. مقدمه
سوره مبارکه صافات از جمله سورههایی از قرآن کریم میباشد که در آن به سرگذشت برخی انبیای الهی تأکید شده است. از جمله این انبیا حضرت ابراهیم (ع) است. در آیات 102 تا 108 این سوره فرمان الهی به حضرت ابراهیم (ع) پیرامون ذبح فرزندش اشاره گردیده است. خداوند این فرمان را اینگونه به ابراهیم (ع) ابلاغ نمود:
«فلَمَّا بلَغَ مَعَهُ السَّعْیَ قالَ یا بُنَیَّ إِنِّی أَرى فِی الْمَنامِ أَنِّی أَذْبَحُکَ فَانْظُرْ ما ذا تَرى قالَ یا أَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ سَتَجِدُنی إِنْ شاءَ اللَّه منَ الصابِرینَ* فَلَمَّا أَسْلَما وَ تَلَّهُ لِلْجَبینِ* وَ نادَیْناهُ أَنْ یا إِبْراهیمُ (104) قدْ صدَّقْتَ الرُّؤْیا إِنَّا کَذلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنینَ* إنَّ هذا لَهُوَ الْبَلاءُ الْمُبینُ* وَ فَدَیْناهُ بِذِبْحٍ عَظیمٍ» (صافات/102-107)
«هنگامى که با او به مقام سعى و کوشش رسید، گفت: «پسرم! من در خواب دیدم که تو را ذبح مىکنم، نظر تو چیست؟» گفت «پدرم! هر چه دستور دارى اجرا کن، به خواست خدا مرا از صابران خواهى یافت!* هنگامى که هر دو تسلیم شدند و ابراهیم جبین او را بر خاک نهاد ... * او را ندا دادیم که: «اى ابراهیم! * آن رؤیا را تحقق بخشیدى (و به مأموریت خود عمل کردى)!» ما این گونه، نیکوکاران را جزا مىدهیم! * این مسلّماً همان امتحان آشکار است!* ما ذبح عظیمى را فداى او کردیم)
طبق آیات کریمه، ابراهیم (ع) امتحان الهی را با موفقیت میگذراند و در نهایت، ذبحی عظیم، فدای فرزند قربانی نشده میگردد. پیرامون مصداق ظاهری «ذبح عظیم» بحثهای فراوانی در طول تاریخ تفسیر صورت گرفته است. امّا باید توجّه داشت که در طول تاریخ تفسیر، روش برخورد مفسران - بهخصوص مفسران امامیه- چنین بوده که در کنار تفسیر ظاهری بسیاری از آیات، با استفاده از روایات معصومین (ع) و صحابه مورد اعتماد، اشارهای به بطن آیات نیز داشته باشند. آیه 107 سوره صافات نیز از جمله این آیات است. نوشتار حاضر در جهت معرفی تفسیر باطنی این آیه به رشته تحریر در آمده است.
1-1. بیان مسأله
از مهمترین حوزههای تفسیری، شناسایی آیاتی است که در شأن اهل بیت عصمت (ع) نازل شده است. جهت شناسایی این آیات میتوان به روایات تفسیری معتبر مراجعه نمود. در فضیلت امام حسین (ع) به عنوان یکی از مصادیق اهل بیت (ع)، آیات بسیاری از قرآن کریم نازل شده است. گرچه به صراحت، نامی از حضرت در قرآن کریم نیامده، امّا با مراجعه به روایات تفسیری که از ناحیه معصومین (ع) و صحابه مورد اعتماد نقل شده، میتوان ظاهر و باطن بسیاری از آیات قرآن کریم را ناظر به امام حسین (ع) دانست. این آیات یا به طور کلی بر ائمه اهل البیت (ع) که امام حسین (ع) را نیز شامل میشود، دلالت دارند؛ یا به طور خاص، امام حسین (ع) را ناظرند. با توجه به آنچه بیان گردید این پرسش مطرح است:
- تفسیر باطنی آیه 107 سوره صافات چگونه با امام حسین (ع) ارتباط مییابد؟
این پژوهش در راستای پاسخگویی به پرسش مذکور، و توضیحاتی تفسیری پیرامون آیه 107 سوره صافات با روش توصیفی- تحلیلی سامان یافته است.
