اشاره
چنانکه گفته شد، بخش دوم مقطع نخست، به معرفی توصیفی آثار موجود در تاریخ عاشورا تا قرن هفتم، اختصاص دارد که به سبب طولانی بودن این بخش، ادامه آن در این شماره، به چاپ میرسد. و از هشتمین اثر آغاز میشود:
8. تاریخ الرسل و الامم و الملوک
ابوجعفر؛ محمد بن جریر طبری (م 310 ق) معروف به طبری ذیل حوادث سالهای 60 و 61 ق حوادثی را که منجر به واقعه عاشورا شد، شرح داده است. بخش بزرگ گزارش عاشورا در این اثر، مرهون گزارشهای «مقتلالحسین» ابومخنف است. وی این گزارشها را به واسطه هشام بن محمد بن سائب کلبی؛ شاگرد ابومخنف، از وی نقل کرده است. اسناد طبری در این باره چنین است: «قال هشام بن محمد عن ابیمخنف» یا «قال هشام، قال ابومخنف» و یا «حدثتُ عن هشام، عن ابیمخنف...»[1]. افزون بر این، طبری از خودِ مقتل هشام نیز بهره بسیار برده و برخی گزارشها را که هشام از غیر ابومخنف نقل کرده، آورده است[2]. در حقیقت، هشام همه کتاب یا بیشتر روایات ابومخنف را با اضافاتی که از طرق دیگر داشته، به صورت کتابی تدوین و تنظیم کرده، آنگاه یک قرن بعد، طبری از آن بهره کامل برده است.
طبری گزارشهای واقدی را نیز نادیده نگرفته است[3]. همچنین وی براساس روایت عمار دُهنی، مطالبی از امام باقر (ع) در خصوص مرگ معاویه و بیعتخواهی ولید بن عتبه (حاکم مدینه) از امام حسین (ع) تا بازگشت اهل بیت به مدینه و عزاداری بنیهاشم در این شهر، در دو بخش آورده[4] که منبع مکتوب آن نامشخص است. طبری در بخش نخست نقل یاد شده، ابتدا گزارش واقعه را از ابتدا تا پایان شهادت مسلم بن عقیل به اختصار از عمار دهنی نقل کرده و سپس تفصیل آن را به نقل از ابومخنف آورده است[5].
مجموع گزارشهای حادثه کربلا در تاریخ طبری با عنوان «استشهاد الحسین» با تحقیق سید جمیلی به ضمیمه رساله «رأس الحسین» ابن تیمیه چاپ شده است[6]. همچنین گزارشهای طبری درباره قیام امام حسین (ع) به اهتمام حجتاللّه جودکی ترجمه و تصحیح و با عنوان قیام جاوید: گردانیده «مقتل الحسین» ابیمخنف چاپ شده است[7].
9. تاریخنامه طبری
ابوعلی بلعمی (قرن چهارم)، گزارش واقعه کربلا را با عنوان «خبر پادشاهی یزید بن معاویه» آغاز کرده و با گزارشی درباره فرستادن اسرای اهلبیت (ع) به مدینه توسط یزید، پایان داده است[8]. با آنکه مشهور است که تاریخ بلعمی ترجمه فارسی تاریخ طبری است اما چنانکه متن این اثر خود گواه است با یک بررسی اجمالی، به سهولت میتوان دریافت که این اثر، ترجمه تمام و دقیق گزارشهای طبری نیست، بلکه ترجمه و برداشت اختصار گونه از تاریخ طبری همراه با افزودههایی از سوی مترجم است. از این رو در همین بخش مورد بحث، یعنی گزارش قیام امام حسین (ع)، شاهد گزارشهایی هستیم که به هیچ رو در متن تاریخ طبری وجود ندارد، چنانکه او مدعی است که امام حسین (ع) به پیشنهاد و ابتکار ابنعباس، مسلم بن عقیل را روانه کوفه کرد[9]! یا سن طفل شیرخوار امام (ع) یک سال بوده[10] یا بدن مطهر امام حسین (ع) بی سر و پا(!) به همراه دیگر شهدا، سه روز روی زمین کربلا افتاده بود[11] و یا گزارش محل دفن امام حسین (ع)، حضرت علیاکبر و حضرت عباس را نگاشته است[12]، حال آنکه چنین گزارشهایی را به هیچ رو نمیتوان در تاریخ طبری یافت و تنها مورد آخر در گزارش شیخ مفید در الارشاد آمده است[13].
نکته آخر آنکه بخش مربوط به امام حسین (ع) از تاریخنامه طبری، به اضافه گزارش قیام مختار و خونخواهی وی از روی نسخهای که از قرن ششم بر جای مانده، با عنوان «قیام سیدالشهداء حسین بن علی (ع) و خونخواهی مختار» چاپ شده است[14].
10. کتاب الفتوح
ابومحمد؛ احمد بن اعثم کوفی (م 314 ق)[15] در کتابش با عنوان «الفتوح» به بیان حوادث تاریخ اسلام پس از رحلت پیامبر (ص)، به ویژه جنگها و فتوحات خلفا و حاکمان اسلامی براساس تسلسل زمانی حوادث، پرداخته است. وی به مناسبت بیان حوادث سال 60 و 61 ق متناسب با ساختار کتاب خود، به نهضت عاشورا پرداخته است. به سبب اهمیت این حادثه، وی حدود 157 صفحه (یعنی حدود یک دهم) از کتاب خود را به گزارش این حادثه اختصاص داده است. ابن اعثم گزارش قیام عاشورا را با عنوان «ابتداء أخبار مقتل مسلم بن عقیل و الحسین بن علی و ولده و شیعته» آغاز کرده[16] و با گزارش بازگرداندن محترمانه اسرای اهل بیت به مدینه توسط یزید، به پایان رسانده است[17].
سبک تاریخنگاری ابن اعثم همانند یعقوبی و دینوری، بدون ذکر سند و ترکیبی و در برخی موارد، قصهپردازی و داستانسرایی است[18]، از این رو گزارشهای او را درباره واقعه عاشورا، بایستی با احتیاط و با مقابله و مقایسه با اخبار ابومخنف در تاریخ طبری و «الارشا»د شیخ مفید و گزارشهای مورخانی همانند بلاذری و دینوری بررسی کرده و در صورت عدم تعارض و مخالفت، به آن اعتنا کرد. با این همه، این اثر از منابع مهم و کهن تاریخی است که در طول زمان، شیعه و سنی به آن استناد کردهاند. برای نمونه، برخی از اخبار «المناقب» ابن شهرآشوب و «بحارالانوار» و بسیاری از مطالب «مقتل الحسین (ع)» خوارزمی، از این کتاب گرفته شده است.
همچنین برخی از گزارشهای ابن اعثم، از ارزش خاصی برخوردار است زیرا وی در نقل آن بر همه مورخان، پیشی گرفته است، همانند گزارش متن وصیتنامه امام حسین (ع) به محمد حنفیه و جمله مشهور حضرت درباره فلسفه قیام خویش: «و انی لم أخرج أشرا و لا بطرا و...[19]»
از دیگر گزارشهای ارزشمند او نقل خطبه انقلابی و پرشور حضرت زینب در نکوهش کوفیان هنگام اسارت در کوفه است که ابن اعثم پس از ابن ابی طیفور[20] (م 280 ق)، دومین ناقل این خطبه است. همچنین ابن اعثم در ارائه گزارش احتجاج پیرمرد شامی با امام سجاد هنگام ورود اسرا به شام و مجاب شدن پیرمرد و توبه کردن وی[21]، بر تمام مورخان و مقتلنویسان، تقدم دارد و به نظر میرسد که شیخ صدوق (م 381 ق) هم که بعدها آن را نقل کرده[22]، از ابن اعثم گرفته است. همچنین کهنترین منبع موجود درباره خطبه امام سجاد (ع) در مجلس یزید نیز این کتاب است[23]. همینطور وی برخی از اخبار را درباره آگاهی امام حسین (ع) از شهادتش آورده است. یکی از این موارد، جریان خواب امام حسین (ع) کنار قبر جدش پیامبر (ص) در مدینه است که طی آن رسولخدا (ص) به حضرت فرمود:
به زودی میبینم که تو در سرزمین کربلا به دست گروهی از امتم کشته خواهی شد، در حالی که تشنه هستی و سیراب نمیشوید[24].
افزون بر این، ابن اعثم، أخبار مربوط به پیشگویی ملائکه و پیامبر (ص) و حتی خبری از «کعبالاحبار» یهودی درباره شهادت امام حسین (ع) را آورده است[25]. این در حالی است که چنین گزارشهایی در منابع متقدم و یا معاصر ابناعثم، کمتر و در حد اشاره، به چشم میخورد.
ترجمه کتاب الفتوح
کتاب الفتوح در قرن ششم (596 ق) از آغاز دوران خلافت ابوبکر تا پایان حادثه عاشورا به قلم و انشای محمد بن احمد مستوفی هروی[26] ترجمه شده که چندی پیش تصحیح و منتشر شده است[27]. از آنجا که مترجم، تمایلات شیعی داشته، برخی از تعابیر و باورهای شیعی را در ترجمه افزوده است[28].
بخش پایانی این ترجمه، مربوط به حادثه عاشورا از آغاز تا فرجام آن است و با متن اصلی تفاوتهایی دارد که با بررسی و تطبیق متن اصلی و ترجمه، این تفاوتها دانسته میشود. برای نمونه، در جریان آگاهی ابن زیاد ازحفر چاه توسط امامحسین (ع) در کربلا، مترجم گزارش کیفیت حفر چاه را توسط حضرت همانند خوارزمی آورده است که در گزارش ابناعثم نیست[29]. محتمل است گزارش یاد شده یا در نسخه موجود از فتوح نزد مترجم بوده و یا وی این گزارش را از مقتل خوارزمی گرفته و در تکمیل گزارش ابناعثم، به متن ترجمه افزوده است. همچنین مترجم، افرادی مانند مالک بن اوس مالکی[30] و عمرو بن خباوه[31] را از اصحاب امام حسین (ع) دانسته که نهتنها در گزارش ابناعثم از آنان نام برده نشده، بلکه در هیچ منبع معتبری، یارانی به نامهای یاد شده برای امام (ع) گزارش نشده است. نکته آخر در این باره آنکه بخش مربوط به امامحسین (ع) این ترجمه، با عنوان قیام امام حسین (ع) (برگزیده از کتاب الفتوح) به صورت مستقل چاپ شده است[32].
