد أبغَضَ الله» (پیام امام هادی، 1386: 55).
تولی و تبری
تولی از ماده «ولی»، در لغت به معنای دوست گرفتن، ملازم و همراه چیزی شدن (ابن منظور، 1414: 411) و تبری از ریشه «برأ»، به معنای دوری از هر چیزی که همنشینی با آن ناخوشایند است (راغب اصفهانی، 1412: 121) آمده است. در اصطلاح، تولی به معنای اظهار ولایت و محبت و دوستی به اهلبیت (ع) و محبان آنها و تبری به معنی اظهار عداوت و دشمنی و دوری جستن از دشمنان و معادیان آنان است. تولی و تبری دو امر ضروری دین اسلام و از جمله فروع دین و از واجبات الهی شمرده میشود. یکی از بارزترین و برجستهترین مشخصههای ایمان، تولی و تبری است که حتی در نباتات و حیوانات، به صورت جذب و دفع وجود دارد و در انسانها به صورت حب و بغض یا نفرین و ارادت جلوه میکند (جوادی، 1391: 59). در روایات نیز این حب و بغض معیار دینداری شمرده شده است و در روایتی رسول خدا (ص) آن را محکمترین دستگیره ایمان معرفی کردهاند: «همانا محکمترین دستگیره ایمان، حب و بغض در راه خدا و دوستی با دوستان خدا و دشمنی با دشمنان خداست» (مجلسی، 1403: 57).
بدون تردید هیچ یک از تولی و تبری، بدون دیگری کفایت نمیکند؛ نه با تولی محض میتوان به سعادت رسید و نه با تبری تنها میتوان از شقاوت رهید. همراهی تولی و تبری باهم، برای دستیابی به سعادت، امری لازم و ضروری است؛ زیرا حق و باطل و نور و ظلمت، در یک جا نمیگنجد و در یک قلب جای بیش از دو محبت نیست: «مَّا جَعَلَ اللهُ لِرَجُلٍ مِّن قَلبَینِ فیِ جَوفِه» (احزاب، 4). کسی که ادعای دوستی و محبت اهلبیت را دارد زمانی میتواند در ادعای خود خالص و صادق[1] باشد که هم زمان بغض و نفرت از دشمنان آنان را نیز در قلب خود بپروراند. این اظهار ولایت و برائت خالصانه است که راه نفوذ هر گونه وسوسه شیطان را در تمایل به جناح دشمن بر انسان میبندد و او را از لغزش و سقوط در امان نگه میدارد.
در زیارتنامهها نیز این ابراز ارادت و مودت و برائت و بیزاری، فراوان و با بیانهای مختلف ذکر شده است: «مُوالٍ لَکُم وَ لِأولیائِکُم، مُبعِضٌ لِأعدائِکُم وَ مُعادٍ لَهُم» «إنّی سِلمٌ لِمَن سالَمَکُم، وَ حَربٌ لِمَن حارَبَکُم وَ ولیٌّ لِمَن والاکُم وَ عَدُوٌّ لِمَن عاداکُم» «موالیاً لِأولیائِکَ، مُعادیاً لِأعدائِکَ». (پیام امام هادی، 1386: 57 و 314 و 387).
در زیارت جامعه کبیره (پیام امام هادی، 1386: 57) موالات اهلبیت (ع)، دوستی و مودت واجب و مفروض معرفی شده است: «وَ لَکُمُ المَوَدَّهُ الواجِبَهُ» و موالات ایشان را سبب کامل شدن کلمه توحید و معارف دین معرفی میکند: «بِمُوالاتِکُم عَلَّمَنا اللهُ مَعالِمَ دینِنا، وَ أصلَحَ ما کانَ فَسَدَ مِن دُنیانا، وَ بِمُوالاتِکُم تَمَّتِ الکَلِمَهُ، وَ عَظُمَتِ النِّعمَهُ، وَ أئتَلَفَتِ الفُرقَهُ، وَ بِمُوالاتِکُم تُقبَلُ الطّاعَهُ المُفتَرَضَهُ»؛ «به وسیله دوستی شما خداوند به ما دستورات دینمان را تعلیم داد و آنچه را که از دنیای ما تباه شده بود اصلاح کرد. به محبت شما کلمه (توحید و معارف دین) کامل شده و نعمت بزرگ شده و جدایی و اختلاف مبدل به الفت و اتحاد شد و به وسیله موالات شما طاعت و فرمانبرداری (ما) پذیرفته میشود». سرّ کنار هم آمدن تولی و تبری در زیارتنامهها و تاکید بر برائت جستن از دشمنان و لعن آنان، در این نکته است که تولی خالصانه و بیشائبه باشد و شرک در دوستی و محبتِ به غیر در آن راه نیابد؛ از این رو در زیارت جامعه کبیره عرضه میداریم: «فَمَعَکُم مَعَکُم، لا مَعَ عَدُوِّکُم، آمَنتُ بِکُم، وَ تَوَلَّیتُ آخِرَکُم بِما تَوَلَّیتُ بِهِ أوَّلَکُم، وَ بَرِئتُ إلی اللهِ عَزَّوَجَلَّ مِن أعدائِکُم، وَ مِنَ الجِبتِ وَ الطّاغوتِ، وَ الشَّیاطینِ وَ حِزبِهِم» (پیام امام هادی، 1386: 57).
توبه و تطهیر از گناه
ولایت ائمه اطهار (ع) خود طهور و عامل پاکی است و امام در زیارتنامهها، «طاهر» و «مطهر» معرفی شده است: «أشهَدُ أنَّکَ طُهرٌ طاهِرٌ مُطَهَّرٌ، مِن طُهرٍ طاهِرٍ مُطَهَّر» (پیام امام هادی، 1386: 439). دور ماندن از اهلبیت (ع)، آلودگیهایی همچون شک و تردید و نفاق و انکار به دنبال خواهد داشت و همراهی و تبعیت از ایشان، مایه طهارت و پاکی روح و جان انسان است؛ همان گونه که خداوند فرموده است ائمه از هر گونه پلیدی و و آلودگی به دور هستند: «إنَّما یُریدُ اللهُ لِیُذهِبَ عَنکُمُ الرِّجسَ أهل البیتِ وُ یُطَهِّرَکُم تَطهیراً» (احزاب، 33). «خدا فقط میخواهد آلودگی را از شما خاندان [پیامبر] بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند». زیارت بستر و زمینه حضور در محضر اهلبیت (ع) است و آشنایی و تثبیت و تحکیم ولایت ایشان، پاکیزگی در سایه این ولایت را برای انسان به ارمغان میآورد.
