در بخش نخست این یادداشت، به معرفی سید محمد هارون حسینی زنگی پوری و آثار علمی ایشان پرداختیم و سپس به توصیف دیدهها و شنیدههای وی از بصره و کاظمین و سامرا سخن گفتیم. ادامه سفر زنگی پوری را در بخش دوم پی میگیریم.
به سوی کربلا
سید محمد هارون در دهه آخر جمادی الثانی، به سوی کربلا حرکت میکند. چیزی که توجه او را جلب میکند، امنیت راهها و کاروانسراهاست. وی معتقد است سفیر انگلستان در عراق، عدهای را اجیر کرده تا راههای زیارتی و منازل بین راه را ایمن سازند تا زائران و مسافران به راحتی و بدون دغدغه بتوانند مسافرت کرده، به زیارت بروند. نیز در مسیر و کاروانسراهای بین راه هم مایحتاج زائران به وفور بوده است. به اعتقاد وی «این وضعیت از برکات سلطنت انگلستان بر عراق است که بر تامین منافع و رفاه عمومی و احقاق حقوق رعیت بنا شده است. آنان هر چند در جذب اموال به سوی خودشان حریصاند و رغبت شدیدی در جذب منافع به سوی خود دارد اما از حال رعایا نیز غافل نیستند و در رساندن فایده و سود به همه مردم و برپایی امنیت بین اقوام و مبارزه با دزدان راه و دزدی، تلاشی در خور تقدیر دارند. این وضعیت مختص گروه یا قوم خاصی نیست اما شیعه اثناعشری مزیت مضاعفی یافته که شکر آن لازم است و همه باید برای حفظ این وضعیت کمک کنند زیرا شیعیان به واسطه این وضعیت در انجام شعائر دینی آزادند و در برپایی مراسمهای شرعی و مذهبی، آزادند در حالی که قبل از این، از حکومت وقت در هراس بودند و نمیتوانستند آزادانه و در همه جا نماز جماعت و جمعه برپا کنند و نیز قبل از این سلطنت نمیتوانستند خارج از منزل خود بر تربت سیدالشهدا علیهالسلام سجده کنند یا وضوی صحیح بگیرند به خاطر آنچه از اذیت و آزار از جانب حکومت بود. پس شکر خدا بر آنچه بر ما منت نهاد و امنیت را فراهم کرد.»
وی در آخر جمادی الثانی 1328 ه.ق وارد کربلا میشود و پس از اسکان، به زیارت جدش امام حسین (ع) میشتابد و مثل همه زائران امام حسین (ع) حال خوشی دارد.
مطلبی که توجه او را جلب میکند، شلوغی اطراف ضریح مطهر امام حسین (ع) است. او مشاهده میکند که عربها و عجمها، ترکها و کردها، اهالی هند و سند، اهالی چین و تاتار، از روس و روم، از آفریقا و آمریکا دور ضریح منور امام حسین (ع) در طوافاند. شبهای جمعه، زیارت امام حسین (ع) لطف خاصی دارد و خیلیها سعی میکنند شب جمعه را در کنار مضجع نورانی آن امام همام باشند. سید محمد هارون زنگی پوری که راه دور ایالت بیهار هندوستان را به عشق زیارت مولا درنوردیده، شب جمعه کربلا را این گونه توصیف میکند: «و اما شب جمعه، پس در حرم و رواق، ایوان و طاق، جایی نماند مگر آن که در آن زائر بود. محل پر از مردان و زنان، پیران و جوانان و سالمندان و کودکان، اربابان و غلامان بود در حالی که دستها را به آسمان بلند کرده به دعا و نجوا و گریه مشغول بودند.»
مناجاتهای منظم شبهای حرم نیز از این زائر دلسوخته پنهان نمانده است. به گفته وی «هرگاه ثلث شب میگذشت، مناجات گو بر مناره میرفت و اشعاری در مدح پروردگار میسرود و به همگان اعلام میکرد که هنگامه راز و نیاز با خداست. ابیاتی میسرود که قلب مرده را زنده میکرد و دل غم گرفته را شفا میداد... و چه بسیار این ابیات را که زلالتر از آب حیات و لطیفتر از نسیم صبحگاهی است را میسرود:
مطلبی که توجه او را جلب میکند، شلوغی اطراف ضریح مطهر امام حسین (ع) است. او مشاهده میکند که عربها و عجمها، ترکها و کردها، اهالی هند و سند، اهالی چین و تاتار، از روس و روم، از آفریقا و آمریکا دور ضریح منور امام حسین (ع) در طوافاند.
