شهادت امام حسن مجتبى (ع)

 

در این روز در سال 50 ه‍ امام حسن مجتبى (ع) به شهادت رسید.[1]بنابر قولى شهادت آن حضرت در 7 صفر و بنابر قولى در 5 ربیع‌الاول واقع شده است.[2]
جعده دختر اشعث بن قیس با زهرى که معاویه براى او فرستاده بود آن حضرت را مسموم کرد. معاویه همراه با زهر صد هزار درهم فرستاد و وعده کرد که او را به عقد یزید در آورد: ولى به وعده خود وفا نکرد.[3]
 

مسمومیت حضرت
مسمومیت امام حسن (ع) چهل روز طول کشید[4].پس از ظهور اثرات سم بر بدن مبارک و فرا رسیدن وقت شهادت به سیدالشهداء (ع) فرمودند: «مرا مسموم کرده‌اند و پاره‌هاى جگرم داخل طشت است. من از شما جدا مى‌شوم و به خداوند ملحق مى‌گردم، و مى‌دانم چه کسى مرا مسموم کرده است؛ ولى به حقى که بر شما دارم در این باره حرفى نزنید. وقتى من از دنیا رفتم چشمانم را ببند و غسلم بده و کفنم نما و مرا کنار قبر جدم پیامبر (ص) ببر تا با او تجدید عهد کنم. سپس مرا در بقیع کنار جده‌ام فاطمه بنت اسد (ص) دفن کنید. مى‌دانم مخالفین و معاندین گمان مى‌کنند شما مى‌خواهید مرا کنار پیامبر (ص) دفن کنید و مانع شما مى‌شوند. شما را به خدا قسم مى‌دهم که مبادا به خاطر من حتى به اندازه خون حجامت ریخته شود». سپس آن حضرت مثل آنچه امیرالمؤمنین (ع) وصیت فرموده بود به اولاد و اهل خود وصیت نمود و از دنیا رفت.


تشییع جنازه حضرت
امام حسین (ع) بعد از غسل و کفن و نماز، آن حضرت را به طرف مرقد شریف پیامبر (ص) حمل کردند. با دیدن این منظره براى مروان و بقیه بنى‌امیه که با سلاح و به همراهى عایشه آمده بودند شکى باقى نماند که مى‌خواهند آن حضرت را در کنار پیامبر (ص) دفن نمایند.
لذا آمدند و مانع شدند، و عایشه در حالى که سوار دراز گوشى بود گفت: «مرا با شما چه کار است که مى‌خواهید کسى را که من او را دوست ندارم در خانه من دفن کنید». مروان ملعون هم نظیر این مطالب را گفت، و ابن عباس به او و عایشه جواب داد. فرزندان عثمان هم مانع شدند و گفتند: «هرگز نمى‌شود که عثمان در بدترین مکان‌ها دفن شود و حسن با رسول خدا به خاک سپرده شود».
امام حسین (ع) فرمود: به خداوندى که مکه و حرم را محترم گردانیده، حسن (ع) فرزند على و فاطمه (ع) سزاوارتر است بر پیامبر (ص) از کسانى که بدون اجازه داخل خانه او شده‌اند. بخدا قسم او سزاوارتر است از حمال خطاها عثمان، که ابوذر را از مدینه بیرون کرد و...
عایشه جلو قبر پیامبر (ص) رفت و گفت: «تا یک مو در سر من هست نخواهم گذاشت او را در این جا دفن کنید»! در اینجا بنى‌مروان جنازه آن حضرت را تیر باران کردند. بنى‌هاشم دست به شمشیر بردند. ولى امام حسین (ع) مانع شده فرمودند: «وصیت برادرم نباید ضایع شود» و سپس 70 تیر از جنازه آن حضرت بیرون کشیدند![5]  و این در حالى بود که امام مجتبى (ع) به امام حسین (ع) خبر داده بودن که عایشه بعد از شهادت ایشان چه جنایتى را مرتکب مى‌شود.[6]
پس از آن حضرت سیدالشهداء (ع) کلماتى فرمودند که اگر وصیت برادرم نبود مى‌دانستید که شمشیرهاى الهى در کجا و چگونه بر شما فرود مى‌آمد. سپس بدن مطهر آن حضرت را به بقیع آوردند و در کنار جده‌اش فاطمه بنت اسد (ع) دفن نمودند.[7]
آقا حضرت مجتبى (ع) داراى 15 فرزند دختر و پسر بودند، ولى از جعده هیچ فرزندى نداشتند.[8]