علاوه بر آن، نگاه عمومی اهلبیت (ع) بر این نکته است که گذشته را با توبه و مغفرت و آینده را با شفاعت و همراهی خود روشن و امیدبخش جلوه دهند و از عذاب الهی رهایی بخشند و به بهشت موعود رهنمون شوند؛ از این رو، یکی از اهداف زیارت و حضور در مشاهد شریفه اهلبیت (ع)، به دست آوردن حال حضور و توجه در پیشگاه رفیع رسالت و امامت است؛ چون انسان را به خطاهای خود متوجه و معترف میکند و در او بارقه امید و مغفرت میآفریند (جوادی، 1391: 133). خداوند مسلمانان را به زیارت حبیبش، رسول الله (ص)، فراخوانده است تا با درخواست استغفار پیامبرش، باران مغفرتش را بر آنها بباراند و آنها را از ظلمت گناه برهاند و به آینده امیدوار سازد؛ از این رو میفرماید: «وَ لَو أنَّهُم إذ ظَلَموا أنفُسَهُم جاووکَ فَاستَغفَروا اللهَ وَ استَغفَرَ لَهُمُ الرَّسولُ لَوَجَدوا اللهَ تَوّاباً رَحیماً» (نساء، 64). «و اگر آنان وقتی به خود ستم کرده بودند، پیش تو میآمدند و از خدا آمرزش میخواستند و پیامبر [نیز] برای آنان طلب آمرزش میکرد قطعا خدا را توبه پذیر مهربان مییافتند». این آیه شریفه، علاوه بر بیان این نکته که قرآن زیارت رهبران آسمانی و استمداد و توسل از طریق آن عزیزان را تایید کرده است، با صراحت بیان میکند که شفیع قرار دادن پیامبر (ص) در درگاه خداوند و وساطت و استغفار او برای گنهکاران موثر است و موجب پذیرش توبه و رحمت الهی است (مکارم، 1374: 451). در زیارتنامه حضرت رسول (ص)، پس از بیان این آیه عرضه میداریم: «وَ إنّی آتَیتُ نَبیِّکَ مُستَغفِراً تائِباً مِن ذُنوبی، وَ إنّی أتَوَجَّهُ بِکَ إلی اللهِ ربّی وَ رَبُّکَ لِیَغفِرَ لِی ذُنوبی (پیام امام هادی، 1386: 87) و من آمرزش خواهانه به درگاه پیغمبرت آمده و از گناهانم توبه کردم و به وسیله شما، به سوی خدایی که پروردگار من و توست روی آوردهام تا گناهانم را بیامرزد». استغفار در پیشگاه خداوند و توبه به درگاه او، زمینه بهرهمندی از شفاعت را ایجاد میکند. چنانکه طبق نظر صاحب مجمع (طبرسی، 1372: 105)، مقصود از استغفار پیامبر (ص)، در این آیه شریفه، شفاعت برای آنان است. در واقع بازگشت انسان به سمت خدا و توبه و استغفار از گناهان خویش، راه نزدیکی به اهلبیت (ع) و بهرهمندی از شفاعت ایشان در دنیا و آخرت را به روی او میگشاید.
شفاعت
شفاعت در لغت (راغب اصفهانی، 1412: 457)، به معنای ضمیمه شدن به دیگری است تا به کمک او آید و درباره او خواهش گری کند؛ زیرا خود به تنهایی، در رسیدن به هدف ناتوان و نیازمند فردی برتر است. شفاعت بیشتر در مفهوم پیوستن به دیگری، به منظور درخواست یاری دیده میشود و به طور معمول، انضمام به کسی مد نظر است که از لحاظ حرمت و مقام، برتر از شفاعت شنونده است و شفاعت در قیامت، به همین معناست. از طرف دیگر، شفاعت مایه امید نجات و بازگشت به کارهای شایسته و روزنهای، برای ایجاد تغییر در سرنوشت دنیوی و اخروی است؛ چه بسا گناهکارانی که به امید شفاعت به راه راست بازگردند و رابطه خود را با خداوند استحکام بخشند (جوادی، 1381: 100). قرآن کریم با بیانات و تعبیرات مختلف، به مقام شفاعت اشاره کرده و آیاتی را در این زمینه مطرح کرده است. این آیات در چند دسته درخور بررسی هستند:
آیاتی که بهطور مطلق شفاعت را نفی میکند، مانند: «وَ لا یُقبَلُ مِنهَا شَفاعَهٌ» (بقره، 48) «یَومٌ لا بَیعٌ فِیهِ وَ لا خُلَّهٌ وَ لا شَفاعَهٌ» (بقره، 254).
- آیاتی که به طور منحصر، شفیع را خدا میداند، مانند: «مَا لَکُم مِّن دونِهِ مِن وَلی وَ لا شَفیع» (سجده، 4) «قُل لّلهِ الشَّفاعَهُ جَمیعاً» (زمر، 44).
- آیاتی که شفاعت را مشروط به اذن و فرمان خدا بیان میکند، مانند: «مَن ذَا الَّذی یَشفَعُ عِندَهُ إلّا بِإذنِهِ» (بقره، 255) «وَ لا تَنفَعُ الشَّفاعَهُ عِندَهُ إلّا لِمَن أذِنَ لَه» (سبأ، 44).
- آیاتی که شرایطی برای شفاعت شونده بیان کرده است، مانند: «وَ لا یَشفَعونَ إلّا لِمَن اِرتَضَی» (انبیاء، 27).
در نگاه اول، شاید بتوان گفت که این آیات در تضاد با یکدیگر هستند؛ اما با بررسی بیشتر آیات، این نتیجه حاصل میشود که آیات دسته اول مسئله شفاعت را به کلی و از اصل انکار نمیکنند؛ بلکه شفاعت مستقل را نفی کرده و آیاتی که آن را اثبات کرده و سپس اثبات شفاعت را برای غیر خدا، به شرط اذن خدا و تملیک او بیان میکنند (طباطبایی، 1347: 157).
طبق فرموده قرآن، انبیایی همچون حضرت ابراهیم (ع)[2]، حضرت نوح (ع) و رسول گرامی اسلام (ص)[3] و ملائکه[4] و مومنان[5] از شفاعت کنندگان هستند و به اذن خداوند، برای متقین[6] و مومنان[7] و گناهکاران موحد[8] نزد خداوند شفاعت میکنند؛ از این رو، در عموم زیارتنامهها، از امام مزور که از برترین مومنان و شفاعت کنندگاناند، درخواست میکنیم تا شفیع ما باشند و از خداوند به واسطه شفاعت ایشان، طلب مغفرت و آمرزش میکنیم.
در زیارت جامعه کبیره، خطاب به ایشان عرضه میداریم: «یا وَلیّ اللهِ، إنَّ بَینی وَ بَینَ اللهِ عَزَّوَجَلَّ ذُنوباً لا یأتی عَلیها إلّا رِضاکُم؛ فَبِحَقِّ مَنِ ائتَمَنَّکُم عَلی سِرِّهِ، وَ استَرعاکُم أمرَ خَلقِهِ، وَ قَرَنَ طاعَتَکُم بِطاعَتِهِ، لَمّا استَوهَبتُم ذُنوبی، وَ کُنتُم شُفَعائی؛ ای ولی خدا همانا میان من و خدای عزوجل گناهانی است که جز رضایت شما آنها را محو و پاک نکند؛ پس به حق آن خدایی که شما را امین راز خود کرده و سرپرستی کار خلق خود را به شما واگذارده و فرمانبرداری شما را به فرمانبرداری خود قرین کرده که شما بخشش گناهانم را از خدا بخواهید و شفیعان من گردید» (پیام امام هادی، 1386: 58).
