با نگاهی به تقویم می بینیم بعضی از وقایع با پیشینه‌ای بیش از هزار سال ، هنوز دارای اهمیت بسیار بوده وبا اینکه در زمان های مختلف ، بعضی از صاحبان قدرت که اشاعه‌ی بعضی از رویدادها را برخلاف منافع خود می‌دانستند به هر شکل ممکن به مقابله‌ با آن پرداختند ، از اهمیت این وقایع کم نشد ، حتی باشکوه‌تر هم شده اند ؛ گرچه شاید در مقاطع کوچکی نتایجی از فعالیت هایشان حاصل شده باشد اما آنچه نتیجه اصلی را مشخص می‌کند برآیند واکنش مردمان در طول تاریخ نسبت به این رویدادها است.   

با کنار هم گذاشتن رویدادهای ثبت شده‌ در تاریخ، متوجه می‌شویم بعضی از آنها نسبت به سایر وقایع در قلب بشریت جایگاه نافذتر و متقن‌تری دارند. گاهی واقعه‌ای را در تاریخ می‌بینیم که شاید در چند ساعت رخ داده، اما هرچه از زمان وقوعش می‌گذرد از شعاع جاذبه آن کاسته نمی‌شود؛ بالعکس شاهد وقایعی هستیم که از لحاظ زمان، مکان و تعداد افراد حجم بیشتری را به خود اختصاص دادند، اما از آنها جز حاشیه‌ای در صفحه‌ای از کتب تاریخ چیزی بیشتر نمی‌توان یافت.

 

   اما چگونه یک واقعۀ تاریخی می‌تواند این‌قدر در قلب ملت‌ها نفوذ کند و از آن هم جلوتر رود و با فرهنگ مادی و معنوی آنها بیامیزد؟ تأمل در وقایعی که در طول زمان از گرما و جاذبۀ آن کاسته نمی‌شود، پاره‌ای از دلایل را بر ما روشن می‌کند. هر چند مهم‌ترین دلیل در ماندگاری یک رویداد خواست خداوند است؛ اما چگونه این خواست به واقعه‌ای تعلق می‌گیرد و لحظه به لحظه بر شکوه آن افزون می‌شود؟ به واقع تبیین این موضوع خود درخور پژوهشی است مفصل؛ اما در این یادداشت فقط به عواملی بدیهی که برای همگان پذیرفته شده است می‌پردازیم.

 

  با مراجعه به تاریخ‌های ثبت شده می‌بینیم هرچه شخصیت و هدف رقم زنندۀ واقعه عالی‌تر باشد، بقای رویداد هم به همان نسبت بیشتر است. در حقیقت می‌توان ارتباطی متقابل بین انسان‌های پیشرو و اهدافشان یافت؛ زیرا انسانی که طعم حیات معقول را چشیده است دغدغه و اهدافی ارزشمند دارد. او برای رقم زدن رویداد نجات بخش از هیچ تلاشی فروگذاری نمی‌کند و از جان شیرین خود هم می‌گذرد؛ زیرا او جایگاه خود را به خوبی دریافته است و برای آنچه قصد انجامش را دارد هدفی متعالی دارد. فراموشی یاد و خاطرۀ انسانی که برای نجات بشریت واقعه‌های این چنینی را رقم می‌زند راحت نیست؛ بلکه هر چه از زمان وقوع آن واقعه می‌گذرد انسان‌های زنده دل اهمیت رویداد را بهتر درمی‌یابند و نسل به نسل آن را به شیوه‌های مختلفی حفظ می‌کنند؛ زیرا حفظ و بزرگداشت بعضی از وقایع به معنای پاسداری از تمام ارزش‌هایی است که منجر به رقم خوردن آن رویداد شده است.  اینچنین برای بشر روشن می‌شود که یک رویداد می‌تواند از جنبۀ یک واقعۀ تاریخی فراتر رود و با تمام جنبه‌های حیات بشر گره بخورد.

 

   از جهتی دیگر پویایی چنین وقایعی در طول تاریخ هم مشخص می‌شود؛ چرا که عمق یک رویداد می‌تواند فراتر از ادراک بشر باشد؛ زیرا هدفی متعالی سبب رقم خوردن چنین واقعه‌ای است. از همین جهت هرچه می‌گذرد و بر بصیرت مردمان افزوده می‌شود، جنبه‌ها و معانی عمیق‌تری از واقعه را درک می‌کنند؛ و علاوه بر آن لزوم اشاعه و پاسداری از حریم رویداد را بهتر از قبل در می‌یابند و تکلیف و مسئولیتی که نسبت به حفظ رویداد دارند، سبب می‌شود تا حد امکان تلاش کنند تا آیندگان هم بتوانند به اندازۀ فهم و بینششان از جنبه‌های معرفتی واقعه درس بیاموزند؛ اما این مسئولیت فقط بر عهدۀ گروهی خاص نیست؛ بلکه هر انسانی با استفاده از وسایلی که دارد می‌تواند به اشاعۀ این قبیل وقایع بپردازد. زیرا همان‌طور که اشاره شد اشاعه‌ و حفظ و نگهداری از چنین وقایعی به معنای ترویج و حفظ ارزش‌هایی است که سبب رقم خوردن آن رویداد شده است.