لَکَ الحَمْدُ یا ذا الجودِ والمَجد و العُلى *** تبارکتَ تُعطی مَن تشاء وتمنع
إلهی و خلاّقی و حوزی ومؤئلی *** إلیک لدى الإعسار و الیُسر أفزع
إلهی لَئِن جلَّت و جمَّت خطیئتی *** فعفوک عن ذنبی أجلّ و أوسع
إلهی ترى حالی و فقری و فاقتی *** و أنت مناجاتی الخفیّه تَسمَع
إلهی لئن خَیَّبتنی أو طردّتنی *** فمن ذا الذی أرجو و من ذا أُشَفِّع
إلهی أَجِرنی من عذابک إنّنی *** أسِیرٌ ذلیلٌ خائفٌ لک أخضع
إلهی لَئِنْ عذَّبتَنی ألف حجّه *** فَحبلُ رجائی منک لا یتقطَّع
إلهی أذِقْنی طَعمَ عَفوِکَ یومَ لا *** بنونٌ ولا مالٌ هنالک ینفع
و این اشعار و مثل این اشعار را تا طلوع فجر میسرود و با آغاز اذان صبح، مناجات خاتمه مییافت.»
حرم مطهر سیدالشهدا (ع)
روشنایی حرم مطهر
یکی از موضوعاتی که برای نویسنده این سفرنامه جالب بوده است، چگونگی تامین روشنایی حرم مطهر بوده است. وی با تفصیل و آب و تاب این وضعیت را بیان میکند که اکنون برای ما جذاب و جالب است بدانیم در 100 سال قبل که برق نبود، حرم مطهر امام حسین (ع) چگونه در شبها، آماده مناجات و زیارت زائران و علاقهمندان به حضرت میشده است. به گفته وی «در هر شب، شمعها و چراغها وسط حرم و اطراف آن که بالغ بر 500 عدد بود، روشن میشد. فتیلههای شمعی بزرگ که طول آن 2 ذراع و حتی بالاتر آن و به اندازه قد انسان بود که قیمت هر کدام از آنان، نیم روپیه انگلیس بود. هنگام غروب آفتاب، عده ای از مردان که کارشان این بود، ابتدا از باب القبله وارد حرم شده کنار مرقد شریق قرار میگرفتند و اولین شمع را در بالاسر مطهر روشن میکردند و سپس در دو صف ابتدا شمعها و چراغهای اطراف ضریح و سپس حرم مطهر را روشن میکردند. به گمانم حدود بیست نفر بودند که این کار را انجام میدادند که ابتدا بزرگشان شمع را روشن و در جاشمعی قرار میداد و سپس دیگران ادامه میدادند.»
کفشداری حرم
بنا بر مشاهده این عالم هندی، جلوی هر دری از درهای رواق مطهر، مردی عهده دار و نگهدار کفشهای زائران و مجاوران است. از عجایب کارهای آنان این است که کفشها نه اشتباه میشود و نه گم! با وجود آن که هر کسی وارد حرم میشود. از مرد و زن و زنها هم عدهای روپوش دارند و عدهای بی روبند میآیند. کوچک و بزرگ، پیر و جوان و ... عدهای میدوند و دیگران راه میروند. گروهی و فردی میآیند اما هیچ کفشی نه اشتباه میشود و نه گم!! به نظرم انجام این کار محال و یا در نهایت اشکال است اما من این را از عجایب حرم مطهر امام حسین (ع) میدانم.
یکی از موضوعاتی که برای نویسنده این سفرنامه جالب بوده است، چگونگی تامین روشنایی حرم مطهر بوده است. وی با تفصیل و آب و تاب این وضعیت را بیان میکند که اکنون برای ما جذاب و جالب است بدانیم در 100 سال قبل که برق نبود، حرم مطهر امام حسین (ع) چگونه در شبها، آماده مناجات و زیارت زائران و علاقهمندان به حضرت میشده است.
ویژگیهای کربلا
وی در فصلی با نام «عجائب و خوارق کربلا» به بیان چند نکته میپردازد که برایش جالب و عجیب بوده است. «این فصل به بیان اموری عجیب و کراماتی میپردازد که مختص مشهد امام حسین (ع) است و در جایی دیگر یافت نمیشود!»
1.
«یکسان بودن اجناس بازار هنگام کمی یا زیادی، به طوری که اگر در وقتی از اوقات، همچنان که در ایام مخصوص زیارت جمعیه کربلا به 400 هزار نفر میرسد، قیمت اجناس همان گونه میماند و اگر جمعیت شهر کم هم شود، اجناس تغییری نمیکند بر خلاف دیگر شهرها که به جهت زیادی جمعیت و کمی آن و اجتماع آنان و کوچ آنها، زیاد و کم و گران و ارزان میشود.»
2.
