علیاکبر دهخدا، چهره سرشناس ادبی و سیاسی، متولّد سال 1257 و به نقلی 1258 و متوفّی 7 اسفند 1334 است. در تهران چشم به دنیا گشود و در همین شهر چشم از جهان بست. مزارش در قبرستان ابن بابویه واقع در شهر ری قرار دارد. اتاقک مقبرهی خانوادگی دهخدا از معدود حجرههایی است که هنوز پابرجاست و تخریب نشده است.
او در عرصه تحقیق و تألیف، صاحب آثار زیادی است ولی بیشترین شهرت او به سبب تألیف «لغتنامه دهخدا» است؛ امّا به گمانم خیلیها نمیدانند که این لغتشناس، ادیب و سیاستمدار معاصر، «شاعر» هم بوده و دیوان شعری هم از خود به یادگار گذاشته؛ چه برسد به این که در موضوع عاشورا و کربلا داد سخن داده باشد.
گفتنی است او چندان ادّعای شاعری نداشته است. در این باب به دو جمله از مقدّمهی دیوان استناد میکنم:
«... من خود نیز نمیدانم اینها که گفتهام شعر است یا نظم؛ قضاوت این امر با خوانندگان است»[1] و در جای دیگر گوید: «اگر به کار شاعری بیش میپرداختم، حالا شاعر کی میبودم»[2].
یادآور شوم که «دیوان دهخدا» به کوشش و مقدّمه سیّد محمّد دبیرسیاقی توسّط انتشارات تیراژه در چند نوبت منتشر شده است. شماره صفحات مقدّمه دیوان، چهل و چهار است و بخش اشعار نیز 209 صفحه و در پایان هم صفحات به عکس ایشان اختصاص داده شده است.
وقتی به بهانه این یادداشت ادبی، به جستوجوی اشعار عاشورایی در دیوان دهخدا میپردازیم، سه اثر با این موضوع مییابیم: یکی در قالب رباعی و دومی در قالب نوحه (فراموش نکنید که در ارائهی این آثار که کمتر دیده شده، بیشتر توجّه به عرضِ ادبِ صاحبِ اثر داریم تا قوّتِ ادبی خودِ اثر):
رباعی (افسوس که افتادگی دارد و کامل به دست نرسیده!)
گل میشکفد بهار چون جان حسین
خوش آن کس کاوست دل به فرمان حسین!
.............. هستم که کافرم میدانند
صد جان من سوخته قربان حسین! [3]
(تاریخ: آخر سال 1333)
ای کوفیان!
ای قوم بد پیمان دون! ای کوفیان! ای کوفیان!
غلطان حسین در خاک و خون! ای کوفیان! ای کوفیان!
یاریش میباید کنون! ای کوفیان! ای کوفیان!
*
گفتید ما یار توایم یاران غمخوار توایم
از بد نگهدار توایم ای کوفیان! ای کوفیان!
*
صدها هزاران از شما کردید پیمان با خدا
باشید با او با وفا ای کوفیان! ای کوفیان!
*
ایثار کرد او مال و جان بگذشت نیز از خانمان
بهر نجات دوستان ای کوفیان! ای کوفیان!
*
پاشید یکسر خاندان ای بیحَمیّت مردمان!
ماتم زده پیر و جوان ای کوفیان! ای کوفیان!
*
آتش زدند اندر خِیَم بی کس شدند اهل حرم
پشت جوانان گشت خم ای کوفیان! ای کوفیان! [4]
ذوالجناح!
مَشعَل توتُنی مَنی قویمور گوروم سَنی ذوالجناح!
سَنَه سامان آلمیشم تُبرَن هانی ذوالجناح!
میدانده تک دورُبسَن افسارِ وی قیروب سَن
شِمره تَپِک وُروبسن توک قانِنی ذوالجناح![5]
دهخدا ترکی را از مربّی دوران کودکیاش حسین بیک که اهل درگزین بود آموخته است[6].
عالی بود ممنون
بسیار جالب بود
عالی بود
جالب بود ....... تشکر ........
خدا مرحوم دهخدا را غریق رحمت کند