11. العقد الفرید
احمد بن محمد بن عبد ربّه اندلسی (م 328 ق) به مناسبت بیان حوادث سال 61 ق چند صفحهای از نگاشته خود را به قیام عاشورا اختصاص داده[33] و به اختصار به سیر قیام امام حسین (ع) از آغاز تا پایان پرداخته است. نکته قابل توجه در این نگاشته، اخبار مورخان و مقتلنویسانی است که او از آنها بهره برده است. وی آغاز گزارش خود را از مقتل قاسم بن سلام هروی که از بین رفته، به واسطه شخصی به نام علی بن عبدالعزیز نقل کرده است. سپس از محدثان، مورخان و نسبشناسانی، همانند زبیر بن بکار (به واسطه علی بن عبدالعزیز)، ضحاک بن عثمان خزاعی، شعبی (به نقل از یحیی بن اسماعیل) و حسن بصری (به نقل از ابوالحسن مدائنی) اخباری را آورده است. از گزارشهای خلاف مشهور ابن عبد ربّه که از قاسم بن سلام نقل کرده، جریان دیدار امام (ع) با عبداللّه بن مطیع در راه مکه است که وقتی وی از حضرت سوال میکند، کجا میروی؟ حضرت میفرماید: به عراق، چون از سوی آنان بیش از یک بار (شتر) برایم نامه (دعوت) آمده است[34]! در حالی که ـ چنانکه نگاشته خواهد شد ـ دعوت عراقیان، چند روز پس از اقامت حضرت در مکه بوده است.
12. کتاب المحن
ابوالعرب محمد بن احمد بن تمیم تمیمی (م 333 ق)، نویسنده این اثر، گزارشی درباره شهادت امام حسین (ع)، بهویژه حوادث خارقالعاده پس از آن، از قبیل پدیدار شدن سرخی در آسمان و برآمدن خون از زیر سنگها، آورده است[35]. شش صفحه نخست گزارش وی، همان گزارش قاسم بن سلام است که ابن عبد ربّه نیز آن را نقل کرده است.
13. مروج الذهب و معادن الجوهر
ابوالحسن علی بن حسین بن علی مسعودی (م 346 ق)، مورخ و جغرافیدان مشهور قرن چهارم از نوادگان عبداللّه بن مسعود[36]، صحابی بزرگ رسولخدا (ص) است. او به مناسبت گزارش حوادث سال 61 ق چند صفحهای از اثر خود را به گزارش واقعه کربلا اختصاص داده است[37]. اگرچه گزارش او درباره واقعه عاشورا همان گزارشهای مشهور منابع کهن است، اما برخی از گزارشها را تنها او آورده است. برای نمونه، تاریخ ورود مسلم بن عقیل را به کوفه، پنجم شوال نگاشته است[38]. همچنین آمار اصحاب امام (ع) را هنگام روانه شدن به کربلا به همراه سپاه حرّ، پانصد سوار و حدود صد پیاده[39]، و آمار شهدای کربلا را 87 نفر نوشته است[40].
14. البدء و التاریخ
مطهر بن طاهر مقدسی (م پس از 355 ق)، نویسنده این اثر نیز مباحثی چون بیعت ستاندن یزید، سفر مسلم به کوفه، واقعه کربلا و اشعار یزید هنگام چوب زدن بر لبان امام حسین (ع) را در چند صفحه از تاریخ خود آورده است[41].
15. مقاتل الطالبیین
از میان شیعیان غیر امامی نیز، ابوالفرج اصفهانی (م 356ق) که اُموی نسب و گرایش شیعی داشته[42]، با تدوین کتاب مقاتل الطالبیین، ضمن نقل روایات مسند درباره قیامها و کشتههای خاندان ابوطالب، حدود 38 صفحه را به مقتل امام حسین (ع) و اهلبیت و اصحاب او و نیز اسارت خاندانش اختصاص داده است[43].
در گزارش ابوالفرج از مقتل امام حسین (ع)، ابتدا اسامی و چگونگی شهادت 23 تن از شهدای بنیهاشم (با احتساب امام حسین (ع)) آمده، و در ادامه، چگونگی شهادت مسلم بن عقیل در کوفه با تفصیل بیشتر گزارش شده است. وی در نهایت، جریان شهادت امام حسین (ع) و سپس گوشههایی از گزارشهای مربوط به اسارت اهلبیت حضرت را آورده و در مجموع، بنای وی بر ایجاز و عدم تفصیل بوده است.
ابوالفرج اخبار مربوط به حادثه کربلا را از راویانی چند نقل کرده، اما بخش اصلی حادثه، یعنی شهادت امام حسین (ع) و مقدمات آن را از ابومخنف نقل کرده است و در واسطههای میان او و ابومخنف، گاه نام نصر بن مزاحم منقری[44]، و گاه نام ابوالحسن مدائنی[45] آمده است. وی روایاتی نیز از امام سجاد، امام باقر و امام صادق (ع) در این زمینه نقل کرده است[46]. در برخی موارد، همچون گزارش چگونگی شهادت حضرت چند روایت را ترکیب کرده و پس از ذکر سندها، یک جا، به نقل متن آنها پرداخته است. شیوه روایی و تأکید بر نقل اسناد توسط ابوالفرج موجب شده که امکان نقد سندی در روایات او فراهم شود، و نیز از این ناحیه، امکان احیای اثر از بین رفته ابومخنف در مقتل نیز (تا حدی که ابوالفرج از او نقل کرده) امکانپذیر شده است. ابوالفرج در برخی موارد، اشعاری نیز از شعرای مرثیهسرا، همچون کمیت بن زید اسدی[47] و سلیمان بن قته[48] آورده است.
16. شرح الاخبار فی فضائل الائمه الاطهار (ع)
از دیگر شیعیان که در این قرن، روایات مربوط به مقتل امام حسین (ع) را نقل کرده، قاضی نعمان تمیمی مغربی (م 363 ق) است. وی در کتاب خود با عنوان شرح الاخبار فی فضائل الائمه الاطهار (ع) بیش از پنجاه روایت درباره شهادت امامحسین (ع) و حادثه عاشورا و وقایع پس از آن نقل کرده است[49].
قاضی نعمان پیشینه غیر شیعی داشته و از پیروان مذهب مالکیه[50] (و به قولی حنفیه)[51] بوده و سپس به تشیع گراییده است، ولی در اینکه تشیع وی امامی بوده یا اسماعیلی، میان شرح حال نویسان اتفاق نظر نیست. بسیاری از عالمان شیعی و برخی از شرح حال نویسانِ غیر شیعی او را شیعه امامی دانستهاند، اما به سبب تقیه از دولت فاطمی، این امر را در نوشتههایش بروز نمیداده است، و از این رو از امامان پس از امام صادق (ع) با کنیههای مشترک یاد کرده است[52].
وی ابتدا روایاتی را که مربوط به اصل شهادت امام حسین (ع) و إخبار پیامبراکرم (ص) و امیرالمومنین (ع)از این امر است، نقل کرده و سپس سیر حرکت حضرت از مدینه تا کربلا، شهادت مسلم در کوفه، مواجهه و شهادت حضرت و وقایع پس از آن، همچون اسارت اهلبیت (ع) و مجلس ابنزیاد و یزید را آورده است. او درباره اینکه علیاکبر آیا امام سجاد (ع)بوده یا خیر، دو قول نقل کرده و نیز در اینکه تعداد اصحاب امام (ع) 72 نفر بوده یا کمتر، دو احتمال مطرح کرده است. بنا به نقل وی، قاتل امام (ع)، سنان بن انس نخعی بوده و قاطع رأس حضرت، خولی. معرفی اسامی شهدای اهلبیت امام (ع)، از دیگر بخشهای گزارشهای او در مقتل است. گزارشهای وی معمولاً مسند است، اما به این صورت که بخشی از سند را نقل و بخش دیگر را به اسناد راوی وامیگذارد.
17. الإرشاد فی معرفه حجج اللّه علی العباد
محمد بن محمد بن نعمان، معروف به «شیخ مفید» (م 413 ق) در فصل مربوط به امام حسین (ع)، پس از امیرالمومنین (ع)، بیشترین حجم از کتاب خود (یعنی حدود 109 صفحه[53]، نزدیک به یک هفتم) را به شرح حال و زندگی حضرت و واقعه عاشورا اختصاص داده است که این میزان عنایت و پرداختن وی به این موضوع، اهمیت سترگ این واقعه را نزد او میرساند. او ـ چنانکه خود تصریح کرده است ـ گزارش واقعه کربلا را از هشام کلبی (چنانکه گفته شد او نیز به نوبه خود بیشتر از مقتل استادش ابومخنف نقل کرده است)، مدائنی و غیر این دو آورده است.
با مطالعه و بررسی اجمالی گزارش شیخ مفید این نکته به سهولت روشن میشود که در بیشتر موارد، گزارشهای تاریخ طبری را با حذف اسناد و رعایت اختصار آورده است. این نکته با مقایسه گزارشهای وی با گزارشهای طبری که با ذکر سند آورده شده قابل پیگیری و اثبات است. نکته شایان توجه در گزارشهای شیخ مفید، افزودههایی است که در گزارشهای طبری نمیتوان یافت. برای نمونه، گزارش کیفیت نبرد و شهادت حضرت عباس[54] یا تعیین محل دفن حضرت علیاکبر، شهدا و حضرت عباس[55] را تنها شیخ مفید نگاشته و در گزارش طبری موجود نیست.