1-2. پیشینه پژوهش
پیرامون بررسی آیاتی که در شأن امام حسین (ع) نازل شدهاند و به فضیلت ایشان دلالت دارند، آثار مستقلی نگاشته شده است. برخی از این آثار عبارتاند از کتابهای: محمدی ریشهری؛ دانشنامه امام حسین (ع)، بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ (1380): شریعتزاده؛ امام حسین (ع) شریک قران، (1392): مغنیه؛ شهادت، حسین، قرآن (1361): محقق؛ قرآن و امام حسین (ع) (1364) و... مقالات: وفا، امام حسین (ع) در قرآن، (1388): سلمانپور؛ تجلی امام حسین (ع) در قرآن (1384) اما تاکنون اثر مستقلی بهصورت کتاب، پایاننامه یا مقاله که صرفاً به بررسی تفسیر آیه 107 سوره صافات بر فضیلت امام حسین (ع) پرداخته باشد، مشاهده نگردیده است.
این مقاله تلاش میکند با تمرکز بر یک آیه خاص (آیه 107صافات) دلالت این آیه را بر فضیلت امام حسین (ع) بررسی نماید تا کوششی در راستای اثبات فضایل و مناقب قرآنی حضرت باشد.
1-3. ضرورت و اهمیت پژوهش
با توجّه به اینکه قرآن کریم معجزه جاویدان است و هیچ باطلی در آن راه ندارد (فصلت/42)، اثبات مبانی و مفاهیم امامت با استناد به آیات کلام وحی و همچنین پرداختن به آیات خاص امامت که کمتر به این آیات توجّه شده است میتواند بعد جدیدی از موضوعات امامتپژوهی را به اسلامپژوهان نشان دهد.
2. مروری کوتاه بر تفسیر ظاهری آیه «ذبح عظیم»
از دیدگاه مفسران، تفسیر ظاهری «ذبح عظیم» عبارت بود از قوچى که جبرئیل از ناحیه خداى تعالى آورد. و مراد از «ذبح عظیم» بزرگى جثه قوچ نیست، بلکه چون از ناحیه خدا آمد و خداى تعالى آن را عوض اسماعیل قرار داد عظمت داشت. (طباطبایی، 1374ش: ج17، ص23)
دیدگاه صاحب تفسیر «مجمعالبیان» ذیل آیه شریفه در تفسیر ظاهری آیه به شرح زیر است:
(فداء) چیزى را گویند که به جاى چیز دیگرى قرار داده شود که از چیز اول، ضرر بر- طرف شود و (ذبح) به معنى مذبوح و آن که ذبح گردیده شود مىباشد و مقصود این که ما ذبح را به جاى آن قرار داده مانند اسیرى که مقابل چیزى فدیه و آزاد شود.
طبرسی در ادامه، دیدگاههای مختلف پیرامون «ذبح عظیم» را اینگونه برمیشمرد:
«ابن عباس» گوید: مراد از ذبح قوچى از گوسفند است. و این قول «مجاهد» و «ضحاک» و «سعید بن جبیر» است. «ابن عباس» نیز گوید:
ذبح عبارت از قوچى بود که «هابیل» آن را به قربانگاه آورد.
ذبح عظیم- درباره این که چرا ذبح را عظیم گفته است اختلاف است:
«مجاهد» گوید از این جهت عظیم گفته شده که مورد قبول بود. و برخى گفتهاند به این جهت است که اندازه آن بزرگتر از قوچهاى دیگر بوده است.
و نیز گفتهاند: به این جهت است که آن قوچ چهل پائیز در بهشت چریده بود و این از «سعید بن جبیر» است.
و برخى گفتهاند به این جهت عظیم گفته شده که خداوند آن را بدون پدر و مادر به وجود آورده بود. و گفتهاند براى این که فداء عبد عظیم بود.» (طبرسی، 1372 ش: ج21، ص 29)
لذا از دیدگاه مفسران، ظاهر «ذبح عظیم» بر قربانی ناظر است که در عوض قربانی نشدن فرزند ابراهیم (ع) برا وی فرستاده شد.
