عبیدالله بن زیاد، عمر بن سعد را برای فرماندهی سپاه علیه امام حسین علیهالسلام انتخاب کرد. عمر بن سعد که ابتدا برای سرکوب شورشیانِ دیلمان انتخاب شده بود با وعده حکم ولایت ری به سمت کربلا و جنگ با امام حسین (ع) شتافت. بعد از پذیرش فرماندهی سپاه از سوی عمر بن سعد، فعالیتهای عبیدالله برای افزایش شمار سپاهیان شروع شد. هسته مرکزی سپاه عمر بن سعد را چهار هزار نفر تشکیل میدادند که با تلاشهای عبیدالله بن زیاد تا روز ششم محرم به حدود 20 هزار نفر رسیدند.
عبیدالله ابتدا سران کوفه را در مسجد کوفه فراخواند و آنان را با هدایای نقدی به حضور در جنگ علیه امام حسین (ع) تشویق کرد.[1] عبیدالله بن زیاد از کاخش بیرون آمد و بر بالاى منبر رفت و پس از حمد و ثناى الهى گفت: اى مردم! شما، خاندان سفیان را تجربه کردید و آنها را آنگونه یافتید که دوست داشتید. و این، یزید است که او را به سیرتِ نیکو و روش پسندیده و نیکى به مردم و مراقبت از مرزها و بخشش به جا میشناسید، گو اینکه پدرش نیز اینگونه بود. امیر مؤمنان یزید، بر گرامیداشتِ شما افزوده و به من نوشته است تا چهار هزار دینار و دویست هزار درهم را در میانتان تقسیم کنم و شما را بهسوی جنگ با دشمنش، حسین بن على، بیرون ببرم. پس به [سخنان] او گوش دهید و فرمان ببرید. والسلام!
سپس از منبر فرود آمد و هدایای آنان را میان بزرگانشان تقسیم کرد و آنان را به حرکت و همراهى و یارى دادن به عمر بن سعد در جنگ با حسین (ع)، فراخواند. [2]
تعداد سپاهی که عبیدالله برای جنگ با امام حسین (ع) فراهم کرد بنا بر مشهور بین بیست تا سی هزار نفر بوده است؛ اما تمام مورخین در مورد تعداد سپاه اتفاق نظر ندارند. تعدادی که در گزارشهای نسبتا معتبر آمده عبارت است از: چهار هزار نفر[3]، چهار هزار و پانصد نفر[4]، بیست هزار نفر[5]، 22 هزار نفر[6]، 28 هزار نفر[7]، سى هزار نفر[8]، 31 هزار نفر[9]، و 35 هزار نفر[10]. البته با توجه به اینکه افزایش سپاه عبیدالله بن زیاد بهصورت تدریجی بوده است تفاوت گزارشها قابل توجیه است. آن دسته از مورخینی که رقمی بیش از سی هزار نفر را نوشتهاند، احتمال میرود که تنها افراد اعزامی از کوفه به کربلا را گزارش کردهاند، اما همه این افراد به کربلا نرسیدند. به اعتقاد برخی از مورخان، مردم از جنگیدن با حسین بن علی (ع) اکراه داشتند.[11]
ابن زیاد، هم زمان با فرستادن فرماندهان خود، افراد فراوانى را نیز با آنها همراه میکرد؛ اما وقتى به کربلا میرسیدند، تنها گروه اندکى از آنان باقى میماند؛ زیرا جنگ با حسین (ع) را خوش نمیداشتند و از آن خوددارى میکردند. از این رو ابن زیاد، سُوَید بن عبد الرحمان مِنقَرى را با سوارانى بهسوی کوفه فرستاد و به او فرمان داد که در کوفه بگردد و هر کس را دید که سرپیچى نموده، نزد او بیاورد.
او در محلههای کوفه میچرخید که مردى شامى را دید که براى گرفتن ارث خود به کوفه آمده بود. او را نزد ابن زیاد فرستاد. عبیدالله فرمان داد که گردنش را بزنند. مردم، چون چنین دیدند [براى جنگ با حسین (ع)]، راه افتادند.
همچنین برخی از مورخان، تعداد سپاهیان کوفه را تا مقطع زمانی خاصی ثبت کردهاند و همین امر باعث شده که رقمی کمتر از بیست هزار نفر را گزارش کنند.
برخی از مورخان، تعداد سپاهیان کوفه را تا مقطع زمانی خاصی ثبت کردهاند و همین امر باعث شده که رقمی کمتر از بیست هزار نفر را گزارش کنند.
