از جمله شبهات موجود در خصوص تصمیم امام حسین (ع) در ذیالحجۀ سال 60 هجری آن است که عده ای تصور میکنند آن حضرت در روز عرفه و قبل از عید قربان مکه را ترک کرد و حج را ناتمام گذارد.
در این باره باید گفت، این تعبیر که امام حسین(ع) حجّ خود را نیمه تمام گذاشت، نادرست است؛ زیرا امام (ع) در روز هشتم ذیالحجه (یوم الترویه) از مکه خارج شد [1] در حالیکه اعمال حج - که با احرام در مکه و وقوف در عرفات شروع میشود - از ظهر نهم ذی الحجه آغاز میشود. بنابراین، امام (ع) اصولاً وارد اعمال حج نشده بود، تا آن را نیمه تمام بگذارد. بدیهی است دعای مشهور عرفه که از امام حسین (ع) نقل شده نیز در سالهای پیش از سال 60 هجری از ایشان روایت شده است.
مسلماً حضرت در آن سال در هنگام ورود به مکه، عمره مفرده انجام داد. چه بسا در طول اقامت چند ماهه خود در مکه و احتمالاً در فاصلههای مختلف، اقدام به انجام اعمال عمره کرده بود. اما انجام اعمال عمره مفرده، به معنای ورود در اعمال حج نمیشود. در برخی از روایات تنها از انجام عمره مفرده از سوی امام (ع) سخن به میان آمده است. [2]
گرچه معروف و مشهور است و در برخی کتابها مانند «الارشاد» شیخ مفید نیز آمده که حضرت حج خود را تبدیل به عمره کرد. طواف و سعی انجام داد و از احرام بیرون آمد، چون نمیتوانست حج خود را تکمیل کند. [3] ولی به نظر بعید میآید که حضرت به احرام حج محرم شده باشد، چون کسی که می خواهد اعمال حج را انجام دهد، روز هشتم یا روز نهم ذیالحجه محرم میشود و دلیلی برای محرم شدن زودتر از موعد مقرر وجود ندارد.
برای تایید این مطلب روایاتی در کافی نقل شده که به برخی اشاره میکنیم:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ رَجُلٍ خَرَجَ فِی أَشْهُرِ الْحَجِّ مُعْتَمِراً ثُمَّ رَجَعَ إِلَی بِلَادِهِ قَالَ لَا بَأْسَ وَ إِنْ حَجَّ فِی عَامِهِ ذَلِکَ وَ أَفْرَدَ الْحَجَّ فَلَیْسَ عَلَیْهِ دَمٌ فَإِنَّ الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ ع خَرَجَ قَبْلَ التَّرْوِیَهِ بِیَوْمٍ إِلَی الْعِرَاقِ وَ قَدْ کَانَ دَخَلَ مُعْتَمِراً [4]
«از امام صادق (ع) نقل شده که امام حسین (ع) قبل از روز هشتم ذیالحجه از مکه خارج شد، در حالی که قبلا در ماه حج با احرام عمره، به قصد انجام عمره وارد مکه شده بود و عمره انجام داده بود. از این روایت بر نمیآید که حضرت حج خود را تبدیل به عمره کرده باشد».
در روایت دیگر امام صادق فرمود:
امام حسین (ع): به خداوند سوگند! اگر یک وجب خارج از مکه کشته شوم، برای من دوست داشتنیتر است تا آن که به اندازه یک وجب در داخل مکه کشته شوم. به خداوند سوگند! اگر به لانهای از لانه جانوران پناه برم، مرا از آن بیرون خواهند کشید تا آن چه را از من میخواهند، به دست آورند
قَدِ اعْتَمَرَ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ ع فِی ذِی الْحِجَّهِ ثُمَّ رَاحَ یَوْمَ التَّرْوِیَهِ إِلَی الْعِرَاقِ وَ النَّاسُ یَرُوحُونَ إِلَی مِنًی وَ لَا بَأْسَ بِالْعُمْرَهِ فِی ذِی الْحِجَّهِ لِمَنْ لَا یُرِیدُ الْحَجَّ [5] یعنی امام حسین در ماه ذذیالحجه عمره انجام داد. سپس در روز ترویه (هشتم) به سوی عراق حرکت کرد. کسی که نمیخواهد حج انجام دهد، میتواند عمره انجام دهد.
بله، مسلماً حضرت در هنگام ورود به مکه، عمره مفرده انجام داده ؛ چه بسا در طول اقامت چند ماهه خود در مکه و احتمالاً در فاصلههای مختلف، اقدام به انجام اعمال عمره کرده بود. اما انجام اعمال عمره مفرده، به معنای شروع اعمال حج نیست. شاید وقتی که امام مطلع شدند که نیروهای مخفی یزید قصد ترور حضرت را در حرم دارند و تصمیم گرفت به سوی عراق حرکت کند، برای انجام یک عمره دیگر محرم شد و آن را تکمیل کرد و از احرام خارج شد.
با وجود آن که یکی از علل انتخاب مکه، داشتن فرصت مناسب برای تبلیغ دیدگاه خود بود؛ چرا امام در این شرایط زمانی ویژه - که اوج حضور حاجیان از سرتاسر نقاط مختلف در مکه، عرفات و منا است و بهترین فرصت تبلیغی برای آن حضرت فراهم آمده است - ناگهان مکّه را ترک کرد؟ میتوانیم علل این تصمیم ناگهانی را چنین ذکر کنیم:
1- احتمال خطر جانی
از برخی عبارات امام (ع) - که در مقابل دیدگاه شخصیتهای مختلفی که با بیرون رفتن حضرت از مکه و حرکت به سوی کوفه مخالف بودند، ابراز شده - بر میآید که امام ماندن بیش تر در مکه را مساوی با بروز خطر جانی برای خود میدانست؛ چنان که در جواب ابن عباس میفرماید: «کشته شدن در مکانی دیگر برای من دوست داشتنیتر از کشته شدن در مکه است» [6]
نیز به «عبداللَّه بن زبیر» فرمود: «به خداوند سوگند! اگر یک وجب خارج از مکه کشته شوم، برای من دوست داشتنیتر است تا آن که به اندازه یک وجب در داخل مکه کشته شوم. به خداوند سوگند! اگر به لانهای از لانه جانوران پناه برم، مرا از آن بیرون خواهند کشید تا آن چه را از من میخواهند، به دست آورند» [7]
نیز به برادرش «محمد حنفیه» به صراحت از قصد ترور یزید در محدوده حرم امن الهی نسبت به جان خود سخن به میان آورد. [8] بالاخره در بعضی از متون به صراحت سخن از این مطلب به میان آمده که یزید، عدهای را همراه با سلاحهای فراوان برای ترور امام در مکه فرستاد. [9]
2- شکسته نشدن حرمت حَرَم
در ادامه برخی از عبارات پیش گفته، تذکّر این نکته از سوی امام وجود داشت که نمیخواهد حرمت حرم امن الهی، با ریخته شدن خون او در آن شکسته شود؛ گرچه در این میان گناه بزرگ از آن قاتلان و جنایتکاران اموی باشد.
حضرت این مطلب را در برخورد با عبداللَّه بن زبیر و به گونه تعریضآمیز نسبت به او - که بعدها در مکه موضع گرفته و لشکریان یزید حرمت حرم را خواهند شکست - به صراحت بیان میدارد. ایشان در جواب ابن زبیر میفرماید:.«پدرم (علی) برای من نقل کرد که در مکه قوچی است که به وسیله او حرمت شهر شکسته میشود و من دوست ندارم که مصداق آن قوچ باشم». [10]
بسیار خوب ...... تشکر ......