در اینکه عظمت این ذبح از چه نظر بوده از نظر جسمانى و ظاهرى؟ و یا از جهت اینکه فداى فرزند ابراهیم شد؟ و یا از نظر اینکه براى خدا و در راه خدا بود؟ و یا از این نظر که این قربانى از سوى خدا براى ابراهیم فرستاده شد؟
مفسران گفتگوهاى فراوانى دارند، ولى هیچ مانعى ندارد که تمام این جهات در ذبح عظیم جمع، و از دیدگاههاى مختلف داراى عظمت باشد.
یکى از نشانههاى عظمت این ذبح آن است که با گذشت زمان سال به سال وسعت بیشترى یافته، و الان در هر سال بیش از یک میلیون به یاد آن ذبح عظیم ذبح مىکنند و خاطرهاش را زنده نگه مىدارد. (مکارم شیرازی، 1371ش: ج19، ص 116)
3. توضیحاتی پیرامون تفسیر باطنی قرآن کریم
لغتشناسان معنای واژه «بطن» و «باطن» را به خلاف «ظهر» یا خلاف و مقابل «ظاهر» معنا کردهاند. (ابنفارس، 1404ق: 1/259؛ طریحی، 1989: 6/ 214؛ مصطفوی، 1365: 1/ 292) راغب اصفهانی ذیل ماده «بطن» آورده است: «اصل بطن عضوی از بدن (شکم) و جمع آن بطون است. بطن نقطهی مقابل «ظهر» است. به هر چیزی که با حواس درک شود، ظاهر و به آنچه از حواس پوشیده باشد، باطن گویند؛ مانند آیات «وَ ذَرُوا ظَهِرَ الْاثْمِ وَ بَاطِنَه» (انعام/120) و «مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ مَا بَطَن» (انعام/151) (راغب اصفهانی، 1381: 1/282) همچنین وی در جای دیگری آورده که: «بطن زمانی بهکار میرود که چیزی در عمق زمین باشد و مخفی بماند.» (همان، 1/537)
یکی از گرایشهای تفسیری، تفسیر باطنی قرآن کریم است که گاه از آن به تفسیر اشاری، رمزی و شهودی نیز یاد میشود. (نصیری، 1386: 491)
عبداالعظیم زرقانی در تعریف آن چنین آورده است:
«تفسیر اشاری، تأویل غیر ظاهری قرآن است که به استناد اشاره پنهانی که برای اهل سلوک و تصوف آشکار میشود، میتوان میان معنای باطن یا معنای ظاهر قرآن نیز جمع کرد.» (زرقانی، 1988م: 2/ 86)
آیتالله معرفت در اینباره چنین آورده است:
«اهل عرفان باطنی تفاسیری دارند که بر اساس تأویل ظواهر و عمل به باطن تعبیرات قرآن و نه دلالت ظاهری مبتنی است. چنین تفسیری بر دلالت رمز و اشاره در اصطلاح آنان تکیه دارد؛ که از باطن کلام برگرفته میشود؛ و صراحت لفظ به حساب نمیآید.» (معرفت، 1418ق: 2/ 526)
3-1. تفسیر باطنی در روایات
از آنجایی که دلیل وجود باطن برای قرآن، روایات است؛ برای پی بردن به اینکه مراد از باطن قرآن چیست؟ نیز باید از روایات کمک گرفت؛ یعنی باید دید همان روایتهایی که از وجود باطن قرآن خبر دادهاند؛ ماهیت باطن قرآن را چگونه معرفی کردهاند؛ و صحت و سقم وجوه و اقوال یاد شده نیز با توجّه به ویژگیهایی که در روایات برای باطن قرآن بیان شده، روشن میشود. از امیرالمؤمنین (ع) نقل شده:
«سمعتُ رسولالله (ص) یقولُ: لیس مِنَ القرآنِ آیهٌ و لها ظهرٌ و بطنٌ» (بحرانی، 1416ق: 1/ 270)
در این روایت، وجود ظاهر و باطن برای قرآن مسلّم بهشمار آمده و تردیدی نیست که منظور از ظاهر، معارفی است که از ظاهر آیات فهمیده میشود؛ و منظور از باطن، معارف باطنی آیات است.