18. مقتل الامام الحسین (ع) من کتاب تاریخ الخلفاء
در سال 1968م در مسکو کتابی با عنوان تاریخ الخلفاء از نویسندهای (قرن سوم تا پنجم/ تحقیق رسول جعفریان) ناشناخته به صورت عکسی چاپ شد که بخشی از آن به مناسبت پرداختن به خلافت یزید، درباره واقعه کربلاست. چنانکه محقق آن بر این باور است، نثر این اثر با قرن سوم و چهارم متناسب و گزارش آن با متون اصیل کهن سازگار است. نویسنده این کتاب، با بهرهگیری از منابع کهن معتبر، گزارش این واقعه را با حذف اسناد، به اختصار و به صورت ترکیبی و در برخی موارد، با اندکی تغییر در تعابیر آورده که البته گزارش و نکته جدیدی در آن دیده نمیشود. وی تنها در گزارش گفتوگو و احتجاج امام سجاد (ع) با ابنزیاد، از حمید بن مسلم (یکی از سپاهیان دشمن و حاضر در مجلس ابنزیاد که ابومخنف با واسطه سلیمان بن ابیراشد، از او بسیار روایت کرده است) نام برده است[56]. نویسنده در پایان گزارش مقتل امام حسین (ع)، مینگارد: ما درباره حسین (ع) و مقتل او، سخن را بسط دادیم، گرچه در مقایسه با آنچه راویان در این باره نگاشتهاند، اندک است. دلیل تفصیل ما آن بود که مانند چنین حادثهای در پیش و پس از اسلام اتفاق نیفتاده و گمان ما آن است که در سایر ادیان نیز تا زمان ما چنین چیزی رخ نداده و حتی نزدیک به آن هم، صورت نگرفته است[57].
19. تجارِب الامم و تعاقب الهِمَم
ابوعلی مسکویه رازی (م 421 ق)، به مناسبت پرداختن به حوادث عصر خلافت یزید بن معاویه، بیش از چهل صفحه از کتاب خود را به واقعه عاشورا اختصاص داده است. او در این بخش، به همان اخباری که طبری در تاریخ خود از ابومخنف و راویان دیگر درباره این حادثه آورده است، اکتفا کرده و به شیوه ترکیبی و حذف اسناد، این حادثه را از آغاز بیعتستانی یزید تا پایان بازگرداندن اسرای اهلبیت (ع) به مدینه، به اختصار، گزارش کرده است[58].
20. الاستیعاب فی معرفه الاصحاب
ابوعمر یوسف بن عبداللّه بن محمد بن عبدالبرّ قرطبی (م 463 ق)، حدود پنج صفحه از اثر خود را به ترجمه و شرح حال امام حسین (ع)و برخی از اخبار نهضت عاشورا اختصاص داده است[59]. یکی از نکاتی که نویسنده به آن پرداخته، گزارش یحیی بن معین است که از قول کوفیان نقل کرده که کشنده امام حسین (ع)، عمر سعد بود. وی در توجیه سخن کوفیان نوشته است اینکه قاتل عمر سعد دانسته شده از اینروست که وی با این شرط که حکومت ری به او برسد، به عنوان فرمانده سپاه ابن زیاد، مأمور جنگ با حسین بن علی (ع) شد[60]. گزارشهایی که ابن عبدالبر درباره امام حسین (ع) و حادثه عاشورا آورده، به جز نقل چند روایت فقهی از حضرت، اخبار مشهوری است که در منابع دیگر آمده و نکته جدیدی ندارد.
21. روضه الواعظین
محمد ابنفتال نیشابوری (م 508 ق)، این اثر را در قالب مجلس سامان داده است. وی چندین مجلس را به زندگی و حوادث عصر ائمه (ع) اختصاص داده است که در این میان، قیام عاشورا را در قالب یک مجلس، گزارش کرده است[61]. وی عمده گزارشهای خود را در این باره از دو کتاب الإرشاد شیخ مفید و الأمالی شیخ صدوق نقل کرده است، به این ترتیب که گزارش شهادت امام حسن (ع) و تحرک شیعه در عراق تا پیوستن حر بن یزید به امام حسین (ع) را از ارشاد شیخ مفید به اختصار بیان کرده است[62]. اما در ابتدای گزارش خود، گفتوگوی عبداللّه بن حوزه با امام (ع) و احتجاج حضرت تا شهادت حضرت قاسم را از امالی شیخ صدوق آورده[63]، سپس دوباره گزارش شهادت طفل شیرخوار و شهادت امام (ع) تا اسب تازاندن بر بدن حضرت را از شیخ مفید به اختصار نقل کرده است[64]. و از آن پس، از آغاز گزارش به خون مالیدن اسب یال و پیشانیش را به خون بدن امام (ع) و حضور اسرای اهلبیت (ع) در کوفه و شام و احتجاجات آنان با ابن زیاد و یزید را با جابهجایی و حذف برخی از اخبار، از امالی آورده است[65] و سرانجام، گزارش بازگرداندن محترمانه اهلبیت (ع) را به مدینه به دستور یزید و عزاداری بنیهاشم را در مدینه مجددا از شیخ مفید به اختصار نقل کرده است[66]. همچنین ابنفتال سه صفحه آخر[67] و نیز دو صفحه آغازین[68] این مجلس را به چندحدیث و گزارش اختصاص داده است که برخی از آنها را میتوان در ارشاد و امالی یافت.
22. إعلام الوری بأعلام الهُدی
فضل بن حسن طبرسی (م 548 ق) معروف به شیخ طبرسی شرح حال زندگی امام حسین (ع) و حادثه عاشورا را در 59 صفحه و ضمن پنج فصل آورده است[69].
فصل اول: تاریخ تولد و مدت عمر امام (ع). فصل دوم: بیان دلایل امامت حضرت و اینکه از سوی پدر و برادرش بر امامت ایشان تصریح شده است. فصل سوم: بیان برخی از خصائص، مناقب و فضایل آن حضرت. فصل چهارم: مختصری از اخبار خروج حضرت بر یزید و مقتل وی. فصل پنجم: تعداد فرزندان و اسامی آنان.
اگرچه او تصریح نکرده که گزارش واقعه عاشورا را از شیخ مفید گرفته است، اما با بررسی و مقایسه گزارش وی و شیخ مفید، به سهولت دانسته میشود که تمام گزارش شیخ مفید را در این باره به اختصار و با اندکی تغییر در برخی از تعابیر و عبارات، نقل کرده و تنها در پایان گزارش، دیدگاه شیخ مفید را درباره محل دفن اصحاب امام حسین (ع)، آورده است[70].
23. مقتل الحسین (ع)
موفق بن احمد خوارزمی (م 568 ق) با نام کامل ابوالموئد موفق[71] بن احمد بن محمد[72] بکری مکی حنفی معروف به «اخطب خوارزم»، فقیه، خطیب، قاضی، ادیب و شاعر، ملقب به «صدر الائمه»، «اخطب خوارزم[73]» و «خلیفه الزمخشری» حدود سال 484 ق دیده به جهان گشود[74] و در سال 568 ق بدرود حیات گفت[75].
درباره مذهب خوارزمی باید گفت با توجه به آنکه در عصر وی مذهب شایع در خراسان بزرگ و ماوراءالنهر، از جمله منطقه خوارزم مذهب «حنفی» بوده است، خوارزمی نیز این مذهب را در فروع، اختیار کرده است. یکی از شواهد قوی بر مذهب او کتاب مناقب ابیحنیفه اوست که در فضایل ابوحنیفه نوشته و در آن به مدح و ثنای وی، در قالب قصیدهای طولانی پرداخته است. البته او در اصولِ اعتقادات، اشعری بوده است، با این همه او به تشیع متمایل و علاقهمند به اهلبیت (ع) نیز بوده است، چرا که افزون بر نگارش مقتل الحسین (ع)، کتابهای دیگری همانند فضائل امیرالمومنین معروف به المناقب، کتاب ردّ الشمس لأمیرالمومنین (ع)، کتاب قضایا امیرالمومنین (ع) و الأربعین فی مناقب النبی الأمین و وصیه امیرالمومنین (ع) نگاشته است.
مقتل الحسین (ع) خوارزمی، کتابی تاریخی روایی است که بیشتر روایات و گزارشهای تاریخی آن، با سلسله سند بیان شده است. بیشتر مطالب این اثر از فصل نهم تا پایان فصل یازدهم (که از جریان بیعتخواهی معاویه برای یزید آغاز شده و با شهادت آن حضرت و یارانش در کربلا به پایان میرسد،) برگرفته از کتاب الفتوح ابناعثم است که خود بارها به این موضوع در کتابش تصریح کرده است. وی در برخی موارد پس از نقل گزارش ابناعثم، حدیث یا گزارش دیگری را بر آن افزوده و سپس ادامه گزارش ابناعثم را آورده است: «قال احمد بن اعثم الکوفی[76]». گزارشهای افزوده شده معمولاً گزارشهایی است که خوارزمی به طور مسند از مشایخ خود نقل کرده است.
برخی از مشایخ روایت خوارزمی که در این اثر از آنان بسیار نقل کرده است، عبارتاند از: جاراللّه محمود بن عمر زمخشری (م 538 ق)، ابومنصور شهردار بن شیرویه دیلمی (م 558 ق)، حسن بن احمد عطّار همدانی (م 544 ق) و ابوالحسن علی بن احمد عاصمی.
