1. امالبنین، که نام اصلی او «فاطمه» بنت حزام بود، مادر حضرت اباالفضل علیهالسلام و همسر امام علی (ع) پس از شهادت حضرت فاطمه سلام الله علیها بود که به معرفى عقیل، برادر امام علی (ع)، به همسرى آن حضرت درآمد.
روزی امیرالمؤمنین (ع) به برادرش عقیل که نسبشناس و آشنا به تاریخ عرب و دودمان آنها بود، فرمود: «همسرى قهرمانزاده از عرب برایم برگزین تا وى را به ازدواج خویش درآورم و از او فرزندانى دلاور نصیبم شود».
عقیل گفت: «نظر شما درباره فاطمه دختر حزام بن خالد کلابى چیست؟ در میان عرب، دلاورتر و جنگاورتر از پدران او کسى سراغ ندارد...».[1] او زنى بود با شرافت، از خانوادهاى ریشهدار و دلاور و نسبت به فرزندان حضرت زهرا (س) نیز بسیار مهربان بود. ثمره ازدواج على (ع) با او چهار پسر بود، به نامهاى: عباس، جعفر، عبدالله و عثمان، که هر چهار فرزندش روز عاشورا در رکاب سیدالشهدا (ع) به شهادت رسیدند.
2. بنابر نقل برخی تاریخنویسان متأخر، حضرت عباس (ع) در سال 26 ه.ق تولد یافت.[2] و در سال 61 ه.ق در کربلا در 34 سالگی به شهادت رسید.[3] با توجه به عمر شریف امام حسین (ع) که 57 سال بوده، [4]اختلاف سنی حضرت عباس با امام حسین (ع) حدود 23 سال بوده است.
3. درباره نسبت حضرت عباس (ع) با شمر، تاریخ میگوید: مادر حضرت عباس (ع) با شمربنذیالجوشن هر دو از یک قبیله بودند. رسم عرب این است که به افرادی که از یک قبیله هستند و به نوعی وابستگی با هم دارند، به فرزندان آنان با نگاه فامیلی نظر میکنند، به فرزندان امالبنین خطاب به خواهرزادگان کرد که جریان را برخی چنین نقل کردهاند:
راوى میگوید: شمر روز عاشورا در برابر سپاه ایستاد و صدا زد: «خواهرزادگانم کجایند؟ عباس و برادرانش کجا هستند؟» کسى بدو پاسخ نداد. امام حسین (ع) بدانها فرمود: «هر چند وى فردى فاسق است ولى به او پاسخ دهید». از این رو، عباس به سمت او رفت و فرمود: «چه میخواهى؟» شمر گفت: «خواهرزادگان! شما در امان هستید». عباس (ع) به او فرمود: «لعنت خدا بر تو و امان تو! اگر تو دایى ما هستى، پس چرا به ما امان میدهى؟ ولى فرزند رسول خدا را امان نمیدهى؟» برادران عباس (ع) نیز نظیر سخنان آنحضرت را تکرار کردند و بازگشتند.[5]
جالب بود ، تشکر