ساختارشناسی زیارتنامههای ماثور
پس از بررسی محتوای زیارتنامهها و اهدافی که زیارت دنبال میکند، میتوان به ساختار کلی درباره محتوای زیارتنامهها دست یافت و آنها را در سه محور: 1- اصول دین؛ 2- فروع دین؛ 3- ارزشهای اخلاقی جای داد. به بیان دیگر، محتوای زیارتنامههایی که از ناحیه معصومان صادر شده است، در قالب تعلیم و تبیین موضوعاتی در اصول و فروع دین و توصیه به ارزشهای اخلاقی است که در ادامه، به تبیین هر یک میپردازیم.
اصول دین
یکی از مهمترین و اساسیترین پایههای معارف دین، اعتقاد و التزام به اصول دین و فروعیات آن است؛ از این رو، بخش اعظمی از متون زیارتنامهها، به تعلیم و تبیین و تثبیت این امور اختصاص داده شده است.
توحید
توحید و اعتقاد به یگانگی خداوند، اصلیترین پایه اعتقادی دین اسلام و رکن اساسی آن است. در زیارتنامهها نیز به این امر مهم، به دو شکل مستقیم و غیرمستقیم پرداخته شده و به آن گواهی داده شده است. شکل مستقیم آن گواهی بر وحدانیت و یگانگی خداوند متعال و بیان جملاتی در تکبیر و تهلیل و تحمید و تسبیح خداوند، در ابتد یا در ضمن زیارتنامه است؛ چنانکه بسیاری از زیارتنامهها، با عبارت «أشهَدُ أن لا إلهَ إلّا اللهُ وحدَهُ لا شَریکَ لَه...» (پیام امام هادی، 1386: 86) آغاز میشود و در زیارت جامعه کبیره، این گونه گواهی داده شده است: «أشهَدُ أن لا إلهَ إلّا اللهُ وَحدَهُ لا شَریکَ لَهُ، کَما شَهِدَ اللهُ لِنَفسِهِ وَ شَهِدَت لَهُ مَلائِکَتُهُ وَ اُولو العِلمِ مِن خَلقِهِ لا إلهَ إلّا هُوَ العَزیزُ الحَکیم» (پیام امام هادی، 1386: 54).
در زیارتی از امام حسین (ع) نیز خداوند را به صفاتش تسبیح و تحمید میکنیم: (پیام امام هادی، 1386: 253) «سُبحانَ اللهِ فیِ عِلمِهِ مُنتَهَی عِلمِهِ، وَ سُبحانَ اللهِ بَعدَ عِلمِهِ مُنتَهَی عِلمِهِ، وَ سُبحانَ اللهِ مَعَ عِلمِهِ مُنتَهَی عِلمِهِ. وَ الحَمدُ للهِ بِجَمیعِ مَحامِدِهِ عَلی جَمیعِ نِعَمِهِ، وَ لا إلهَ إلّا اللهُ وَ اللهُ أکبَرُ، و حقَّ لَهُ ذلکَ».
باید این نکته را در نظر گرفت که کمال توحید زمانی محقق میشود که در کنار شهادت بر یگانگی خداوند، کفر به طاغوت و برائت از هر گونه شریکی برای خداوند نیز مطرح شود. این نکته تعلیمی نیز در زیارتنامهها عنوان شده است؛ چنانکه در زیارتنامه ائمه بقیع (ع) ضمن اعلام توحید، از هر گونه شریکی برای خدا برائت میجوییم و عرضه میداریم: «آمَنتُ بِالّلهِ، وَ کَفَرتُ بِالجِبتِ وَ الطّاغوتِ وَ الّلاتِ وَ العُزّی، و کلِّ نِدٍّ یُدعی مِن دونِ اللهِ» (پیام امام هادی، 1386: 384).
نبوت
نبوت یعنی، اعتقاد به اینکه خداوند برای رساندن سخن خود به انسان، پیامبرانی را از میان خود آنان برگزیده است. اهلبیت (ع) معترف به مقام نبوت بوده و گواهی به نبوت پیامبر (ص) و انبیا گذشته را بارها در زیارتنامههای خود تکرار کردهاند تا برای زائرانشان نیز الگوی عملی باشند. قسمت دیگری از شهادات و گواهیهای زیارتنامههای معصومان (ع)، به موضوع نبوت و اعتراف به حقانیت رسالت پیامبر (ص) اختصاص دارد؛ چنانکه در زیارتنامه خود ایشان عرضه میداریم: «و أشهَدُ (أنَّکَ رَسولُ اللهِ)، و أشهَدُ أنَّکَ مُحَمَّدُ بنُ عَبدِاللهِ، و أشهَدُ أنَّکَ خاتَمُ النَّبیّینَ، و أشهَدُ أنَّکَ قَد بَلَّغتَ (رِسالاتِ ربّکَ) و نَصَحتَ لأمَّتِکَ، و جاهَدتَ فی سبیلِ ربِّکَ، و عَبَدتَهُ حتّی أتاکَ الیَقینُ، و أدَّیتَ الّذی عَلیکَ مِنَ الحَقِّ» (پیام امام هادی، 1386: 86).
و در سایر زیارتنامهها نیز به طور معمول، پس از شهادت به یگانگی خداوند، به نبوت پیامبر (ص) گواهی میدهیم:
و أشهَدُ أنَّ مُحَمَّداً عَبدُهُ المُنتَجَبُ، و رَسولُهُ المُرتَضی، أرسَلَهُ بِالهُدی وَ دینِ الحَقِّ لِیُظهِرَهُ عَلَی الدّینِ کُلِّهِ وَ لَو کَرِهَ المُشرِکونَ (پیام امام هادی، 1386: 54).