فصلهای مقتل خوارزمی
کتاب مقتل الحسین (ع) یک سرآغاز و پانزده فصل دارد که در یک مجلد دو جلدی گرد آمده است. جلد اول این کتاب، شامل ده فصل و بخش اول فصل یازده است و جلد دوم، بخش دوم فصل یازده و چهار فصل دیگر را در بردارد. عناوین این فصلها چنین است:
جلد اول:
1. برخی از فضائل پیامبر (ص)
2. فضائل خدیجه دختر خویلد
3. فضائل فاطمه دختر اسد پسر هاشم پسر عبد مناف مادر امیرالمومنین علی بن ابیطالب (ع)
4. نمونهای از فضائل امیرالمومنین (ع)
5. فضائل فاطمه زهرا (س) دختر رسولخدا (ص)
6. فضائل حسن و حسین (ع)
7. فضائل اختصاصی حسین (ع)
8. پیشگویی رسولخدا (ص) از حسین (ع) و احوال وی
9. آنچه بین حسین (ع) و بین ولید بن عتبه و مروان بن حکم در مدینه، در زمان حیات معاویه و بعد از مرگش، روی داد
10. آنچه از سرگذشت حسین (ع) که در مدت اقامتش در مکه اتفاق افتاد و آنچه از نامههای کوفیان به دست او رسید و فرستادن مسلم بن عقیل به کوفه و قتل او در این شهر
11. خروج حسین بن علی (ع) از مکه به سوی عراق و حوادث و اتفاقاتی که بین راه رخ داد و فرودش در سرزمین طف (بخش اول).
جلد دوم: کشته شدن امام حسین (ع) (بخش دوم)
12. عقوبت و مجازات قاتل حسین (ع)
13. برخی از مرثیههایی که درباره حضرت سروده شده است.
14. زیارت حضرت و فضیلت آن
15. انتقام مختار بن ابیعبید ثقفی از کشندگان حسین (ع).
همچنین خوارزمی در پایان این فصل، به جریان کشته شدن مصعب و عبداللّه پسران زبیر، پرداخته است.
خوارزمی و ابناعثم
چنانکه نگاشته شد، خوارزمی در نگارش واقعه کربلا تا پیش از روز عاشورا، بیشترین بهره را از کتاب الفتوح ابناعثم برده است، اما گزارشهای وی در مقایسه با اخبار ابناعثم، اضافات، کاستیها و تفاوتهایی از جهات دیگر دارد که به نظر میرسد این امر، معلول سه عامل بوده است: اول، آنکه فتوح ابناعثم نسخههای متعدد و تا اندازهای متفاوت از یکدیگر با اضافات و کاستیهایی داشته است. شاهد بر این ادعا، اختلاف نسخههای موجود کنونی با نقلهای خوارزمی از ابناعثم است. نمونه بارز در این باره، تفاوتهای اشعار آورده شده به مناسبت حوادث مختلف در فتوح ابناعثم با مقتل خوارزمی از جهت کمی و محتوایی است. همچنین احتمال دارد برخی از اضافات مقتل خوارزمی به این علت باشد که نسخهای کاملتر از فتوح نزد خوارزمی بوده است.
دوم، آنکه خوارزمی، خطیب و اهل منبر بوده است که با تأثیرپذیری از چنین منصب و حرفهای، به تغییر کمّی و در برخی موارد، تغییر کیفی گزارشهای ابناعثم با نقل به معنای آنها کرده است تا گزارشهای این حادثه، منطقیتر، قابل پذیرشتر و جذابتر برای خواننده باشد. البته این کار در بسیاری از موارد تا حدی بوده که موجب تحریف اصل جریان نشود.
سوم، آنکه طبیعت بسیاری از حوادث و قضایای تاریخی آن است که وقتی گرد و غبار گذشت زمان بر آنها مینشیند و نویسندگان قرنهای بعدی پا به عرصه حیات علمی گذاشته و به بازنگاری آن میپردازند، در نتیجه چنین فاصله زمانی از زمان حادثه، اضافات و شاخ و برگهایی بر اصل حادثه میافزایند که در گزارشهای اولیه، وجود ندارد.
24. مقتل الحسین (ع)
ابوالحسن احمد بن عبداللّه بن محمد بکری (قرن پنجم و ششم) ، رساله کوتاهی درباره امامحسین (ع) نگاشته است که نسخهای از آن با عنوان حدیث وفاه سیدنا الحسین (ع) در کتابخانه دانشگاه قرویین شهر فاس در مراکش ضمن مجموعهای (به شماره 575 / 3، ص 77 ـ 86) نگهداری میشود[77].
رجالنویسان اهلسنت، بکری را نکوهش کرده و از او به «کذّاب دجال[78]»، «قَصّاص» و دروغگوتر از مسیلمه کذاب، تعبیر کردهاند[79]. ابنحجر افزوده است که از کتابهای مشهورش، کتاب الذروه فی السیره النبویه است که در آن هر جنگی از جنگهای عصر پیامبر (ص) را که گزارش کرده است، یا اصل آن را نادرست روایت کرده و یا گزارشهای نادرست بر آن افزوده است[80].
اگرچه رساله مقتل الحسین بکری مختصر است، اما به نظر میرسد سبک نگارش داستانی ادبی نویسندگانی، همانند بکری در قرن پنجم و ششم که تاریخ صدر اسلام را در قالب کتاب الذروه فی السیره النبویه به این شیوه روایت کرده است آغاز مهمی در روایت کردن تاریخ عاشورا هرچند به اختصار، به این سبک بوده است.
25. ترجمه ریحانه رسولاللّه (ص)، الإمام الحسین (ع) (من تاریخ مدینه دمشق)
ابوالقاسم علی بن حسن هبه اللّه شافعی، معروف به «ابنعساکر دمشقی» (م 571 ق) به مناسبت پرداختن به شرح حال بزرگان و افراد برجسته که در دمشق ساکن بوده یا به این شهر و اطراف و نواحی آن آمدهاند، به شرح حال امام حسین (ع) پرداخته است[81]. وی در شرح حال 150 صفحهای درباره امام حسین (ع) و حادثه عاشورا، در مجموع، 402 روایت و گزارش آورده که مضمون بسیاری از آنها تکراری است. این اثر، نظم و تبویب مناسبی ندارد و در مواردی، اخبار برخی از موضوعات و عناوین، به صورت پراکنده آمده است[82]. نکته شایان توجه درباره این نگاشته آنکه ابنعساکر در گزارش مختصر خود از سیر قیام امام حسین (ع)، بخشی از آغاز گزارش مقتل امام حسین (ع) ابنسعد[83] را با همان سلسله اسناد وی نقل کرده است[84]. افزون بر این، او برخی گزارشهای دیگر مقتل وی را به صورت پراکنده در لابه لای نگاشته خود آورده است[85].
اما نکتهای که درباره کمیت و کیفیت محتوایی این اخبار و گزارشها و رویکرد خاص ابنعساکر در انتخاب و چینش آنها حائز اهمیت است، آن که وی اولاً: اخبار و گزارشهایی را بیشتر گزینش کرده و آورده است که اطلاعات تاریخی کمتری در باره این واقعه داشته و بیشتر به مسائل حاشیهای و کمارزش پرداخته است، ثانیا: چنانکه گفته شد، بسیاری از مضامین این اخبار، چندین بار تکرار شده است، چندانکه حدود صد روایت مربوط به روز و سال ولادت و شهادت، مدت عمر، نام و کنیه امام[86] و بیش از 120 روایت، یعنی بیش از یک چهارم آنها درباره مناقب و فضایل حضرت[87] است که بسیاری از روایات این دو دسته، تکراری است. بیش از سی روایت، مربوط به پیشگوییهای پیامبر (ص) و امیرالمومنین (ع) درباره کشته شدن امام حسین (ع)[88]، بیش از ده روایت درباره منع حضرت توسط برخی از افراد سرشناس از رفتن به کوفه[89]، بیش از بیست روایت درباره شرح قیام امام حسین (ع) و خطبههای حضرت در روز عاشورا[90]، بیش از بیست خبر درباره حوادث خارقالعاده و غریب پس از شهادت امام[91]، بیست خبر درباره کیفرها و بلایایی که قاتلان امام (ع) در دنیا به آن مبتلا شدند[92] و باقی گزارشها، اخبار پراکندهای درباره موضوعات مختلف است.
چنانکه ملاحظه میشود، ابنعساکر در مقایسه با حجم این ترجمه، اخبار اندکی، یعنی تنها کمی بیش از بیست خبر به شرح قیام و شهادت امام حسین (ع) و یارانش و مهمتر از همه، هدف و فلسفه قیام حضرت اختصاص داده است، چراکه او به اقتضای آنکه دمشقی و ساکن شام بوده است، همانند بسیاری از مورخان شامی، اموی مسلک بوده که از بنیامیه جانبداری خاصی کرده و در مقابل، به خاندان پیامبر (ص) چندان عنایت و محبتی نداشتهاند. از این رو چنانکه بایسته است به شرح جنایات و ستمهایی که بنیامیه بر امام حسین (ع)، خاندان و یارانش، در این واقعه روا داشتند، نپرداخته است.
نکته آخر آنکه در قرن هشتم، مِزّی[93] (م 742 ق) و ذهبی[94] (م 748 ق) بخشی از نگاشتههای خود را به اخبار مربوط به زندگی و قیام امام حسین (ع) اختصاص دادهاند که بسیاری از گزارشهای آنان همان گزارشهای ابنعساکر است.
26. مناقب آل ابیطالب (ع)
ابوعبداللّه محمد بن علی بن شهرآشوب (م 588 ق) به مناسبت پرداختن به شرح زندگانی، مناقب و فضایل امام حسین (ع)، بخشی از مباحث این باب را به گزارش مقتل امام حسین (ع) اختصاص داده است. وی پس از اختصاص چند فصل به معجزات، مناقب و مکارم اخلاق حضرت، حوادث خارقالعاده پس از شهادت حضرت، برخی از اخبار مربوط به اظهار علاقه و محبت پیامبر (ص) به ایشان و بیان تاریخ ولادت و القاب حضرت، به گزارش واقعه عاشورا پرداخته است.