روایاتی نیز وجود دارد که ضمن خبر از وجود باطن برای قرآن، یا مسلّم دانستن آن، مشخّصاتی را نیز برای ظاهر و باطن بیان کردهاند. بهعنوان نمونه: فضیل گوید: از ابوجعفر (امام باقر (ع)) درباره روایت: «هیچ آیهای از قرآن نیست، مگر اینکه برای آن ظهری و بطنی است.» سؤال کردم، فرمودند: «ظهر آن تنزیل آن است؛ و بطن آن تأویل آن.» (صفار، 1404ق: 196)
همچنین فضیلبن یسار میگوید: از امام باقر (ع) درباره این روایت پرسیدم که میفرماید: «ومِنَ القرآن آیه إلّا و لها ظهرٌ و بطنٌ»؛ (هیچ آیهای در قرآن نیست؛ مگر آنکه ظاهر و باطنی دارد.) امام (ع) فرمود: «ظَهره تنزیله و بَطنُهُ تأویلُه» (حر عاملی، 1409ق: 27/ 197) ظهر آن همان تنزیل آن، و بطن آن تأویلش است.
از این روایت استفاده میشود که صدور روایت مورد سؤال و وجود ظهر و بطن برای آیات قرآن کریم در آن زمان قطعی بوده است. از اینرو، امام (ع) در پاسخ سؤال فضیل، معنای ظهر و بطن را بیان فرمودند و درباره صدور آن و اصل وجود ظهر و بطن برای قرآن، سخنی نفرمودند. (بابایی، 1377: 10)
روایاتی نیز وجود دارد که درجات مختلفی را برای باطن قرآن معرفی مینماید. به عنوان نمونه: در ضمن روایتی، امام باقر (ع) به جابر بن یزید جعفی فرمود:
«یا جابر! إنَّ للقرآن بطناً و لِلبَطنِ بطنٌ و له ظهرٌ و لِلظهر ظهرٌ..» (مجلسی، 1384: 92/ 91) ای جابر! برای قرآن، باطنی است؛ و برای باطن آن باطنی است؛ و برای قرآن ظاهری است؛ و برای ظاهر آن ظاهری است.
در روایتی دیگر، حسن بصری از پیامبر اکرم (ص) نقل نموده که ایشان فرمود: «لمّا أنزل الله عزّوجلّ آیهٌ إلّا و لها ظهرٌ و بطنٌ و لِکلِّ حرفٍ حَدٌّ و لِکلِّ حَدٍّ مَطلَعٌ» (متقی هندی، 1409: 1/ 550)
این روایت نیز وجود معنای ظاهری و باطنی را به همهی آیات کلام وحی تعمیم داده است.
3-2. معیار حجیت تفسیر باطنی
صحت هر تفسیر باطنی و معنای اشاری که برای آیات قرآن کریم ذکر میشود، منوط به شرایط زیر است:
الف) توجّه به ظاهر و باطن قرآن هر دو، یعنی توجّه به بطن و اشارات قرآن، مفسّر را از توجّه به ظاهر آیات و تفسیر ظاهری آن غافل نکند؛ و نگوید قرآن غیر از تفسیر اشاری باطنی، تفسیر دیگری ندارد. این ضابطه از کلام علامه طباطبایی و آیتالله معرفت استفاده میشود. (طباطبایی، 1417ق: 1/7؛ معرفت، 1418ق: 2/527)
ب) باید در قالب یکی از دلالتهای عرفی کلام (مانند دلالت اقتضا، تنبیه، ایما و اشاره، یا دلالت مفهومی کلام -چه موافق و چه مخالف- ) بگنجد؛ و یا روایات معتبر و قابل اعتمادی از پیامبر (ص) یا یکی از امامان معصوم (ع) از مقصود بودن آن از آیه خبر داده باشد. (بابایی،1386: 2/ 22-21)
ج) معنایی که برای آیه ذکر میشود، با عقل و همچنین ضروری دین یا دلیل قطعی و یا ظاهر آیه یا روایات معتبری مخالفت آشکار نداشته باشد؛ و قابل جمع عرفی باشد. (همانجا)
د) تفسیر باطنی، قرینه معتبری داشته باشد. این قرینه، گاهی عقلی و گاهی نقلی همچون آیات و روایات است؛ یعنی گاهی از روش تفسیر عقلی و اجتهادی و گاهی از روش تفسیر روایی برای بهدست آوردن از بطن و پیام آیه استفاده میشود. (رضایی اصفهانی، 1385: 42)
ه) مفهوم عام و قاعده کلی که از آیه استخراج میشود، طوری باشد که مورد آیه، یکی از مصادیق آن باشد. (همان)
بنابراین اگر شرایط مذکور محقّق شود، تفسیر باطنی ضابطهمند و معتبر خواهد بود.