و به نبوت سایر انبیا (ع) نیز گواهی میدهیم: «أشهَدُ أنَّهُم أنبیاءُکَ وَ رُسُلُکَ إلی جَمیعِ خَلقِک» (پیام امام هادی، 1386: 251) تا به این حقیقت معترف شویم که ایمان به انبیاء پیشین، از لوازم ایمان به رسول خدا و پیامبر خاتم است. علاوه بر شهادات، در سلامهای آغازین برخی زیارتنامهها نیز معترف به نبوت پیامبر (ص) شده و عرضه میداریم: «السَّلامُ عَلَیکَ یا نبیَّ اللهِ و رَسولَهُ، السَّلامُ عَلَیکَ یا صِفوَهَ اللهِ وَ خیَرَتَهَ مِن خَلقِهِ، السَّلامُ عَلَیکَ یا أمینَ اللهِ و حُجَّتَهَ، السَّلامُ عَلَیکَ یا خاتَمَ النَّبیِّینَ و سیِّدَ المُرسَلین...» (پیام امام هادی، 1386: 98). یا ضمن دعا در حق پیامبر (ص) و درخواست درود و رحمت الهی به ایشان، اعتقاد خود به مقام نبوت را بیان میکنیم: «الّلهُمَّ صَلِّ علی مُحَمَّدٍ عَبدِکَ، و رَسولِکَ، و نَبیِّکَ، و نَجیِّکَ، و صفیِّکَ، و حَبیبِکَ، و نَجیبِکَ، و خَلیلِکَ، و خیَرَتِکَ مِن خَلقِکَ، أفضَلَ ما صَلَّیتَ علی أحَدٍ مِن أنبیائِکَ و رُسُلِکَ، و أهلِ الکَرامَهِ عَلَیکَ» (پیام امام هادی، 1386: 121).
معاد
معاد یعنی، اعتقاد داشتن به اینکه انسان به سوی خداوند باز میگردد و در نزد او حاضر میشود و به پاداش اعمال خود میرسد. دین اسلام جهان بینی روشنی درباره هستی و آفرینش دارد و با دید ویژهای، به حیات و زندگی انسان مینگرد. خداوند در خلقت جهان و انسان، اهداف حکیمانهای داشته و هیچ چیزی را نابِجا و خالی از حکمت نیافریده است. معاد و حیات پس از مرگ، اقتضای هدفمندی جهان خلقت و آفرینش انسان است؛ چرا که اگر معادی در کار نبود حیات دنیا عبث و بیهوده به نظر میرسید. همان طور که خداوند در آیه شریفه «أفَحَسِبتُم أنَّما خَلَقناکُم عَبَثاً وَ أنَّکُم إلَینا لَا تُرجَعون» (مومنون، 115) به این مسئله اشاره کرده و یکی از زندهترین دلایل رستاخیز و حساب و جزای اعمال را این موضوع بیان کرده است. اعتقاد به معاد و اعتراف به حقانیت آن، در زیارتنامههای ائمه (ع) نیز مطرح شده است و این بزرگواران در تعالیم خود، به زندگی پس از مرگ و مراحل وقوع آن گواهی دادهاند.
برای نمونه، در زیارت امام حسین (ع) آمده است: «وَ أشهَدُ أنَّ وَعدَ رَبِّنا حَقٌّ، وَ أن لِقاءَهُ حَقٌّ، وَ أن السّاعَهَ آتیَهٌ لا رَیبَ فِیها، وَ أنَّ اللهَ یُحیی وَ یُمیتُ، وَ یُمیتُ وَ یُحیی؛ وَ أنَّهُ یَبعَثُ مَن فی القُبورِ، وَ یَعلَمُ ما فی الصُّدورِ» (پیام امام هادی، 1386: 359). «و گواهی میدهم که وعده پروردگارمان حق است و لقای او حق است و قیامت برپا شدنی است و شکی در آن نیست و همانا خداوند زنده میکند و میمیراند و آنکه را در قبر (خفته است) بر میانگیزاند و آنچه را در سینههاست میداند».
در زیارت حضرت صاحب الامر (عج) نیز با بیان اهلبیت (ع)، به معاد و مراحل آن معتقد میشویم و به آن اعتراف میکنیم: «وَ أنَّ المَوتُ حَقٌ، وَ أنَّ ناکِراً وَ نَکیراً حَقٌ. وَ أشهَدُ أنَّ النَّشرَ وَ البَعثَ حَقٌ، وَ أنَّ الصِّراطَ (وَ المِرصادَ حَقٌ)، وَ المیزانَ وَ الحِسابَ حَقٌ، وَ الجَنَّهَ وَ النّارَ حَقٌ، وَ الوَعدَ و الوَعیدَ بِهِما حَقٌ» (پیام امام هادی، 1386: 260). «و (گواهی میدهم) که مرگ حق است و فرشته نکیر و منکر حق است و گواهی میدهم روز قیامت روز نشر و برانگیختن مردگان حق است و صراط و مرصاد و میزان و حساب حق است و بهشت و آتش و جهنم حق است و وعده (نعیم الهی) و وعید (قهر و عذابش در بهشت و دوزخ) همه حق است».
امامت
امامت از دیدگاه شیعه، از اصول عقاید اسلامی است و امام از طریق نص الهی، به جانشینی پیامبر منصوب میشود و طبق روایت جابر[9]، از حضرت رسول (ص) مصادیق آن، وجود مبارک چهارده معصوم (ع) است. در زیارتنامههای هر یک از ائمه بزرگوار، پس از گواهی به توحید و نبوت پیامبر (ص)، در سلامهای خود، به امامت آن امام معصوم و ائمه پیش از او گواهی میدهیم و او را امام بر حق میدانیم:
«السَّلامُ عَلَیکَ یا أمیرَالمُومِنینَ، السَّلامُ عَلَیکَ یا حَبیبَ اللهِ، السَّلامُ عَلَیکَ یا وَلیَ اللهِ، السَّلامُ عَلَیکَ یا صَفوَهَ اللهِ، السَّلامُ عَلَیکَ یا حُجَّهَ اللهِ، السَّلامُ عَلَیکَ یا عَمودَ الدّینِ، وَ وارِثَ عُلومِ الأوَّلینَ وَ الآخِرینَ، وَ صاحِبَ المِیسَمِ، وَ الصِّراطِ المُستَقیمِ» (پیام امام هادی، 1386: 97).
در برخی زیارتنامهها نیز، با دعا و درخواست درود و رحمت برای ایشان، به حقانیت امامت ایشان و مقام والایشان معترف میشویم: «الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی الأئِمَّهِ مِن وُلدِهِ، القَوّامینَ بِأمرِکَ مِن بَعدِهِ، المُطَهَّرینَ الّذینَ الرتَضَیتَهُم أنصاراً لِدینِکَ، وَ حَفَظَهً لِسِرِّکَ، وَ شُهَداءَ عَلی خَلقِکَ، وَ أعلاماً لِعِبادِکَ، صَلَواتُکَ عَلَیهِم أجمَعینَ» (پیام امام هادی، 1386: 130).
و در برخی دیگر، به صراحت به امامت ائمه (ع) شهادت میدهیم؛ همچون زیارت حضرت صاحب الامر (عج) که در آن به طور ویژه، به امامت هر یک از ائمه بزرگوار گواهی داده شده و نام هر یک، به صورت مشخص ذکر شده است: «وَ أشهَدُ أمیرَالمُومِنینَ حُجَّتُهُ، وَ الحَسَنَ حُجَّتُهُ، وَ الحُسَینَ حُجَّتُهُ، وَ علیَّ بنَ الحُسَینِ حُجَّتُهُ، وَ مُحَمَّدَ بنَ عَلیٍّ حُجَّتُهُ، وَ جَعفَرَ بنَ مُحَمَّدٍ حُجَّتُهُ، وَ الحَسَنَ بنَ عَلیٍّ حُجَّتُهُ. وَ أشهَدُ أنَّکَ حُجَّهُ اللهِ أنتُم الأوَّلُ وَ الآخِرُ؛ وَ أنَّ رَجعَتُکُم حَقٌّ لا رَیبَ فیها» (پیام امام هادی، 1386: 259).