چنانکه از نام این کتاب پیداست، این اثر نوشتهای تاریخی نیست، بلکه نویسنده درصدد جمعآوری و گزارش اخباری درباره مناقب و فضایل امامان (ع) بوده است که در کنار آن به برخی از حوادث عصر آنان ـ بدون توجه چندانی به ترتیب زمان وقوع آنها ـ اشاره کرده است. او در قسمتی که به مناقب و فضایل امام حسین (ع) پرداخته، به سبب اهمیت قیام عاشورا، بیشترین مطالب خود را به این موضوع اختصاص داده است. البته به سبب اجتناب از تفصیل و تطویل کتابش، این حادثه را به اجمال و اختصار گزارش کرده و علاوه بر اینکه در مواردی، ترتیب حوادث را چندان رعایت نکرده، به سبب گزینش برخی از حوادث نیز به بسیاری از حوادث، اشاره نکرده است.
وی روایاتی را از امام سجاد، امام باقر، امام صادق و امام رضا (ع) در باره زندگی، مناقب و حادثه عاشورا و مقتل امام حسین (ع) آورده است. افزون بر این، او از منابعی چون انساب الاشراف بلاذری، تاریخ طبری، مقتل ابنبابویه، فضائل العشره ابوالسعادات، حلیه (الاولیاء) ابونعیم اصفهانی و از افرادی همانند ابومخنف، شعیب بن عبدالرحمان خزاعی، سید جرجانی، ابن مهدی مامطیری، عبداللّه بن احمد بن حنبل، شاکر بن غنمه و ابوالفضل هاشمی، گزارشهای این باب را روایت کرده است.
چند نکته درباره اخبار و گزارشهای ابن شهرآشوب، شایان توجه و تأمل است:
اول، آنکه او تنها کسی است که پس از ابناعثم، ناقل سخن معروف امام حسین (ع) یعنی «انی لم اخرج بطرا و لا اشرا ...» است، البته با این تفاوت که او این سخن مشهور را پاسخ حضرت (نه وصیتنامه به محمد حنفیه) به افرادی همانند محمد حنفیه، عبداللّه بن مطیع و ابنعباس دانسته که خواستند حضرت را از رفتن به عراق بازدارند[95].
دوم، آنکه اگرچه ابن شهرآشوب برخی از اخبار ابومخنف را آورده است، اما او در چند مورد نیز اخباری را به ابومخنف نسبت داده[96] که افزون بر آنکه مضمون آنها نامعقول و غیرقابل پذیرش است، در اخبار به جای مانده از ابومخنف در منابع معتبر و کهن، موجود نیست. از این رو به نظر میرسد اخبار جعلی منسوب به ابومخنف در عصر ابنشهر آشوب رایج بوده که وی برخی از آنها را نقل کرده است.
سوم، آنکه اگرچه نویسنده تصریح نکرده که گزارش مبارزه و رجز اصحاب امامحسین (ع) را از فتوح ابناعثم گرفته است، اما با اندکی بررسی و مقایسه بین دو گزارش، و شباهت بسیار گزارش ابنشهر آشوب با گزارش ابناعثم، به سهولت دانسته میشود که ابن شهرآشوب در نگارش این قسمت از گزارش خود، از کتاب ابناعثم بهره برده است[97].
چهارم، آنکه ابن شهرآشوب تنها گزارشگر متقدم برخی از گزارشها درباره این واقعه است که برخی از آنها را نمیتوان پذیرفت. برای نمونه، او آمار کشتههای دشمن را به دست امام حسین (ع) (به جز مجروحان) 1950 نفر نگاشته است[98] که به هیچ رو نمیتوان آن را پذیرفت. همچنین او گزارش شهادت حضرت عباس را متفاوت از شیخ مفید و به گونهای دیگر نوشته است که به نظر میرسد بعدها این گزارش با اضافات و شاخ و برگهایی، در نگاشتههای قرنهای بعد آورده شده و محتوای مرثیه و روضه حضرت عباس در عصر کنونی شده است، در حالی که اضافات یاد شده مأخذ معتبری ندارد.
پنجم، آنکه این اثر، کهنترین منبع رجزهای حضرت عباس و برخی از رجزهای امام حسین (ع)[99] در روز عاشوراست که در هیچ یک از منابع متقدم بر این نگاشته، نیامده و خود او مأخذ مشخصی برای این رجزها بیان نکرده است. این رجزها سالهاست که در محافل و منابر، از شهرت خاصی برخوردار است.
27. المنتظم فی تاریخ الامم و الملوک
ابوالفرج عبدالرحمان بن علی بن محمد ابنجوزی (م 597 ق) به مناسبت حوادث سال 60 و 61 ق بخشی از نگاشته خود را به تاریخ واقعه عاشورا اختصاص داده است[100]. عمده شیوه گزارش او ترکیبی و با حذف اسناد است و اخبار او شباهت زیادی به گزارشهای طبری در این باره دارد. البته او در مواردی نیز برخی از اخبار متفرقه را با اسنادش آورده است[101].
28. الکامل فی التاریخ؛ عزالدین ابوالحسن علی بن ابی الکرم، معروف به «ابن اثیر» (م 630 ق)
ابن اثیر سه قرن پس از طبری، کتاب الکامل فی التاریخ را نگاشت و ـ چنانکه خود در مقدمه یادآورنده است[102] ـ بیشترین نقلهای او در این کتاب (تا آخر قرن سوم) برگرفته از تاریخ طبری است. او در حوادث سال 60 و 61 ق گزارش مقتل امامحسین (ع) را از گزارشهای طبری گرفته و به اختصار و با حذف اسناد نگاشته است[103]. البته او ـ چنانکه باز در مقدمه کتابش یادآور شده[104]ـ برخی از گزارشها را در لابهلا[105] یا در پایان گزارش مقتل امام حسین (ع) بر گزارش طبری افزوده است[106].
همچنین ابن اثیر در اثر دیگرش به نام اسد الغابه فی معرفه الصحابه پنج صفحه از اثر خود را به اخباری درباره تاریخ ولادت، شهادت و برخی از مناقب امامحسین (ع) و شرح مختصری از قیام حضرت اختصاص داده است[107]. وی درباره قاتل امام حسین (ع) پس از نقل چند قول، میگوید: صحیح آن است که سنان بن انس، حسین بن علی (ع) را کشت[108].
29. مثیرالاحزان
نجمالدین جعفر بن محمد بن جعفر بن ابیالبقاء هبهاللّه بن نما، مشهور به «ابننما حلی» (م 645 ق)[109] ، نویسنده این کتاب است. ابننما این اثر را درباره واقعه عاشورا در سه مقصد، تدوین و تنظیم کرده است: مقصد نخست، درباره امور پیش از نبرد روز عاشورا، از قبیل تاریخ ولادت امام حسین (ع) و پیشگویی رسولخدا (ص) از شهادت حضرت و سیر حوادث نهضت عاشورا از مرگ معاویه و بیعتخواهی یزید و خروج امام (ع) از مدینه تا ورود به کربلا و همچنین شرح فعالیتها و قیام مسلم بن عقیل است. مقصد دوم، به بیان مختصر حوادث روزهای اقامت در کربلا و شب و روز عاشورا و کیفیت نبرد و جانبازی و شهادت اصحاب و بنیهاشم و در نهایت، شهادت امام حسین (ع) و برخی از حوادث پس از شهادت حضرت اختصاص یافته است. مقصد سوم، درباره امور پس از شهادت و شرح اسارت اهلبیت به کوفه، شام و بازگشت به مدینه است.
خوانساری نگاشته است که شهید ثانی احتمال داده است که مثیر الاحزان و اثر دیگر او با عنوان ذوب النضار از آثار او نباشد، بلکه نگاشته نوه او که همنام او بوده باشد[110]، اما علامه سیدمحسن امین این سخن را مردود دانسته و گفته است که اساسا معلوم نیست که او نوهای، همنام خود داشته است[111].
30. الحدائق الوردیه فی مناقب الائمه الزیدیه
حمید بن احمد بن محمد محلّی (م 652 ق) از علما و اندیشمندان زیدیه، در این اثر به تناسب بحث از امامانی که قیام مسلحانه بر ضد حاکمان زمان خود کردهاند، نزدیک به پنجاه صفحه[112] از حجم نگاشته خود را به گزارش قیام امام حسین (ع) اختصاص داده است. او پس از بیان اخباری درباره ولادت، ویژگیها، صفات و مناقب حضرت، قیام عاشورا را به اختصار و بر اساس اخبار مشهور گزارش کرده است. از نکات شایان توجه در گزارش وی، یادآوری اسامی شهدای کربلاست که با مقایسه آن با گزارش فضیل بن زبیر در این باره، معلوم میشود که او بخش عمده آن را بدون اشاره به اینکه از فضیل گرفته از نگاشته وی نقل کرده است. از گزارشهای دیگر وی، بیان حوادث پس از شهادت امام (ع) و بردن اسرای اهلبیت (ع) به کوفه و شام و احتجاجات آنان و در نهایت، بازگشتشان به مدینه است. وی همچنین جریان زیارت قبر امام حسین (ع) توسط جابر و عطیه عوفی و تخریب قبر حضرت توسط متوکل را گزارش کرده است. چند صفحه آخر گزارش محلّی، نقل اشعار برخی از شاعران در رثای امام حسین (ع) است. از گزارشهای قابل توجه وی، تعیین سال ولادت حضرت علیاکبر است. وی دو سال مانده از خلافت عثمان، یعنی سال 33 ق را سال ولادت وی دانسته است[113]. این در حالی است که برخی منابع متقدم، همانند مقاتل الطالبیین، تنها به دنیا آمدن حضرت علیاکبر در روزگار خلافت عثمان را (بدون تعیین سال آن) گزارش کردهاند. در مجموع میتوان گفت: نویسنده در گزارش حوادث پس از شهادت امام (ع)، بیشتر متأثر از کتاب مقتل الحسین خوارزمی است.
