استاد جلال‌الدّین همایی ادیب توانمند، شاعر برجسته، ریاضی‌دان، مورّخ و نیز محقّق زبان‌زد و مؤلّف سرشناس در عرصه‌ی زبان و ادب فارسی در عصر حاضر است. نوشته‌اند که قرآن را از حفظ داشت و با جفر، اسطرلاب و نجوم نیز آشنا بود. به هر حال او را لقب علّامه داده‌اند.

استاد همایی در 13 دی سال 1278 ه-ش مطابق با ماه رمضان 1317 ه-ق در اصفهان چشم به حیات دنیوی گشود و در  28 تیر سال 1359 مطابق با ششم ماه رمضان 1400 ه-ق در تهران چشم به حیات اخروی باز کرد. پیکرش پس از انتقال به زادگاهش در تخت فولاد در تکیه‌ی «لسان الارض» به خاک سپرده شد. جالب است که دست تقدیر سرآغاز و سرانجام او را در ماه رمضان المبارک رقم زده بود.

خانواده‌ی او نه تنها اهل ادب بلکه از اهالی ادبیّات ولایی بودند: «همه قبیله‌ی او شاعران دین بودند»[1]. پدرش طرب اصفهانی و جدّش همای شیرازی بود. دو عمویش نیز عنقا و سها تخلّص می‌کردند و خودش نیز در شعر از تخلّص «سنـا» به معنی روشنی و فروغ بهره می‌جست. دیوان سنا به اهتمام ماه‌دخت بانو همایی در سال 1364 توسّط موسسه نشر هما منتشر شده است و هنوز جای تکمیل شدن دارد؛ چرا که فاقد چند شعر از استاد است.

این یادداشت ادبی ـ ولایی بر آن است تا به قصیده‌ای از او بپردازد که برای تاریخ ساخت ضریح منوّر حضرت مسلم بن عقیل (علیه‌السّلام) سروده شده است. این که ضریح مذکور توسّط چه کسانی و در چه سالی و در کجا ساخته شده و چند بیت از این شعر بر آن نقش داشته، سؤالاتی است که پاسخش در توضیحی که در ذیل قصیده در پاورقی دیوان آمده است، دیده می‌شود:

کتیبه‌ی ضریح مرقد مطهّر حضرت مسلم بن عقیل (سلام الله علیه) که به دستور جناب مستطاب آیه الله العظمی آقای سیّد محسن حکیم طباطبائی مدّالله ظلال افاضاته العالیه در اصفهان ساخته شد به سال 1389 هجری قمری زیر دست استاد زرگر هنرور آقای حسین پرورش اصفهانی و به مباشرت حاج سیّد ابراهیم طباطبایی داماد حضرت آیت الله. توضیحاً تمام قصیده در کتیبه‌ی ضریح گنجایش نداشت، 14بیت از آن به اندک تصرّفی توسّط استاد برای ضریح مطهّر انتخاب شد.

در صفحات 37 و 38 از دیوان سنا این قصیده‌ی 30 بیتی آمده است. دو عبارت «بسمه تعالی شأنه» و «کتیبه‌ی ضریح مرقد مطهّر مسلم بن عقیل» نیز قبل از آن به چشم می‌آید.

می‌دانید که مادّه تاریخ، کلمه یا عبارتی است که مجموع حروفش به حساب جمّل (حساب ابجد) مساوی با یک تاریخ مشخّص می‌شود و اینک متن قصیده:

 

اگر جمال عمل خواهی و مقام جمیل

بیا به روضه‌ی درگاه مسلم بن عقیل

 

سفیر مذهب حق، پیش‌تاز جان‌بازان

که در طریق رضای خدای گشت قتیل

 

هماره در حرم قدس او فرشته ز عرش

پیام‌آور تسبیح باشد و تهلیل

 

ز چاکران ره او یکی بُوَد میکال

ز خادمان در او یکی بُوَد جبریل

 

ز وصف مرتبتش دست لفظ کوتاه است

وگر به مدحش گویی هزار بحر طویل

 

به هر سلام که گویند زائران درش

رسد ز پاسخ حقْشان هزار اجر جزیل[2]

 

به دعوتی که ز اهل عراق آمده بود

امام کردش زی کوفه از مدینه، گسیل[3]

 

که تا تمام شود حجّت خدای به خلق

به گمرهان طریقش رسول کرد و دلیل

 

شهید گشت در این راه و فخر داشت که کرد

درود حقّ و رضای امام را تحصیل

 

ورا به عزّ شهادت، مقام و منزلتی است

که نفس عاقله از درک کنه اوست علیل

 

گمان مبر که رسی با عصای کور آن‌جا

که پای واهمه لنگ است و چشم عقل، کلیل[4]

 

حقیقتی که شه کربلاست مجمل او

ز مسلم است و شهیدان دیگرش تفصیل

 

تبارک اللَّه از این بارگه! که بر در او

به حاجتند شهان چون گدای ابن سبیل

 

در این رواق مطهّر سزد که افروزند

ز مهر و ماه، چراغ؛ از ستارگان، قندیل

 

مسافران که بیابند فیض این درگاه

بَدَل به قصد اقامت کنند عزم رحیل

 

بسای جبهه بر این در که خسروان جهان

کنند فخر ز خاکش به سجده و تقبیل[5]

 

بسای جبهه بر این در که از غبار رهش

به حجله‌گاه جنان حور عین کند تکحیل[6]

 

در این مقام کریم از خدایْ حاجت خواه

که حق مهمّ تو را می‌شود کفیل و وکیل

 

کسی که قصد خرابیّ این مشاهد کرد

همان ببیند کز کعبه دید صاحب فیل[7]

 

ز مکر دشمن، اندیشه‌ای نباید داشت

که کید خصمان دارد خدای در تضلیل[8]

 

کسی که تفرقه انداخت در مسلمانان

جزای خویش ببیناد روز ویل[9] و عویل[10]

 

ز جاه مسلم، این بقعه فرّ و جاه گرفت

چنان که کعبه شرف یافت از مقام خلیل

 

فزود رونق این روضه از ضریح که ساخت

امام و سیّد ما محسن حکیم جلیل

 

زعیم شیعه که در دین و دانش و تقوی

به صدق در خور تعظیم باشد و تبجیل[11]

 

بزرگ حجّت اسلام، آیه اللّهی

که در زمانه نباشد ورا نظیر و عدیل[12]

 

به مدح او بسپردم از آن ره ایجاز

که در ستایش او خوش نداشتم تطویل

 

هماره ناصر او سرفراز باد و عزیز!

همیشه دشمن او خوار باد و پست و ذلیل!

 

به سال سی‌صد و هشتاد و نه ز بعد هزار

شد این ضریح نوآیین در اصفهان، تکمیل

 

حسین پرورش اصفهانی‌اش صانع

مباشر عملش سیّد سمیّ خلیل

 

«سنا» سرود مر این چامه را و از حق است

امید خیر کثیرش بدین متاع قلیل