عدل
عدل یکی از صفات خداوند است و به علت اهمیت آن، در مذهب شیعه جزء اصول مذهب به حساب میآید. عدل به عنوان یکی از اصول دین، به معنای اعتقاد داشتن به این اصل بوده که خداوند عادل و دادگر است و به کسی ستم نمیکند و کاری را بدون حکمت انجام نمیدهد و هر چیزی را در جای خود قرار داده و به هر کس، هر چه را استحقاق دارد میدهد.
با توجه به اینکه ذوات مقدس ائمه (ع)، مظاهر کامل خدای سبحان هستند و هر کمالی که خدا به صورت ذاتی و استقلالی دارد آنها به صورت عرضی و تبعی دارند؛ صفات الهی، از جمله عدل، در وجود مبارک اهلبیت (ع) متجلی است؛ از این رو در زیارتنامهها، اهلبیت (ع) مظهر عدل و برپا کننده و ناشر آن معرفی میشوند و به ایشان این گونه سلام عرضه میشود: «السَّلامُ عَلی الحاکِمِ العادِل... السَّلامُ عَلَی مُظهِرِ العَدلِ» (پیام امام هادی، 1386: 110) و ضمن درخواست درود و رحمت، ایشان حاکم و داوری کننده دین به وسیله عدالت معرفی شدهاند: «الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی الإمامِ العَدلِ الأمینِ» (پیام امام هادی، 1386: 77). در فرازهایی از زیارت جامعه کبیره نیز، به این مسئله اشاره شده و در آن گواهی داده شده است بر اینکه ائمه (ع)، به عنوان احیا کننده دین خدا، در ایام الله که روزهای ظهور و بروز قداست خداست باز میگردند و عدالت الهی را در زمین برپا میکنند: «حتَّی یُحیِیَ اللهُ دینَهُ بِکُم، وَ یَرُدُّکُم فی أیّامِهِ، وَ یُظهِرَکُم لِعَدلِهِ» (پیام امام هادی، 1386: 57). در این فراز از زیارت جامعه کبیره، به آستان مقدس اهلبیت (ع) عرض میکنیم: من خودم را آماده کردهام تا به شما یاری رسانم، تا خدا دین خودش را به سبب شما زنده کند، شما را در روزگاران خود بازگرداند و شما را برای اقامه عدلش پیروز سازد و فرمانروایان در زمین خود قرار دهد». در دعاها و درخواستهای زیارتنامهها نیز، انتظار برای برقراری عدالت اجتماعی به دست امام غائب و دعا برای محققشدن آن و از بین رفتن ظلم و جور مطرح شده است: «الّلهُمَّ... وَ أظهِر بِهِ العَدلَ، وَ أیَّدهُ بِالنَّصرِ... وَ املَأ بِهِ الأرضَ عَدلاً» (پیام امام هادی، 1386: 262).
فروع دین
آن دسته از وظایف و تکالیف عملی که پیامبر اسلام (ص)، برای سعادت دنیوی و اخروی انسانها، از وحی بر گرفته و ابلاغ کرده است، فروع دین نام دارد. فروع دین اموری همچون نماز، روزه، حج، زکات، امر به معروف و نهی از منکر، تولی و تبری و نیز برخی دیگر را شامل میشود. از این میان، به برخی امور همچون امر به معروف و نهی از منکر، تولی و تبری و جهاد که در سرنوشت جامعه اسلامی نقش تعیین کنندهای دارند، تاکید شده است. اهلبیت (ع) نیز در زیارتنامههای ماثور خود، بر عمل به این فرایض گواهی دادهاند تا از این طریق، برای شیعیان و پیروان خود، الگوی عملی دینداری را معرفی کنند و به آنان تعلیم دهند. برخی از فروعات دین که در زیارتنامهها به آنها اشاره شده است عبارت است از:
جهاد
جهاد به عنوان یکی از فروعات دین، در مفهوم اصطلاحی خود، به معنای مبارزه کردن در راه خدا و جنگ با کافران و دشمنان اسلام، به منظور برپایی و گسترش اسلام یا دفاع از آن، با جان و مال خود است؛ اما در مفهوم عام آن، هر گونه مبارزه با دشمن بیرونی و تلاش برای احیای دین خدا و جنگ با دشمن درونی که همان نفس انسان است، جهاد محسوب میشود. جهاد در راه خدا با مال و جان و هستی خویش، مصادیق متعددی دارد و تنها در میدان نبرد محقق نمیشود؛ جهاد علاوه بر نبردهای دفاعی و گاه تهاجمی مبارزات علمی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی را نیز دربر میگیرد. مبارزه با نفس و مقاومت در برابر خواهشهای نفسانی نیز، بعد دیگری از جهاد است که امیرالمومنین (ع) درباره آن میفرمایند: «جهاد دری است از درهای بهشت که خداوند تنها به روی اولیاء خاص خویش گشوده است و آن لباس تقوا و زره نفوذناپذیر و سپر اطمینان بخش الهی بر پیکر مجاهدان است» (نهجالبلاغه، 1379: 74). اهلبیت (ع)ذبه عنوان برگزیدگان الهی و الگوی تمام و کمال بندگی، همواره در عمل به دستورات دین پیشگام بوده و با اعمال و رفتار و گفتار خود، به تعلیم و تبیین آموزههای دین پرداختهاند. در اغلب زیارتنامههای معصومان (ع) بر مجاهدت بر حق اهلبیت (ع) در راه خدا گواهی داده شده است و عمل به آن و جهاد فی سبیل الله، به عنوان فریضه معرفی شده است: «أشهَدُ یا وَلیَّ اللهِ (و وَلِیَّ رَسولِهِ) لَقَد جاهَدتَ فی سَبیلِ اللهِ حَقَّ جِهادِهِ، وَ اتَّبَعتَ مِنهاجَ رَسولِ اللهِ صلی الله علیه و آله... و جاهَدتَ فی سَبیلِ اللهِ صابِراً ناصِحاً مُجتَهِداً» (پیام امام هادی، 1386: 216). در زیارت جامعه کبیره، جهاد ایشان را این گونه وصف میکنیم: «وَ جاهَدتُم فی اللهِ حَقَّ جِهادِهِ، حتَّی أعلَنتُم دَعوَتَهُ، وَ بَیَّنتُم فَرائِضَهُ» (پیام امام هادی، 1386: 55) و در زیارت امیرالمومنین (ع) جهاد واقعی را در همراهی ایشان معنا میکنیم: «أشهَدُ أنَّ الجِهادَ مَعَکَ جِهادٌ» (پیام امام هادی، 1386: 140).