31. تذکره الخواص من الأمه بذکر خصائص الائمه (ع)
یوسف بن قزغلی بغدادی، معروف به «سبط ابن جوزی» (م 654 ق) نزدیک به یک سوم از جلد دوم این کتاب را در قالب باب نهم، به شرح زندگانی و قیام امام حسین (ع) اختصاص داده است[114]. وی در آغاز پس از آنکه به کنیه، القاب و تاریخ ولادت حضرت اشاره کرده، برخی از اخبار مربوط به منزلت و جایگاه خاص حسنین (ع) را نزد رسولخدا (ص) و نیز برخی از گزارشها را درباره مواضع امام حسین (ع)در برابر خلیفه دوم و مروان آورده است. او سپس ذیل عنوان «ذکر سیرته مختصرا» به اخبار نهضت کربلا که با مرگ معاویه و بیعتستانی یزید آغاز میگردد پرداخته است. یکی از گزارشهایی که تنها وی آن را به تفصیل آورده است، گزارش محتوای نامه یزید به ابنعباس مبنی بر بازداشتن امام حسین (ع) از قیام، و پاسخ ابن عباس به وی است[115]. او در ادامه، به جریان قیام و شهادت مسلم در کوفه، رفتن امام حسین (ع) به عراق و شهادت حضرت و یارانش، و اسامی شهدای بنیهاشم پرداخته است. وی درباره کشنده امام حسین (ع) چندین قول را بیان کرده و سپس گفته است که صحیحتر آن است که سنان بن انس نخعی با مشارکت شمر، حضرت را کشتند.
بحث بعدی سبط ابن جوزی درباره بردن اسرا به همراه سرها به کوفه و شام است. او درباره مکان دفن سر امام (ع) پنج قول بیان کرده و در پایان نگاشته است که هر جا که سر و پیکر او باشد، او در قلبها و دلها جای داشته و در اعماق دلها و خاطرهها زنده است[116]. برخی از مطالب دیگر این باب عبارتاند از: برخی از مراثی درباره حسین (ع)، بیان سرخی که پس از شهادت حضرت در آسمان ظاهر شد و آنچه به آن ملحق میشود، نامه یزید به ابنعباس (پس از شهادت امام (ع)) و پاسخ وی، فرزندان حسین (ع)، عقوبت کشندگان و انتقام از ستمکاران حسین (ع) (و قیام توّابین و مختار و قتل ابنزیاد) و فصلی درباره (جواز لعن) یزید بن معاویه.
یکی از گزارشهای قابل توجه در این کتاب، کیفیت شهادت طفل شیرخوار به روایت هشام کلبی (شاگرد ابومخنف) است که با گزارشهای منابع متقدم این تفاوت را دارد که چون طفل شیرخوار از تشنگی گریه میکرد، امام (ع) او را روی دستش گذاشته و خطاب به سپاه عمر سعد فرمود: «ای قوم، اگر بر من رحم نمیکنید، بر این طفل رحم کنید»، پس مردی از سپاه دشمن تیری به طفل زد و او را کشت... [117].
نکته شایان توجه دیگر درباره این اثر آنکه برخی از مقاتلی که اکنون موجود نیست و تنها برخی از اخبار آن در برخی آثار مورخان متقدم آمده است، نزد سبط ابنجوزی موجود بوده و او برخی از اخبار آنها را نقل کرده است، چنانکه در چند جا از مقتل الحسین محمد بن هشام کلبی[118]، واقدی[119]، مدائنی[120]، ابن ابیالدنیا[121]، اخباری را نقل کرده است. این نکته، حاکی از آن است که مقاتل یاد شده تا قرن هفتم و پیش از یورش مغول به بلاد اسلامی، موجود بوده است.
32. دُرَر السِمْط فی خبر السِبْط
دُرَر السِمْط فی خبر السِبْط؛ نوشته محمد بن عبداللّه بن ابیبکر قضاعی، معروف به «ابن أبار بلنسی» (م 658 ق) است. این اثر، مرثیهای منثور برای امام حسین (ع) و خاندانش است، چنانکه اثر دیگر او معادن اللجین فی مراثی الحسین (ع) مرثیهای منظوم در این باره است. نثر این کتاب، پیچیده، مسجع و دارای آرایههای ادبی، و انشای آن به سبک مقامات بوده و متن آن، مختصر است. این اثر در 126 صفحه با پاورقیهای مصحح و محقق آن چاپ شده است که مصحح آن تا صفحه 60 (در قالب پنجاه صفحه) به شرح زندگی و جایگاه علمی او و این کتاب پرداخته است. از 66 صفحه باقیمانده، حدود نیمی از آن، پاورقی است. بنابراین، متن کتاب بیش از سی صفحه نیست که از این مقدار، حدود پانزده صفحه آن درباره امام حسین (ع) است[122].
مطالب این کتاب، عنوان ندارد و تنها هر قسمت با عنوان «فصل» از قسمت دیگر جدا شده است. نویسنده در بحث از قیام عاشورا، به نامهنگاری کوفیان و روانه شدن مسلم به کوفه و خروج امام از مکه و رفتن به سوی کوفه و ملاقات با حر و در نهایت، شهادت حضرت اشاره کرده است. ستایشهای او از امام حسین (ع) و در مقابل، نکوهشهای وی از یزید، برخی را به این گمان واداشته است که او شیعه بوده است[123]. در اوایل قرن یازده، ابوجمعه سعید بن مسعود ماغوسی (م 1016 ق)، با بهره گرفتن از پانصد کتاب، شرحی را برای این اثر با عنوان نظم الفرائد الغررفی سلک فصول الدرر نوشت[124].
33. ترجمه الامام الحسین (ع) (من کتاب بغیه الطلب فی تاریخ حلب)
ترجمه الامام الحسین (ع) (من کتاب بغیه الطلب فی تاریخ حلب)؛ نوشته کمالالدین عمر بن احمد بن ابیجراده حلبی، مشهور به «ابن عدیم» (م 660 ق) است. این اثر 248 حدیث و گزارش درباره امام حسین (ع) و عاشورا دارد و از کتاب مفصل ابنعدیم، توسط برخی از محققان معاصر، استخراج، تصحیح و تحقیق شده است. ساختار روایی این ترجمه از نظر موضوعات و مباحثاش، به جز بخش مقتل آن، همانند اثر ابنعساکر است، البته ـ چنانکه نویسنده خود تصریح کرده ـ همه بخش مقتل این اثر را از کتاب الاخبار الطوال دینوری گرفته است[125].
34. الملهوف علی قتلی الطفوف
علی بن موسی بن جعفر بن طاووس (م 664 ق) معروف به سید ابن طاووس ساختار و فصول این اثر را همانند ابننما در سه مسلک، مشابه عناوین مثیر الأحزان تدوین و نگارش کرده است: مسلک نخست، امور متقدم بر جنگ؛ مسلک دوم، شرح نبرد روز عاشورا و امور نزدیک به آن؛ مسلک سوم، حوادث پس از شهادت.
وی هدف از نگارش چنین کتابی را به همراه داشتن زائران امام حسین (ع) کتاب مقتلی ضمیمه مصباح الزائر و جناح المسافر بیان کرده است تا آنان را از داشتن مقتل دیگری بینیاز کند. همچنین او این مقتل را به اختصار نوشته است تا متناسب با تنگی وقت زائران باشد[126]. از نظر وی، هر کس از ترتیب و نگارش این کتاب آگاه شود، به سبب اختصار و حجم اندک آن، تفاوت و امتیازش را در مقایسه با آثار دیگر، درک میکند[127].
اگرچه ابن طاووس ـ به ادعای خود ـ در نگارش و تدوین چنین اثری با ساختار و ویژگیهای ویژه خود، گوی سبقت را از دیگران ربوده است[128]، اما اخبار و گزارشها و شیوه گزینش و چینش مطالبش شباهتهای بسیاری با مثیر الأحزان ابننما دارد، چندان که به یقین میتوان گفت یکی از دیگری گرفته است، اما اینکه کدام یک برگرفته از دیگری است، داوری در این باره در بدو امر، مشکل به نظر میرسد. البته برخی قراین حاکی از آن است که ابنطاووس از ابننما گرفته است، هرچند ابنطاووس نهتنها در هیچ جای این اثر به این نکته اشاره نکرده، بلکه ـ چنانکه گفته شد ـ او در جای دیگر گفته است هیچ کس بر او در نگارش چنین کتابی سبقت نگرفته است. یکی از شواهد چنین دیدگاهی آن است که ابنطاووس، ملهوف را در دوره جوانی خویش نگاشته، و به طور طبیعی وی در این زمان، از بضاعت و احاطه علمی چندانی نداشته است تا چنین اثری را سامان دهد، از این رو محتمل است که نگاشتهای همانند مثیر الأحزان در دسترس او بوده و او با بهرهگیری از ساختار و محتوای مطالب و اخبار آن، اثر خود را نگاشته باشد.
همچنین این ادعا را میتوان با اندکی بررسی و مقایسه بین گزارشهای این دو اثر از نظر محتوا و نوع چینش مطالب، تقویت کرد، چراکه گزارشهای ابننما مفصلتر و پایبندتر به گزارشهای کهن از جهت عبارات و تعابیر است، اما گزارشهای ابنطاووس در بسیاری موارد، مختصر و برخی از عبارات، تعابیرِ خودِ نویسنده است.