4. روایات حاکی از مقصود باطنی آیه 107 صافات
مقصود باطنی آیه ذبح عظیم مصداقی خاص را ناظر است. تفسیر باطنی این آیه به امام حسین (ع) ارتباط مییاید. این تفسیر باطنی برخاسته از روایتی تفسیری نقل شده از امام رضا (ع) میباشد که در برخی کتابهای روایی و حدیثی معتبر شیعه مندرج است. از جمله شیخ صدوق در دو کتاب مهم و معتبر خود یعنی «عیون اخبارالرضا(ع)» و «خصال» این روایت را به سند کامل نقل نمودند. متن روایت در کتاب «عیون اخبارالرضا (ع)»
بدینشرح است:
«حَدَّثَنَا عَبْدُ الْوَاحِدِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُبْدُوسٍ النَّیْسَابُورِیُّ الْعَطَّارُ بِنَیْسَابُورَ فِی شَعْبَانَ سَنَهَ اثْنَتَیْنِ وَ خَمْسِینَ وَ ثَلَاثِمِائَهٍ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدِ بنِ قتَیْبَهَ النَّیْسَابُورِیُّ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شاذَانَ قالَ سَمِعْتُ الرِّضَا ع یَقُولُ لَمَّا أَمَرَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى إِبْرَاهِیمَ ع أَنْ یَذْبَحَ مَکَانَ ابْنِهِ إِسْمَاعِیلَ الْکَبْشَ الَّذِی أَنْزَلَهُ عَلَیْهِ تَمَنَّى إِبْرَاهِیمُ ع أَنْ یَکُونَ یَذْبَحُ ابْنَهُ إِسمَاعِیلَ ع بیَدِهِ وَ أَنَّهُ لَمْ یُؤْمَرْ بذَبْحِ الْکَبشِ مَکَانَهُ لِیَرْجِعَ إِلَى قَلْبِهِ مَا یَرْجِعُ إِلَى قَلْبِ الْوَالِدِ الَّذِی یَذْبَحُ أَعَزَّ وُلْدِهِ بِیَدِهِ فَیَسْتَحِقَّ بِذَلِکَ أَرْفَعَ دَرَجَاتِ أَهْلِ الثَّوَابِ عَلَى الْمَصَائِبِ فَأَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیْهِ یَا إِبْرَاهِیمُ مَنْ أَحَبُّ خَلْقِی إِلَیْکَ فَقَالَ یَا رَبِّ ما خلَقْتَ خَلْقاً هُوَ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ حَبِیبِکَ مُحَمَّدٍ ص فَأَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیْهِ یَا إِبْرَاهِیمُ أَ فَهُوَ أَحَبُّ إِلَیْکَ أَوْ نَفْسُکَ قَالَ بَلْ هُوَ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ نَفْسِی قَالَ فَوَلَدُهُ أَحَبُّ إِلَیْکَ أَوْ وَلَدُکَ قَالَ بَلْ وَلَدُهُ قَالَ فَذَبْحُ وَلَدِه ظلْماً عَلَى أَعدَائِهِ أَوجَعُ لِقَلْبِکَ أَوْ ذَبْحُ وَلَدِکَ بِیَدِکَ فِی طَاعَتِی قَالَ یَا رَبِّ بَلْ ذَبْحُهُ عَلَى أَیْدِی أَعْدَائِهِ أَوْجَعُ لِقَلْبِی قَالَ یَا إِبْرَاهِیمُ فإِنَّ طَائِفَهً تَزْعُمُ أَنَّهَا مِنْ أُمَّهِ مُحَمَّدٍ ص سَتَقْتُلُ الْحُسَیْنَ ع ابْنَهُ مِنْ بعْدِهِ ظلْماً وَ عدْوَاناً کَمَا یُذْبَحُ الْکَبْشُ فَیَسْتَوْجِبُونَ بِذَلِکَ سَخَطِی