احمد بن یحیی بَلاذُری مورخ قرن سوم و ابن اعثم کوفی مورخ قرن چهارم از متقدمترین مورخانی هستند که تعداد سپاه عمر بن سعد را با جزئیات بیشتری گزارش کردهاند. علاوه بر آن با توجه به شیعه بودن ابن اعثم و نزدیکی گزارش او به سایر مورخین متقدم میتوان به گزارش او اطمینان کرد. همچنین با توجه به روایاتی که شیخ صدوق از ائمه اطهار (ع) نقل کرده، صرف نظر از اعتبار سندی این روایات که در کتاب الامالی او ثبت و ضبط گردیده است، نزدیکی شمار سپاه به سی هزار نفر تقویت میشود. گزارش ابن اعثم از تعداد سپاه عمر بن سعد[12]:
نخستین کسى که بهسوی عمر بن سعد حرکت کرد، شِمر بن ذیالجوشن سَلولى ـ که لعنت خدا بر او باد ـ بود که با چهار هزار تن، به او پیوست و لشکر عمر بن سعد، به نُه هزار تن رسید. پس از او، زید (/ یزید) بن رَکاب کَلْبى با دو هزار تن، حُصَین بن نُمَیر سَکونى با چهار هزار تن، مُصاب مارى (ِ مُضایر مازِنى) با سه هزار تن و نصر بن حَربه (/ حَرَشه) با دو هزار تن، به او پیوستند و سپاهش به بیست هزار تن رسید.
آنگاه ابن زیاد، مردى را بهسوی شَبَث بن رِبعى ریاحى فرستاد و از او خواست که بهسوی عمر بن سعد برود. شبث بیمارى را بهانه کرد. ابن زیاد به او گفت: آیا خود را به بیمارى میزنی؟ اگر تو گوش به فرمان ما هستى، بهسوی جنگ با دشمن ما برو.
شبث پس از آنکه ابن زیاد، او را بزرگ داشت و عطایا و هدایایى به وى بخشید، با هزار سوار به عمر بن سعد پیوست. پس از آن، حجار بن اَبجَر نیز با هزار سوار، از پىِ او آمد و سپاه عمر بن سعد، به 22 هزار پیاده و سواره رسید.
آنگاه ابن زیاد، به عمر بن سعد نوشت: «با فراوانىِ سواره و پیاده، بهانهای در جنگ با حسین برایت نگذاشتهام. دقت کن که هیچ کارى را آغاز مکنى، جز آنکه صبح و شب، با هر پیک بامدادى و شامگاهى، با من مشورت کنى. والسلام.»
عبیدالله بن زیاد، همواره کسى را بهسوی عمر بن سعد روانه میکرد و از او میخواست تا در نبرد با حسین (ع) شتاب کند. دستههای سپاه عمر بن سعد، شش روز از محرم گذشته، به هم پیوستند.
به نظر میرسد گزارشی که ابن اعثم از تعداد سپاه میکند تا روز ششم محرم باشد در صورتی که عبیدالله تا آخرین لحظه به فرستادن نیرو به سمت کربلا در تکاپو بوده است و گزارش بلاذری این موضوع را تایید میکند.[13] همچنین ابن اعثم (مورخ قرن چهارم) فرستادن افرادی همچون حصین بن تمیم طهوری با دو هزار نفر، اشعث قیس کندی با هزار سوار و حارث بن یزید بن رویم که تعداد سپاهش مشخص نیست را گزارش نکرده است. در صورتی که ابن سعد (مورخ قرن سوم)[14] تعداد نیروهای حصین بن تمیم را گزارش کرده است و شیخ صدوق[15] تعداد افرادی که همراه اشعث قیس بودند را در امالی آورده است همچنین دینوری (مورخ قرن سوم) و بلاذری (مورخ قرن سوم) سپاهی به فرماندهی حارث بن یزید را نقل کردهاند.[16] با جمعبندی رقمهای بالا تعداد سپاه عمر بن سعد به حدود 25 هزار نفر آن هم تا نزدیکی ششم محرم میرسد و با احتساب مبادرت عبیدالله تا آخرین لحظه در فرستادن نیرو به سمت کربلا، رقمی بین بیست تا سی هزار نفر به عنوان فصل مشترکی در گزارشهای معتبر از مورخین متقدم قابل پذیرش است.