احمد ملقب به شاهچراغ، سید السادات الاعاظم از فرزندان امام موسی کاظم علیهالسلام است که مورخان تاریخ دقیق ولادت وی را ثبت نکردهاند. احمدبنموسی به همراه دیگر برادرش محمدبنموسی از یک مادر که اماحمد خوانده میشد، متولد شدند. شخصیت بارز، اطلاع بر عبادات و طاعات، نشر شرایع و احکام و ظهور برخی از کرامات از احمدبنموسی، منجر به این شد که بعد از شهادت امام موسی کاظم (ع) عدهای گمان کردند که امام بحق و خلیفه آن حضرت، فرزندش «احمد» است. به همین جهت وقتی احمدبنموسی شرایط را اینگونه دید، در امر امامت از مردم بیعت گرفت، سپس بالای منبر رفت، خطبهای در کمال فصاحت و بلاغت ایراد کرد و حاضرین را مخاطب ساخته و از مردم خواست پیامش را به غائبین نیز برسانند، آنگاه گفت: «همچنان که اکنون تمامی شما در بیعت من هستید، من خود در بیعت برادرم علیبنموسی هشتم، بدانید بعد از پدرم برادرم «علی» امام و خلیفه بحق و ولی خداست و از جانب خدا و رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم، بر من و شما فرض و واجب است که امر آن بزرگوار را اطاعت کنیم و به هر چه امر فرماید گردن نهیم.» سپس احمدبنموسی به سوی منزل علی بن موسی الرضا (ع) حرکت کرده و با حضرتش به عنوان امام و خلیفه بعد از موسی کاظم (ع) بیعت کردند.
هجرت اجباری امام رضا (ع) به دنبال تغییر سیاستهای ظاهری خلافت عباسی، نقطه بسیار مهم و تاثیرگذار در روند تحولات زندگی فرزندان امام موسی کاظم (ع) است. به دنبال هجرت امام رضا (ع) به ایران، بسیاری از فرزندان امام موسی کاظم (ع) و محبین و دوستداران اهلبیت (ع) جهت زیارت امام رضا (ع) از مدینه راهی ایران و طوس شدند. در منابع تاریخی، زمان دقیقی برای حرکت احمدبنموسی جهت زیارت امام (ع) در ایران، ثبت نشده و طبق گزارشات تاریخی دو مقطع کاملا متفاوت بیان شده است؛ بنا به قول اول بین سالهای 201 تا 203 ه.ق، یعنی از زمان پذیرش ولایتعهدی تا قبل از صفر 203 ه.ق که شهادت امام رضا (ع) است و قول دوم بین سالهای 203 تا 218 ه.ق محسوب میشود. بر اساس گزارههای تاریخی باید قول اول صحیحتر باشد. وقتی خبر حرکت این کاروان به خلیفه مأمون عباسی رسید، وی ترسید که اگر چنین جمعیتی از بنیهاشم و دوستداران و فدائیان آنها که حدودا به پانزده هزار نفر میرسید به طوس برسند، اسباب تزلزل مقام خلافت گردد. لذا امریهای صادر نمود به تمام حکام بلاد که در هر کجا قافله بنیهاشم رسیدند، مانع از حرکت شوید و آنها را به سمت مدینه برگردانید.
احمدبنموسی به همراه کاروان محبین علیبنموسی الرضا (ع) در دو فرسنگی شیراز با قتلغ خان، از حکام و عمال مأمون روبرو شد. قتلغ خان پیغام خلیفه را رساند که حسبالامر خلیفه نمیتوانید ادامه مسیر بدهید و باید به مدینه برگردید که احمدبنموسی ضمن رد خواسته قتلغ خان گفت: «ما قصدی از این مسافرت نداریم، جز دیدار برادر بزرگوارمان»، در نهایت نبرد سنگینی بین طرفین صورت گرفت که در این نبرد عدهای از امامزادگان و اصحاب احمدبنموسی مجروح و تعدادی قریب به 300 نفر به شهادت رسیدند و عدهای دیگر که در اطراف پراکنده شدند، در شهرهای فارس متفرق شدند. احمدبنموسی نیز مدتی به زندگی مخفیانه روی آورد که پس از مدتی شناسایی و پس از پایداری شجاعانه در برابر دشمن، به شهادت رسید. بدن مطهرش در شیراز که هم اکنون مرقد و بارگاه اوست مدفون شد.