فَجَزِعَ إِبْرَاهِیمُ ع لِذَلِکَ وَ تَوَجَّعَ قَلْبُهُ وَ أَقْبَلَ یَبْکِی فَأَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیْه یَا إِبرَاهِیمُ قَدْ فَدَیْتُ جَزَعَکَ عَلَى ابْنِکَ إِسْمَاعِیلَ لَوْ ذَبَحْتَهُ بِیَدِکَ بِجَزَعِکَ عَلَى الْحُسَیْنِ ع وَ قَتْلِهِ وَ أَوْجبْتُ لَکَ أَرْفعَ دَرَجاتِ أَهْلِ الثَّوَابِ عَلَى الْمَصَائِبِ فَذَلِکَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ وَ فَدَیْناهُ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ» (ابنبابویه، 1378ق: ج1: 209؛ همو، 1362: ج1: 59)
(هنگامى که حقتعالى حضرت ابراهیم (ع) را امر فرمود که جاى فرزندش اسماعیل برّه که از براى او فرستاده بود قربانى کند ابراهیم (ع) از خداوند آرزو کرد که کاش فرزند خود اسماعیل را بهدست خود در راه خدا قربانى میکردم و کاش مأمور نشده بودم بهقربانى کردن بره جاى اسماعیل تا اینکه قلب من رجوع کند و قلب پدرى شود که عزیزترین فرزندان خود را بهدست خود در راه دوست قربانى کند و به این سبب درجههاى او بلندتر شود از کسانى را که حقتعالى به آنها ثواب عطا فرموده بهجهت نزول مصائب به آنها حقتعالى وحى بهسوى او فرستاد که اى ابراهیم! از مخلوق من کیست دوستتر بهسوى تو؟ عرض کرد پروردگارا این همه مخلوق را که آفریدى احدى را بیش از حبیب تو محمد مصطفى (ص) دوستتر ندارم. حقتعالى به او وحى فرستاد که آیا او را بیشتر دوست میدارى یا خود را؟ عرض کرد بلکه او را. فرمود فرزند او را بیشتر دوست میدارى یا فرزند خودت را؟ عرض کرد بلکه فرزند او را. فرمود قربانى شدن فرزند او بر دست دشمنان او از روى ظلم بیشتر دل تو را به درد مىآورد یا قربانى کردن فرزند خود را بدست خود در اطاعت من؟ عرض کرد بلکه قربانى شدن فرزند او بر دست دشمنان او بیشتر دلم را به درد مىآورد. فرمود: اى ابراهیم! طائفه را گمان برسد که از امت محمد (ص) باشند و بکشند فرزند او حسین را بعد از او به جور و ستم مانند آنکه بره را ذبح کنند یعنى قتل آن حضرت نزد آنها عظمى ندارد و مستوجب شوند به این سبب سخط و غضب مرا پس فریاد و فغان ابراهیم (ع) بلند شد و دل او به درد آمد و شروع کرد به گریه کردن. پس خطاب از مصدر جلال الهى رسید که اى ابراهیم! جزع و فغان تو را فداى فرزندت اسماعیل قرار دادم مثل آنکه اسماعیل را به دست خودت فدا کرده چون بر حسین (ع) و قتل او گریه کردى و واجب گردانیدم از براى تو بلندترین درجات کسانى را که ثواب دادم به جهت مصائب و این است تفسیر قول حقتعالى که میفرماید: وَ فَدَیْناهُ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ.)