بنا بر مشاهده نگارنده، خوردنیها و نوشیدنیها در کربلای معلی در همه وقت به وفور هست چه وقتی که ایام ویژه است و شلوغ است و چه وقتی که خلوت است. وی در این باره به گزارش تاریخی ابوایوب انصاری اشاره میکند که رسول گرامی اسلام را دعوت کرد و همراه با پیامبر دیگران را هم دعوت کرد همه خوردند ولی غذاها به همان حال اول باقی بود. وی حال کربلا را هم آنگونه میداند و معتقد است برکت بر این سرزمین نازل شده است.
سید محمد هارون زنگی پوری هنگامی به این نتیجه رسیده که بالاترین جمعیتی که گزارش میدهد، حدود 500 هزار نفر در ایام ویژه است اکنون 20 میلیون نفر در اربعین حسینی (ع) به کربلا میروند و عجیب این است که برای این جمعیت هم خوردنی و نوشیدنی هست و کم نمیآید!!! و به قول این عالم مخلص شیعی هندی، یکی از کرامات و عجایب کربلا همین است.
3.
فراوانی آب برای همه زائران امام حسین (ع) و قمر بنیهاشم، با توجه به کمبود منابع آبی و نیز شلوغ جمعیت، باعث تعجب این عالم هندی شده است. وی این فراوانی را یکی از اعجاز و کرامات سرزمین کربلا میداند و این گونه مینویسد:
بنا بر مشاهده نگارنده، خوردنیها و نوشیدنیها در کربلای معلی در همه وقت به وفور هست چه وقتی که ایام ویژه است و شلوغ است و چه وقتی که خلوت است. وی در این باره به گزارش تاریخی ابوایوب انصاری اشاره میکند که رسول گرامی اسلام را دعوت کرد و همراه با پیامبر دیگران را هم دعوت کرد همه خوردند ولی غذاها به همان حال اول باقی بود. وی حال کربلا را هم آنگونه میداند و معتقد است برکت بر این سرزمین نازل شده است.
«آب آشامیدنی در کربلا کم است و تنها منبعی که مردم از آن استفاده میکنند نهر حسینی است که آن هم در تابستان کم آب و خشک میشود؛ هر چند برخی از آب چاه نیز استفاده میکنند اما اگر انسان فکر و تامل کند در مییابد که این مقدار آب بری 100 یا 200 نفر کافی است تا چه رسد به 1000 یا 2000 نفر!!! لکن برای 100 نفری که در این شهر ساکناند کافی است آن هم برای خودشان و حیواناتشان بلکه در زیارتهای مخصوص که عدد سکان کربلا به 400 یا 500 هزار هم رسد، کافی است! بله به خدا قسم این شاهد راست و نشانهای حق بر حقانیت امت امامیه و درستی راه اثنی عشریه است.»
4.
امنیت سرزمین کربلا با آن همه زائر که به قول مصنف، گاهی به پانصد هزار میرسد، تعجب مولف را برانگیخته، ضمن تشابه این مراسم با دیگر مراسمها، امنیت زائران و مجاروان حرم مطهر را از خصوصیات و ویژگیهای منحصر به فرد کربلا میداند. به اعتقاد وی در اعیاد هندوها، مسیحیان، یهودیان و ... هنگام جمع شدن مردم برای برپایی مراسم جشن و پایکوبی، پلیس حالت آماده باش به خود میگیرد و قبل از مراسم اقدامات امنیتی برقرار میکند که تا بعد از مراسم ادامه دارد اما به این وجود، خیلی کم اتفاق میافتد آن جشنها و اجتماعها بدون قتل یا دعوا و درگیری پایان یابد؛ اما قصه کربلا متفاوت است. «اما بیا به مشهد ولی خدا، حسین ذبیح خدا، نوه رسول خدا کشته شده در راه خدا، حاضر شود در یکی از مراسمها، روزی از روزها و ببین چند نفر از مرد و زن، غنی و فقیر، بزرگ و کوچک، بنده و ارباب، پیر و جوان، مرد و کودک... صد هزار نفر، دویست هزار نفر، با این وجود هیچ لشکر یا پلیسی وجود ندارد! ناظم و آمری نیست، نگهدارنده و جاسوسی نیست، نگهبان و پاسبانی نیست اما مردم با فراق بال، راحتی خیال، اطمینان نفس زیارت میکنند...»
5.
مورد دیگری که تعجب وی را در بر داشته، وسعت حرم مطهر هنگام شلوغی است. در حالی که حرم مطهر 100 یا 200 متر وسعت دارد چگونه میشود که هزاران نفر بیایند و به راحتی زیارت کنند و برگردند! این مطلب در اربعین هم باعث شگفتی بینندگان است که چگونه 20 میلیون زائر در حرم حسینی و اطراف آن مقیماند و اکثر آنان هم موفق به زیارت میشوند!!!
برای مطالعه قسمت اول این سفرنامه اینجا را کلیک کنید.