یکی از گزارشهای منحصر به فرد سید ابنطاووس، حدیث مشهور «مشیت» یا همان گزارش گفتوگوی میان محمد حنفیه و امام حسین (ع) هنگام خروج حضرت از مکه است و دو جمله مشهور حضرت از قول رسولخدا (ص): یکی، «ان اللّه شاء أن یراک قتیلا» در بیان اینکه چرا او از مکه خارج میشود؟ و دیگری، «ان اللّه شاء أن یراهنّ سبایا» در پاسخ اینکه چرا حضرت زنان را همراه خود میبرد[129]؟
اگرچه این گزارش در هیچ منبع موجود متقدم بر ملهوف نیامده است، اما بنابر برخی از نسخههای ملهوف، ابنطاووس این گزارش را از منبع کهنی به نام «اصل احمد بن حسین بن عمر بن بریده» که اساسا اصل یاد شده از شخص دیگری به نام محمد بن داود قمی بوده، نقل کرده است[130].
افزون بر این، برخی از گزارشهای این نگاشته، برگرفته از مقتل خوارزمی است که ـ چنانکه گفته شد ـ خوارزمی نیز از فتوح ابناعثم گرفته است، چنانکه جمله مشهور «ما رایت الاّ جمیلا[131]» منسوب به حضرت زینب (س)، برگرفته از مقتل خوارزمی است که او نیز از ابناعثم گرفته است.
35. کشف الغمه فی معرفه الائمه (ع)
علی بن عیسی اِرْبِلی (م 692 ق) این اثر را در قرن هفتم و به منظور گزارش تاریخ امامان (ع) نگاشته و بخشی از مطالب اثر خود را که نزدیک به یک چهارم جلد دوم است[132] به شرح زندگی امامحسین (ع) و قیام عاشورا (در قالب دوازده فصل و یک بحث درباره امور واقع شده پس از شهادت حضرت) اختصاص داده است. عناوین فصول چنین است:
- در ولادت امام حسین (ع)
- در نسب حضرت
- در نامگذاری وی
- در کنیه و لقب او
- در آنچه از پیامبر در حق و درباره امامتش وارد شده است
- در شجاعت و بزرگواری حضرت
- در بخشش او
- در بیان سخن او
- فرزندان وی
- عُمر حضرت
- در خروج حضرت به سوی عراق
- در کشته شدن وی.
بنابر گفته خودش، جلد نخست این کتاب را که مربوط به زندگانی پیامبر (ص) و امیرالمومنین (ع) است، در سال 678 ق[133] و جلد دوم آن را که مربوط به زندگی حضرت زهرا (س) و امامان دیگر است در سال 687 ق به پایان رسانده است[134]. وی در نگاشته خود از منابعی، از قبیل مقتل الحسین واقدی، ترجمه الحسین و مقتله ابنسعد، کتاب الفتوح ابناعثم، الارشاد شیخ مفید، حلیه الاولیاء ابونعیم اصفهانی، تاریخ موالید الائمه (ع) و وفیاتهم ابنخشاب، مطالب السؤول محمد بن طلحه شافعی، معالم العتره الطاهره عبدالعزیز بن اخضر جنابذی (گنابادی) و... بهره برده است. البته بسیاری از مطالب این بخش را از دو منبع اخیر، نقل کرده است.
از آنجا که شیوه نگارش اربلی گردآوری اخبار از منابع مختلف است، تنظیم مطالب آن نیز با توجه به منبع مورد استفاده، تفاوت دارد. برای مثال، در برخی موارد، سلسله راویان خبر را آورده و در مواردی مطالب را به شیوه ترکیبی آورده است. نثر اربلی، مسَجَّع و ادیبانه است. او در برخی موارد نیز بخشی از نگاشته کتاب مطالب السوال ابنطلحه شافعی را که نثر او نیز مسجّع و ادیبانه است، نقل کرده و مطالب خود را پیش یا پس از او، همانند قلم و نثر وی آورده است[135].
او در چند جا، اشعاری را از دیوان ابومخنف آورده است[136] که معلوم میشود در آن عصر، دیوانی منسوب به ابومخنف نزد وی بوده و او از آنجا نقل کرده است، چنانکه در جای دیگر گفته است که ابومخنف شعر معروف «غدر (کفر) القوم و قدما رغبوا» را در دیوانش نیاورده است[137].
36. الکامل فی السقیفه
(کامل بهائی) حسن بن علی بن محمد بن علی بن حسن طبری، مشهور به «عمادالدین طبری» (زنده تا 701 ق) چنانکه خود گفته است این اثر را نزدیک به دوازده سال، تدوین و نگارش کرده و در سال 675 ق آن را به پایان رسانده است[138]. این کتاب در 28 باب که هر بابی شامل چند فصل است، فراهم آمده است. او فصول پایانی کتاب، یعنی فصل هفدهم و هیجدهم را از باب بیست و هفتم، و شش فصل اول از هفت فصل باب بیست و هشتم را در قالب 34 صفحه، به گزارش واقعه کربلا از آغاز تا فرجام، اختصاص داده است.
او در گزارش این واقعه، بدون آنکه سخنی از منابع مورد استنادش به میان آورد، عمدتا همان گزارشهای مشهور منابع کهن را آورده است، اما در مواردی، برخی از گزارشها را آورده که در منابع کهن یافت نمیشود. برای نمونه، وی در گزارش خروج امام حسین (ع) از مدینه، نوشته است که حسین (ع) همه بنیهاشم را به جز محمد حنفیه، بر250 شتر سوار کرده و به قیس بن سعد بن عباده گفت که با دویست نفر از عقب وی بیاید تا اگر مأموران حاکم مدینه درصدد دستگیری آنان باشد، آنان به همراه حضرت بر فرستادگان حاکم مدینه یورش برده و همگی را بکشند[139]! همچنین جریان بریدن سر امام از قفا[140]، دفن بدن حر بن یزید ریاحی توسط خویشانش در محل شهادتش[141]، گزارش قول دیگر درباره دفن شهدا توسط یهودیان ساکن در نزدیکی کربلا[142]، ورود اسرای اهلبیت (ع) در شانزدهم ربیعالاول[143] و وفات حضرت امکلثوم در دمشق[144] از دیگر گزارشهای منحصر به فرد طبری است.
نتیجه گیری
از بررسی آثار مربوط به واقعه عاشورا که در این مقطع نگاشته شد، این نتیجه بهدست میآید که مقاتل و آثاری که از قرن دوم تا هفتم نگاشته شده از نظر قدمت، اعتبار و اتقان گزارش، از ارزش و اعتبار، برخوردار هستند. این امر از آن روست که مورخان اولیه تاریخ عاشورا، همانند ابومخنف، هشام کلبی و...، واقعه عاشورا را در قالب روایت و با ذکر اسناد، گزارش کردهاند. البته به تدریج مورخانی همانند بلاذری، دینوری، یعقوبی و شیخ مفید پای به عرصه وجود گذاشتند که به سبب رعایت اختصار، ضمن مطالعه و بررسی در اخبار متعدد و مفصل، و گاه ناهمخوان و متناقض در تاریخ عاشورا، ضمن گزینش، تلفیق و ترکیب و حذف تفاصیل و اسناد آنها، گزارشهای مربوط به این واقعه را به اختصار روایت کردند، البته با مقایسه گزارشهای این دسته از مورخان با اخبار مورخان و مقتلنوسان اولیه، همگونی و همسویی میان این دو نوع روایت، در بیشتر موارد دیده میشود. در این میان، برخی از مورخان همانند ابناعثم کوفی ـ به سبب استعداد و ذوق خاص خویش در داستانسرایی و قصهپردازی ـ برخی اخبار را درباره این حادثه افزوده است که در گزارشهای کهن، یا اساسا وجود ندارند و یا با آن تفصیل و در قالب قصهپردازی، نمیتوان یافت. از اینرو بایستی در بهرهگیری از این گونه روایات، با احتیاط رفتار کرد. اما به هر تقدیر، عمده منابع تاریخ عاشورا تا قرن هفتم، از اعتبار و ارزش قابل توجهی برخوردارند. اما از قرن هشتم به بعد، به سبب استیلای ویرانگر و فرهنگسوز مغولان بر قلمرو حکومت اسلامی، و نابودی بخش بزرگی از میراث علمی مسلمانان و بهویژه شیعه که از جمله، برخی از منابع معتبر تاریخ عاشورا بود و اعتماد و بهرهگیری بسیاری از مورخان این مقطع از منابع ضعیف و غیر قابل اعتماد، در کنار رو آوردن به نقل داستانها و افسانههای جعلی و غیر قابل اعتماد، آثار مقطع یاد شده، از اعتبار چندانی برخوردار نیست و تنها اخبار و گزارشهای نقل شده از منابع کهن و معتبر در آثار یاد شده، قابل اعتنا و اعتماد است.
فهرست منابع
آقا بزرگ تهرانی، محسن بن علی بن محمدرضا، الذریعه الی تصانیف الشیعه، بیروت، دار الاضواء، 1403ق.
ابن ابیطیفور بغدادی، ابوالفضل بن ابیطاهر، بلاغات النساء، قم، منشورات مکتبه بصیرتی، [بیتا].
ابناثیر، عزالدین ابوالحسن علی بن ابیالکرم، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار الکتاب العربی، [بیتا].
______ ، اسد الغابه فی معرفه الصحابه، تهران، انتشارات اسماعیلیان، [بیتا].
ابناعثم کوفی، ابومحمد احمد بن علی، کتاب الفتوح، تحقیق علی شیری، بیروت، دار الاضواء، 1411ق.
ابن تغری بردی اتابکی، جمالالدین ابوالعباس یوسف، النجوم الزاهره فی احوال ملوک مصر و القاهره، قاهره، وزاره الارشاد القومی، [بیتا].
ابنجوزی، عبدالرحمان بن علی بن محمد، المنتظم فی تاریخ الامم و الملوک، تحقیق محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1412ق.