خاطر نشان میگردد این تفسیر باطنی علاوه بر منابع مذکور در کتابهای روایی و تفسیری همچون: تاویل الآیات الظاهره (حسینی استرآبادی،1409ق: ج1: 486)؛ تفسیر اثنی عشری (شاه عبدالعظیمی، 1384ق: ج11: 145)؛ تفسیر صافی (فیض کاشانی، 1415ق: ج4: 279) و... نیز این روایت از امام رضا (ع) نقل گردیده است.
همچنین صاحب تفسیر «البرهان» نیز طی نقل روایتی، مقصود از باطن آیه «ذبح عظیم» را امام حسین (ع) میداند. (بحرانی، 1416ق: ج4: 619)
علامه مجلسی نیز با ذکر روایتی با سند کامل، تفسیر باطنی آیه را که ناظر به امام حسین (ع) میباشد، نقل نموده است. (مجلسی، 1384: ج12: 124)
همچنین این معنا از آیه در تفسیر «نورالثقلین» نیز با ذکر سند از کتاب «عیون اخبارالرضا (ع)» نقل گردیده است. (عروسی حویزی، 1415ق: ج4: 429)
صاحب کتاب «عوالم العلوم» نیز این روایت را نقل نموده است. (بحرانی اصفهانی، 1413ق: ج17: 106)
این تأویل و تفسیر باطنی را با توجه به آثار فرازمانی به شکل دیگر میتوان ترسیم نمود؛ به این معنا که خداوند شهادت حسین بن علی (ع) را به جای ذبح اسماعیل (ع) قرار میدهد تا آثار و برکات تاریخی و اجتماعی آن بیشتر شود و اسوه عملی همه نسلها و عصرها گردد. اگر اسماعیل (ع) آن روز قربانی میشد، قطعا وجود مبارک پیامبر اعظم (ص) نیز همزمان در صلب اسماعیل قربانی میشد. از اینروی خداوند تقدیر میکند که در آینده، در راه خدا فدیه عظیمتر از اسماعیل قربانی شود تا آثار و برکات آن از محدوده شخصی و انفرادی و خانوادگی و از محدوده زمان و مکان بگذرد و فراگیر شود و به نسلهای آینده و دورتر تاریخ نیز تعمیم یابد؛ ولی اگر حضرت اسماعیل (ع) در آن روز قربانی میشد، به یقین آثار آن در حد شهادت امام حسین (ع) نبود و از مکه و محدوده خانوادگی حضرت ابراهیم (ع) فراتر نمیرفت. (نقیپور، 1380: 239)
قیام امام حسین (ع) و قربانی شدن در راه عقیده و جهاد دینی، در حقیقت، تفسیر و شرحی بود بر حرکت رازآمیز و نمادین حضرت ابراهیم (ع) که اسماعیل (ع) را به فرمان حق به قربانگاه برد تا آن ذبح عظیم صورت گیرد. در واقعه کربلا، امام حسین (ع) حود مصداق کامل ذبح عظیم و ذبیح اعظم است. (اکبری، 1385: 29)
در ترجمه و شرحی که استاد غفاری بر کتاب «عیون اخبارالرضا (ع)» نگاشته اند؛ به شبههای پیرامون این روایت، اینگونه پاسخ داده شده است:
لازم به تذکّر است که ممکن است اشکال شود: اگر مراد از «ذبح عظیم» قتل حضرت سید الشهداء (ع) باشد، لازم مىآید کسى که رتبهاش بالاتر و شریفتر است جایگزین و فداى پائینتر از خود شده باشد و حال آنکه فداء در جایى بهکار مىرود که پایینتر، فداء و جایگزین بالاتر شود، و آیه شریفه به لفظ ماضى است، یعنى این کار در گذشته اتّفاق افتاد، نه اینکه در آینده (در زمان حضرت حسین بن علىّ علیهما السّلام) این فداء و جایگزینى انجام خواهد شد.