نماز و زکات
نماز چهره دین و معرف آیین الهی بوده «لِکُلِّ شَیءٍ وَجهٌ وَ وَجهُ دینِکُمُ الصَّلاهُ» (مجلسی، 1403: 188) و پناهگاه محکم در برابر وسوسههای شیطان «ألصّلاهُ حصن من سطوات الشیطان» (تمیمی، 1410: 129) است؛ همچنین آخرین سفارش پیامبران و برترین اعمال نزد خداوند است «أحب الأعمال إلی الله عزوجل الصلاه و هی آخر وصایا الأنبیاء» (کلینی، 1407: 264). قرآن کریم در آیات مختلفی، به برپایی نماز دستور داده و همگان را به برپایی آن سفارش کرده است؛ اما آنچه مسلم است اینکه هیچ کس به اندازه پیشوایان معصوم (ع)، به لطایف و ظرایف نماز و اسرار آن آشنا نبوده است و نمیتواند نماز را آن گونه که حق آن است اقامه کند؛ از این رو ائمه اطهار (ع) تنها کسانیاند که با هیچ قید و شرطی و با اطمینان کامل، میتوان درباره ایشان شهادت داد که شما به حق نماز را اقامه نمودید و حقیقت نماز هستید (جوادی آملی، 1391: 37) «أشهَدُ عِندَاللهِ –و کَفی بِهِ شَهیداً وسائِلاً عَنِ الشَّهادَهِ- أنَّکَ أقَمتَ الصَّلاهَ» (پیام امام هادی، 1386: 181).
نماز و زکات هر یک جایگاه خود را در میان اعمال و فروع دین دارند؛ اما به طور معمول، در قرآن توصیه به عمل کردن این دو، با هم ذکر میشود؛ چنان که در بیش از 25 آیه از قرآن کریم، اقامه نماز و ایتاء زکات باهم ذکر شده است: «و أقاموا الصَّلاهَ وَ آتَوا الزَّکاهَ» (بقره، 277). در روایات و کلام معصومان (ع) نیز، این همراهی وجود دارد؛ مانند روایتی از امام صادق (ع) که در آن حضرت، نپرداختن زکات را سبب نقص نماز و کامل نشدن آن دانستهاند: «... لا صلاه لمن لا زکاه له» (مجلسی، 1403: 252). در زیارتنامهها نیز شهادت به اقامه نماز و عمل به زکات، همراه هم بیان میشود: «أشهَدُ أنَّکَ قَد أقَمتَ الصَّلاهَ، وَ آتَیتَ الزَّکاهَ (پیام امام هادی، 1386: 42). «وَ أشهَدُ أنَّ وَلِیَّنا اللهُ وَ رَسولُهُ وَ الَّذینَ آمَنوا الَّذینَ یُقیمونَ الصَّلاهَ وَ یُوتونَ الزَّکاهَ وَ هُم راکِعون» (پیام امام هادی، 1386: 558).
امر به معروف و نهی از منکر
امر به معروف و نهی از منکر یکی از واجبات مهم اجتماعی دین بوده و از اهمیت بسیاری برخوردار است؛ چرا که با امر به معروف، تمام واجبات در جامعه عملی شده و با نهی از منکر، از همه مفاسد جلوگیری میشود؛ از این رو در قرآن و روایات معصومان (ع)، بر انجام این فریضه اجتماعی تاکید فراوان شده است.
در اغلب زیارتنامههای معصومان (ع)، پس از گواهی به اقامه نماز و پرداختن زکات، بر عمل به این فریضه مهم شهادت داده شده است: «أشهَدُ أنَّکَ قَد بَلَّغتَ الرِّسالَهَ، و أقَمتَ الصَّلاهَ، و آتَیتَ الزَّکاهَ، و أمَرتَ بِالمَعروفِ، و نَهَیتَ عَنِ المُنکَرِ» (پیام امام هادی، 1386: 95) و اهلبیت (ع) عاملان به این فریضه معرفی شدهاند: «فأنتُم العِبادُ المُکرَمونَ... وَ السّادَهُ الأتقیاءُ، الآمِرونَ بِالمَعروفِ وَ النّاهونَ عَنِ المُنکَرِ» (پیام امام هادی، 1386: 381). در زیارت جامعه کبیره، گواهی میدهیم بر اینکه اهلبیت (ع) امرکننده به معروف و ناهیکننده از منکر و تبیینکننده فرائض دین و اقامهکننده حدود خداوند هستند و شرایع و احکام دین را برپا میدارند: «وَ أمَرتُم بِالمَعروفِ و نَهَیتُم عَنِ المُنکَرِ، وَ جاهَدتُم فی اللهِ حَقَّ جِهادِهِ، حتّی أعلَنتُم دَعوَتَهُ، وَ بَیَّنتُم فَرائِضَهُ، وَ أقَمتُم حُدودَهُ، وَ نَشَرتُم شَرائِعَ أحکامِهِ، وَ سَنَنتُم سُنَّتَهُ» (پیام امام هادی، 1386: 91).
تولی و تبری
تولی و تبری یعنی داشتن حب به اهلبیت (ع) و بغض به دشمنان ایشان، در زیارتنامهها، به این اصل از فروع دین، بیش از همه تاکید شده است.
امام باقر (ع) در حدیث مفصلی به جابر بن عبدالله، شرط رسیدن به ولایت ایشان را عمل و پرهیزکاری معرفی میکنند و در معرفی دوست و دشمن میفرمایند: «آن که مطیع خداست «ولی» ماست و آن که نافرمانی خدا کند، «دشمن» ماست، به «ولایت» ما، جز با عمل و پرهیزکاری، نمیتوان رسید» (کلینی، 1407: 75). امام رضا (ع) نیز در اهمیت این موضوع فرمودهاند: «تمامیت دین، به «ولایت» ما و «برائت» از دشمنان ما بسته است» (مجلسی، 1403: 58). در زیارتنامه اولین امام تا آخرین امام، چه در سلام و چه در وداع آن، همواره به ابراز این ولایت و برائت تاکید شده است و این خط سیر، همیشگی و پیوستگی بوده و این خطی است که در امتداد نسلها و زمانها، پیروان راستین ائمه (ع) و حق را از مدعیان آن جدا میکند. برای نمونه در سلامهای زیارت ائمه (ع) آمده است: «السَّلامُ عَلَی الَّذینَ مَن والاهُم فَقَد والَی اللهَ، وَ مَن عاداهُم فَقَد عادَی اللهَ» (پیام امام هادی، 1386: 45).