ابنحجر عسقلانی، احمد بن علی، لسان المیزان، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات، 1390ق.
ابنخلکان، احمد بن محمد بن ابراهیم بن ابیبکر، وفیات الاعیان و أنباء أبناء الزمان، تحقیق احسان عباس، بیروت، دار الثقافه، [بیتا].
ابنسعد، محمد، ترجمه الامام الحسین (ع) و مقتله، تحقیق سیدعبدالعزیز طباطبایی، قم، موسسه اهل البیت لإحیاء التراث، 1415ق.
ابنشهرآشوب، ابوجعفر محمد بن علی، مناقب آل ابیطالب، تحقیق یوسف بقاعی، [بیجا]، انتشارات ذوالقربی (افست دار الاصواء)، 1379.
ابنعبدالبر قرطبی، یوسف بن عبداللّه، الاستیعاب فی معرفه الاصحاب، تحقیق علی محمد معوض و عادل احمد عبد الموجود، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1415ق.
ابنعبد ربه اندلسی، احمد بن محمد، العقد الفرید، تحقیق علی شیری، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1409ق.
ابنعدیم، احمد بن ابیجراده حلبی، ترجمه الامام الحسین (ع) از کتاب: بغیه الطلب فی تاریخ حلب، تصحیح سیدعبدالعزیز طباطبایی، تحقیق محمد طباطبایی، قم، دلیل ما، 1423ق.
ابنعساکر دمشقی، ابوالقاسم علی بن حسن ابن هبهاللّه، تاریخ مدینه دمشق، تحقیق علی شیری، بیروت، دار الفکر، 1415ق.
ترجمه ریحانه رسول اللّه الامام الحسین (ع)از: تاریخ مدینه دمشق، تحقیق محمدباقر محمودی، قم، مجمع إحیاء الثقافه الاسلامیه، 1414ق.
ابنفتال نیشابوری، محمد، روضه الواعظین، تحقیق سیدمحمدمهدی سیدحسن خرسان، قم، منشورات الرضی، [بیتا].
ابنندیم، ابوالفرج محمد بن ابییعقوب اسحاق، کتاب الفهرست، تحقیق رضا تجدد، [بیجا، بینا، بیتا].
ابننما حلی، نجمالدین محمد بن جعفر، مثیر الأحزان، نجف، مطبعه الحیدریه، 1369ق.
ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین بن محمد، مقاتل الطالبیین، با مقدمه کاظم مظفر، قم، موسسه دار الکتاب، 1385ق.
اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمه فی معرفه الائمه، تحقیق علی فاضلی، [بیجا ]، مرکز الطباعه و النشر للمجمع العالمی لاهل البیت (ع)، 1424ق.
اسفندیاری، محمد، کتابشناسی تاریخی امام حسین (ع)، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1380.
امین عاملی، سیدمحسن، اعیان الشیعه، تحقیق حسن امین، بیروت، دار التعارف للمطبوعات، 1403ق.
امینی نجفی، عبدالحسین، الغدیر، چاپ پنجم: تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1372.
بلعمی، ابوعلی محمد، تاریخنامه طبری، تصحیح محمد روشن، چاپ اول: تهران، سروش، 1377.
_____، قیام سیدالشهداء حسین بن علی (ع) و خونخواهی مختار، به کوشش محمد سرور مولایی، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، 1359 و نیز تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، 1377.
تمیمی، محمد بن احمد بن تمیم، کتاب المحن، تحقیق یحیی وهیب جبوری، بیروت، دار الغرب الاسلامی، 1408ق.
جعفریان، رسول، علی بن عیسی اربلی و کشف الغمه، مشهد، آستان قدس رضوی، بنیاد پژوهشهای اسلامی، 1373.
جوانآراسته، امیر، «قاضی نعمان و مذهب او»، فصلنامه هفت آسمان، سال سوم، شماره نهم و دهم، 1388.
جودکی، حجتاللّه، قیام جاوید: گردانیده مقتل الحسین (ع) ابیمخنف، چاپ اول: تهران موسسه فرهنگی انتشاراتی تبیان، 1377.
حموی، یاقوت بن عبداللّه، معجم الادباء، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، 1408ق.
خوارزمی، موفق بن احمد بن محمد، المناقب، تحقیق مالک محمودی، چاپ دوم: قم، موسسه النشر الاسلامی، 1411ق.
مقتل الحسین (ع)، تحقیق محمد سماوی، قم، دار انوار الهدی، 1418ق.
ذهبی، شمسالدین محمد بن احمد بن عثمان، سِیَر أعلام النُبَلاء، تحقیق جمعی از محققان، بیروت، موسسه الرساله، 1413ق.
_____، میزان الاعتدال، تحقیق علی محمد بجاوی، بیروت، دار المعرفه. 1382ق.
رفاعی، عبدالجبار، معجم ما کتب عن الرسول (ص) و اهلالبیت (ع)، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1371.
سبط ابنجوزی، یوسف بن قزغلی بغدادی، تذکره الخواص من الامه بذکر خصائص الائمه، تحقیق حسین تقیزاده، [بیجا]، مرکز الطباعه و النشر للمجمع العالمی لاهل البیت (ع)، 1426ق.
سید ابنطاووس، رضیالدین ابوالقاسم علی بن موسی بن جعفر، الملهوف علی قتلی الطفوف، تحقیق و تقدیم فارس تبریزیان (حسّون)، [بیجا]، دار الاسوه، 1383.
سیوطی، جلالالدین عبدالرحمن، بغیه الوعاه فی طبقات اللغویین و النحاه، چاپ اول: تصحیح محمدامین خانجی، مصر، مطبعه السعاده.
صدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن حسین بن بابویه قمی، الامالی، تحقیق موسسه البعثه، قم، موسسه البعثه، 1417ق.
_____، من لایحضره الفقیه، تحقیق علی اکبر غفاری، قم، منشورات جماعه المدرسین، 1404ق.
-طباطبایی، سیدعبدالعزیز، اهلالبیت (ع) فی المکتبه العربیه، قم، موسسه آلالبیت (ع) لإحیاء التراث، 1417 ق.
طبرسی، ابوعلی فضل بن حسن، إعلام الوری بأعلام الهدی، تحقیق موسسه آلالبیت (ع) لإحیاء التراث، قم، موسسه آلالبیت (ع) لإحیاء التراث، 1417ق.
طبری، ابوجعفر محمد بن جریر، استشهاد الحسین (ع) (به ضمیمه رساله رأس الحسین ابن تیمیه)، به کوشش و تحقیق سید جمیلی، بیروت، دار الکتاب العربی، 1417ق.
_____، تاریخ الرسل و الامم و الملوک، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات، 1409ق.
طبری، حسن بن علی بن محمد بن علی بن حسن، الکامل البهائی فی السقیفه، قم، موسسه طبع و نشر، [بیتا].
فاسی مکی، تقیالدین محمد بن احمد حسنی، العقد الثمین فی تاریخ البلد الأمین، تحقیق فواد سید، قاهره، 1387ق.
قاضی نعمان مغربی، ابوحنیفه نعمان بن محمد، شرح الأخبار فی فضائل الائمه الاطهار (ع)، تحقیق سیدمحمد حسینی جلالی، قم، موسسه النشر الاسلامی، 1409ق.
قرشی، عبدالقادر بن ابیالوفا، الجواهر المضیئه، هند، 1335ق.
قفطی، جمالالدین ابوالحسن علی بن یوسف، إنباه الرواه علی أنباه النحاه، تحقیق ابوالفضل ابراهیم، قاهره، دار الکتب المصریه، 1374ق.
قمی، عباس، الکنی و الالقاب، تقدیم محمدهادی امینی، تهران، مکتبه الصدر، [بیتا].
قیام امام حسین (ع)، برگزیده از: کتاب الفتوح، تصحیح غلامرضا مجد طباطبایی، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، 1374.
لکنوی هندی، محمد بن عبد الحیّ، الفوائد البهیه فی تراجم الحنفیه، [بیجا، بینا، بیتا].
مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، بیروت، موسسه الوفاء، 1403ق.
مجهول، مقتلالحسین (ع)، تحقیق رسول جعفریان، فصلنامه تراثنا، شماره 68، 1422ق.
مُحَلّی، حمید بن احمد بن محمد، الحدائق الوردیه فی مناقب الائمه الزیدیّه، تحقیق مرتضی بن زید محطوری حسنی، چاپ اول: صنعاء، مکتبه بدر، 1423ق.
مِزِّی، جمالالدین ابوالحجاج یوسف، تهذیب الکمال فی أسماء الرجال، تحقیق بشار عواد معروف، [بیجا]، موسسه الرساله، 1406ق.
مستوفی هروی، محمد بن احمد، ترجمه الفتوح، تصحیح غلامرضا مجد طباطبایی، تهران، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، 1372.
مسعودی، ابوالحسن علی بن حسین بن علی، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق سعید محمد لحام، بیروت، دار الفکر، 1421ق.
مسکویه رازی، ابوعلی، تجارب الامم و تعاقب الهمم، تحقیق ابوالقاسم امامی، چاپ دوم: تهران، سروش، 1379.
مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الارشاد فی معرفه حجج اللّه علی العباد، تحقیق موسسه آل البیت (ع)، قم، موسسه آل البیت (ع) لاحیاء التراث، 1413ق.
مقدسی، مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، بورسعید، مکتبه الثقافه، [بیتا].
موسوی خوانساری، محمدباقر، روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات، تحقیق اسماعیل اسماعیلیان، قم، مکتبه اسماعیلیان، [بیتا].
نیشابوری هندی، میرحامد حسین، عبقات الانوار فی امامه الائمه الاطهار (ع)، قم، منشورات مدرسه الامام المهدی(عج)، 1406ق.