در پاسخ مىگوئیم: این اشکال نتیجه این توهّم غلط است که خداوند، حضرت سید الشهداء (ع) را فداء و جایگزین حضرت اسماعیل (ع) قرار داد، حال آنکه این توهّم خلاف صریح متن روایت است، زیرا در روایت چنین آمده: بعد از آنکه خداوند گوسفند را فرستاد تا جایگزین اسماعیل (ع) گردد، حضرت ابراهیم (ع) آرزو مىکرد که اى کاش فرزندش را ذبح مىکرد، تا به بالاترین ثوابها نائل مىگردید، خداوند هم شهادت مظلومانه امام حسین (ع) را به او اطلاع داد و ابراهیم گریه و زارى و بىتابى نمود، و خداوند نیز وحى فرمود که این جزع و بىتابى تو را جایگزین ناراحتى و جزع و فزعت در قتل فرزندت کرده بهجاى آن قبول نمودم، به عبارت دیگر ذبح عظیم همان گوسفند بوده است، کما اینکه در حدیث بعدى به آن تصریح گردیده و این مطالب بعد از ذبح، اتفاق افتاده است.» (غفاری، 1372ش: 1/428).
5. بررسی سندی روایات
سند روایت مذکور پیرامون تفسیر باطنی آیه 107 سوره صافات به شرح زیر است:
«حَدَّثَنَا عَبْدُ الْوَاحِدِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُبْدُوسٍ النَّیْسَابُورِیُّ الْعَطَّارُ بِنَیْسَابُورَ قَالَ حدَّثَنَا عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ قُتَیْبَهَ النَّیْسَابُورِیُّ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ»
با بررسی تک تک رجال سلسله سند میتوان به ارزیابی سندی روایت پرداخت.
الف) حَدَّثَنَا عَبْدُ الْوَاحِدِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عبْدُوسٍ النیْسَابُورِیُّ الْعَطَّارُ بِنَیْسَابُورَ
وی از شاگردان ملازم، سختکوش و ثقه ابنقتیبه بوده است. شخ صدوق در سال 352 هجری در نیشابور او را ملاقات کرده و به واسطه وی، روایات منقول از ابنقتیبه را دریافت کرده است. بیتردید ترضی فراوان صدوق پس از نام وی حاوی وثاقت و ارجمندی اوست. (ابنبابویه، 1413ق: ج4: 457؛ همو، 1385: ج1: 8 و 59 و 158)
ب) عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ قُتَیْبَهَ النَّیْسَابُورِیُّ
کشی و نجاشی از وی با عنوان ثقه یاد نمودهاند. (کشی، 1404ق: ص 979؛ نجاشی، 1416ق: ص 678)
ج) الْفضْلِ بنِ شَاذَانَ
تمجیدها و ستایشها پیرامون شخصیت ایشان بسیار است . به عنوان نمونه شیخ طوسی در «فهرست» خود او را فقیه و متکلمی جلیلالقدر معرفی میکند. (طوسی، بیتا: 124) و نجاشی در کتاب خود وی را چنین میستاید:
«کان ثقه، احد اصحابنا الفقها و المتکلمین و له جلاله فی هذه الطایفه» (نجاشی، 1416ق: ج1: 307)
بنابراین، بررسی سندی روایت حکی از صحت سند روایت است. چرا که از تک تک رجال سلسله سند به نیکی یاد شده است.
نتیجه
آیه 107 سوره صافات: «وَ فدَیْناهُ بذِبْحٍ عَظیمٍ» علاوه بر تفسیر ظاهری که با توجّه به تفاسیر، قربانی است که از سوی خداوند برای حضرت ابراهیم (ع) فرستاده شد؛ دارای تفسیر باطنی نیز میباشند. معنای باطنی «ذبح عظیم» در این آیه، به امام حسین (ع) ناظر است. این تفسیر باطنی که برخاسته از روایتی تفسیری از امام رضا (ع) با سندی صحیح میباشد با شروط و معیارهایی که برای حجیت تفسیر باطنی ذکر شده سازگار است. زیرا منافاتی با معنای ظاهری آیات ندارد. یعنی میتوان گفت: معنای ظاهری «ذبح عظیم» قربانی ظاهری است که از سوی خدا در قبال قربانی نشدن فرزند ابراهیم (ع) فرستاده شده و معنای باطن آن، ناظر به فردی است که از صلب ابراهیم (ع) میباشد و «ذبح عظیمی» است که از لحاظ عظمت و رتبه بسیار والاتر از فرزند ابراهیم (ع) میباشد.