و در زیارت وداع امیرالمومنین (ع) شهادت میدهیم: «الّلهُمَّ إنّی اُشهِدُکَ بالوِلایَهِ لِمَن والَیتَ، و والَت رُسُلُکَ و أنبیاوکَ وَ مَلائِکَتُکَ، و اُشهِدُکَ بِالبَراءَهِ مِمَّن بَرِئتَ أنتَ مِنهُ، و بَرِئتَ مِنهُ رُسُلُکَ و أنبیاوکَ و ملائِکَتُکَ المُقَرَّبونَ، وَ السَّفَرَهُ الأبرارُ المُطَهَّرونَ، و وَفِّقنی لِکُلِّ مَقامٍ مَحمودٍ، وَ اقلِبنی مِن هذا الحَرَمِ بِخَیرٍ مَوجودٍ، یا ذا الجلالِ وَ الکرامِ» (پیام امام هادی، 1386: 383).
ارزشهای اخلاقی
اخلاق را میتوان مجموعهای از اصول و ارزشهایی دانست که رفتار انسان را تنظیم میکند و تعالیم وحی آنها را تعیین فرموده است. در معارف و تعالیم دینی، تزکیه و تهذیب نفس از اهمیت ویژهای برخوردار است و دین اسلام، دستورهای اخلاقی بسیاری دارد. اهمیت و ارزش اخلاق تا به آنجاست که تکمیل اخلاق و تزکیه، از اهداف بعثت پیامبر گرامی اسلام شمرده شده است: «هُوَ الَّذی بَعَثَ فی الاُمِّیّنِ رَسولاً مِّنهُم یَتلوا عَلَیهِم ءایاتِهِ وَ یُزَکّیهِم وَ...» (جمعه، 2)[10]. خود ایشان نیز، تنها هدف بعثت را تعالی اخلاق معرفی کرده و فرمودهاند: «من برای کامل کردن ارزشهای اخلاقی مبعوث شدم» (مجلسی، 1403: 210). بر اساس فرمایشی از امیرالمومنین (ع)[11]، ملبس شدن به فضائل اخلاقی نهتنها سبب نجات در قیامت است؛ بلکه زندگی در دنیا را نیز سامان میبخشد. زندگی اهلبیت (ع)، به عنوان پیشوایان دینی، خود الگوی زنده و اسوه حسنهای در راه کسب فضائل اخلاقی بوده است و این بزرگواران همواره، به تعلیم این ارزشها میپرداختند. زیارتنامهها یکی از منابعی هستند که در آنها اهلبیت خود، به عنوان الگوهای اخلاقی معرفی شده و در دعاها و فرازهای مختلف آن، زائر خویش را توصیه به کسب ارزشها اخلاقی کردهاند. اموری همچون صبر و استقامت، وفای به عهد، احسان، بخشش و کرم، تقوا، رعایت عدالت و ... از کلی ترین فضائل اخلاقی هستند که در زیارتنامهها به آنها توصیه شده است.
صبر
صبر مادر همه کمالات و یکی از برترین ارزشهای اخلاقی بوده و ضرورتی است که تعالی و تکامل انسان، چه از نظر مادی و چه از نظر معنوی، جز در سایه آن امکانپذیر نیست. در قرآن، صبر عبارت است از اینکه انسان آنچه برایش ناخوشایند است، برای رسیدن به خشنودی خداوند، بر خویشتن هموار گرداند. این معنا با صراحت تمام، از آیه 22 سوره رعد برمیآید که خداوند میفرماید: «وَ الَّذینَ صَبَروا اِبتِغاءَ وَجهِ رَبِّهِم؛ کسانی که به خاطر جلب رضای حق در برابر همه مشکلات صبر و استقامت بهخرج میدهند». نظام آفرینش بر این اساس است که اهل ایمان بیشتر، در معرض آسیبها و مصیبتها و ناخوشیها قرار میگیرند و همواره، دشمنانی دارند که در پی آزارشان بر میآیند و به توطئه علیه آنان میپردازند (قرضاوی، 1378: 34)؛ از این رو؛ اهلبیت (ع) نیز در طول حیات خویش، در معرض شدیدترین دشمنیها و سختیها و ناملایمتها قرار گرفته و صبری نیکو و عظیم در پیش گرفتهاند.
در فرازهایی از زیارتنامهها بر این فضیلت اهلبیت (ع) گواهی داده شده است: «وَ أشهَدُ یا مَولایَ أنَّکَ وَفَیتَ بِشَرائِطِ الوَصیَّهِ... وَ احتَذَیتَ مِثالَ النُّبُوَّهِ، فی الصَّبرِ وَ الإجتِهادِ...» (پیام امام هادی، 1386: 77) و صابر بودن به هنگام بلاها و سختیها، از ویژگیهای ایشان شمرده شده است: «الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی الأمینِ المُوتَمَنِ موسَی بنِ جَعفَرٍ... الصابِرِ عَلَی الأذی فیکَ» (پیام امام هادی، 1386: 44).
تقوا
تقوا کلید رستگاری و «مستحکمترین دژ و پناهگاه» (مجلسی، 1403: 285) و جامعترین وصیت خداوند است و پروردگار جهان همه خلایق را از ابتدای جهان تا انتها بدان سفارش میکند و میفرماید: «وَ لَقَد وَصَّینا الَّذینَ اُوتوا الکِتابَ مِن قَبلِکُم وَ إیّاکُم أنِ اتَّقوا اللهَ» «و ما به کسانی که پیش از شما به آنان کتاب داده شده و [نیز] به شما سفارش کردیم که از خدا پروا کنید» (نساء، 131). اهلبیت (ع) در ملبس شدن به لباس تقوا، پیشرو بودهاند و به سبب آثار گرانقدر فردی و اجتماعی آن، همواره به رعایت تقوا توصیه و سفارش کردهاند. در زیارتنامهها، ائمه (ع) اهل تقوا «أهلُ التَّقوی» (پیام امام هادی، 1386: 535)، امام و پیشوای متقین «قائِدِ أهلِ التَّقوی» (پیام امام هادی، 1386: 148)، روح و زینت تقوا «کَلِمَهُ التَّقوی» (پیام امام هادی، 1386: 153) و «رِداءَ التَّقوی» (پیام امام هادی، 1386: 387) و راه و مسیر رسیدن به تقوا «سبیلِ التَّقوی» (پیام امام هادی، 1386: 182) معرفی شدهاند؛ همچنین بر عمل ایشان به تقوا و وصیت آنها به این مهم، شهادت داده شده است: «وَ أشهَدُ أنَّکُم الأئِمَّهُ الرّاشِدونَ، المَهدِیُّونَ، المَعصومونَ، المُکَرَّمونَ، المُقَرَّبونَ، المُتَّقونَ، الصّادِقونَ...» (پیام امام هادی، 1386: 54) «کَلامُکُم نورٌ، وَ أمرُکُم رُشدٌ، وَ وَصیَّتُکُم تَقویً، وَ فِعلُکُم الخَیر...» (پیام امام هادی، 1386: 204). علاوه بر این نمونهها، در تکتک فرازهای زیارتنامهها، فضایل ارزشمند بسیار دیگری ذکر شده و اهلبیت (ع) به عنوان منشا همه این خیرها و نیکیها معرفی شدهاند: «فأنتُمُ العِبادُ المُکرَمونَ، و الخُلَفاءُ الرّاشِدونَ، وَ الأوصیاءُ المُصطَفَونَ، وَ الأئِمَّهُ المَعصومونَ، وَ الأولیاءُ المَرضیّونَ، وَ العُلَماءُ الصّادِقونَ، وَ الحُکَماءُ الرّاسِخونَ المُبَیِّنونَ، وَ البُشَراءُ النُّذَراءُ، الشُّرَفاءُ الفُضَلاءُ، وَ السّادَهُ الأتقیاءُ...» (پیام امام هادی، 1386: 57) تا زائر ضمن آشنایی با سیره اهلبیت (ع)، رفتار و منش ایشان را سرلوحه زندگی خود قرار دهد و سعی در کسب فضائل اخلاقی ایشان نماید؛ از این رو، در دعاهای زیارتنامهها، کسب این ارزشها و تخلق به اخلاق ایشان را از خداوند مسألت میکند: «الّلهُمَّ فَثَبِّتنی عَلَی الخَلاصِ وَ الوِلاءِ، وَ التَّمَسُّکَ بِحَبلِ أهلِ الکِساءِ، وَ انفَعنی بِمَوَدَّتِهِم، وَ احشُرنی فی زُمرَتِهِم، وَ أدخِلنی الجَنَّهَ بِشَفاعَتِهِم، إنَّکَ وَلیُّ ذلِکَ یا أرحَمَ الرّاحِمینَ» (پیام امام هادی، 1386: 351) و خواهان ملحق شدن به صالحان و همراهی با صدیقان است که نمونه بارز ایشان، وجود مبارک اهلبیت عصمت و طهارت (ع) است: «الّلهُمَّ اکتُبنی فی المُسلِمینَ، وَ ألحِقنی بِالصّالِحینَ، وَ اجعَل لی لِسانَ صِدقٍ فی الآخِرینَ، وَ انصُرنی عَلَی الباغینَ، وَ اکفِنی کَیدَ الحاسِدینَ، وَ اصرِف عَنّی مَکرَ الماکِرینَ، وَ اقبِض عَنّی أیدیَ الظّالِمینَ، وَ اجمَع بَینی وَ بَینَ السّادَهِ المَیامینِ فی أعلی عِلّیِّینَ، مَعَ الَّذینَ أنعَمتَ عَلَیهِم مِنَ النَّبیِّینَ وَ الصِّدّیقینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصّالِحینَ، بِرَحمَتِکَ یا أرحَمَ الرّاحِمینَ». (پیام امام هادی، 1386: 419).[12]
نتیجه
از مجموع آیات و روایاتی که به موضوع زیارت اختصاص داده شده است میتوان به اهمیت و ضرورت زیارت و نقش آن، در تعامل با اهلبیت (ع) و بهرهگیری از معارف ایشان پی برد.
اتصال به ذخایر معرفت الهی و تجدید و تحکیم پیوند با ایشان، علاوه بر آنکه ما را به اتمام وفای عهد با آنها نزدیک میسازد، دریچهای جدید برای فهم آموزههای قرآنی، به روی ما خواهد گشود.
زیارتنامههای معصومان (ع) با وجود آنکه از تنوع و فراوانی برخوردار هستند، از خط سیر محتوایی یکسانی پیروی میکنند و در حرکتی مجموعهای، در صدد تحقق اهداف کلی زیارت، یعنی قرب الی الله و تعلیم و تربیت انسانها هستند.
ساختار کلی زیارت ماثور ائمه (ع) از سه بخش اصول دین، یعنی مبانی اعتقادی اسلام همچون توحید و صفات الهی، نبوت و پیامبر شناسی، امامت و رهبری و همچنین فروع دین، یعنی اعلام مواضع اعتقادی، تولی و تبری، جهاد، امر به معروف و نهی از منکر و..نیز تعالیم اخلاقی، یعنی صبر، تقوا، عدالت، وفای به عهد و..تشکیل شده و منطبق بر آیات قرآن در این زمینه است.
منابع
قرآن کریم (1373)، ترجمه ناصر مکارم شیرازی، قم: دارالقرآنالکریم (دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامی).
ابن قولویه، جعفر بن محمد (1356)،کامل الزیارات، تصحیح عبدالحسین امینی، نجف اشرف: دارالمرتضویه.
ابن منظور، محمد بن مکرم (1414)، لسان العرب، ج12، چ3، بیروت: دار صادر.
بحرانی، هاشم (1416)، البرهان فی تفسیر القرآن، ج3، تهران: بنیاد بعثت.
پیام امام هادی، (1386)، موسوعه زیارات المعصومین، ج5، قم: پیام امام هادی.
تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد (1410)، غرر الحکم و درر الکلم، ترجمه مهدی رجایی، ج2، قم: دار الکتب الاسلامیه.
جوادی، مرتضی (1391)، فلسفه زیارت و آیین آن، ج7، قم: اسراء.
جوادی آملی (1391)، ادب فنای مقربان، ج7، قم: اسراء.
____(1381)، معاد در قرآن تفسیر موضوعی قرآن کریم، قم: اسراء.
راغب اصفهانی، حسین بن محمد (1412)، المفردات فی غریب القرآن، ج1، بیروت: دارالعلم الدار الشامیه.
طباطبایی، محمدحسین (1417)، المیزان فی تفسیر القرآن، ج1، قم: جامعه مدرسن حوزه علمیه قم.
طبرسی، فضل بن حسن (1372)، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه محمدجواد بلاغی، ج8، چ3، تهران: ناصرخسرو.
عروسی حویزی، عبدعلی (1415)، تفسیر نورالثقلین، تحقیق هاشم رسولی محلاتی، ج4، چ4، قم: اسماعیلیان.
فرات کوفی، ابوالقاسم (1410)، تفسیر فرات الکوفی، تحقیق محمدکاظم محمودی، تهران: وزارت ارشاد اسلامی.
قرائتی، محسن (1383)، تفسیر نور، ج6، چ11، تهران: مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن.
کلینی، محمد بن یعقوب (1407)، الکافی، تصحیح علیاکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران: دارالکتب الاسلامیه.
مجلسی، محمدباقر (1403)، بحارالأنوار، بیروت: دار إحیاء التراث العربی.
محدثی، جواد (1386)، فرهنگ زیارت، تهران: مشعر.
مکارم، ناصر و دیگران (1374)، تفسیر نمونه، تهران: دارالکتب الاسلامیه.
طباطبایی، محمدحسین (1417)، المیزان فی تفسیر القرآن، ج1، قم: جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.
____(1374)، المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی همدانی، ج1 و 11، ج5، قم: جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.